وزیر آموزش وپرورش دولت آخوند حسن روحانی ضمن اشاره به اینکه از ابتدای روی کارآمدن حاکمیت آخوندی این رژیم نتوانسته مشکل معیشتی معلمان را حل کند، اذعان میکند که وزارتخانه آموزش وپرورش فقیرترین وزارتخانه است.
وی همچنین به کمبود سرانه مدارس اشاره میکند که این امر باعث تأخیر در هزینه آب و برق و گاز مدارس شده است و... (خبرگزاری ایلنا28شهریور95)
این گفته وزیرآموزش و پرورش در راستای این طرح ضدمردمی است، که دولت تلاش دارد اگر بتواند بخش عمدهیی از آموزش وپرورش را به بخش بهاصطلاح خصوصی، واگذار و یا به بیان کارگزاران رژیم، خصولتی کند. یعنی اینکه آموزش وپرورش را به مهرههای وابسته و غارتگر وابسته به حاکمیت، واگذار نماید.
فانی در مردادماه گذشته در زمینه این طرح ضدمردمی گفته است: ”«چارهای برای مشکلات آموزش و پرورش جز توسعه مشارکتها در بخشهای مختلف و بکارگیری بخش خصوصی نداریم» (مردمسالاری18مرداد93)
وی از بیان این سخنان منظور دیگری هم داشت که آن را درجای دیگری نتوانسته پنهان کند و گفته است: ”مشارکت مردم و اولیا دانشآموزان و نهادهای مردمی و دولتی کمک میکند تا آموزش و پرورش بتواند وظایف خود را به بهترین وجه انجام دهد. اولیای دانشآموزان با کمکهای خود در کنار کمکهای دولتی و خیرین میتوانند در حل مشکلات و کمبودهای نظام تعلیم و تربیت مشارکت کنند. «(خبرگزاری ایلنا31شهریور)
گذشته از اینکه این وزیر وامانده با بیان اینکه وزارت وی فقیر است میخواهد وانمود کند که مشکلات موجود و مشخصاً وضعیت معیشتی معلمان شریف، علتش نه در عملکرد وزارتخانه وی بلکه جای دیگر است، ولی با بیان همین مسأله یک واقعیت محض اعتراف کرده است و آن اینکه بودجه این وزارتخانه به نسبت پایین و پاسخگو نیست. البته وزیر مربوطه نمیگوید پس پولی که از جیب مردم ایران و منابع سرشار ملی نزد دولت آخوندی است، پس کجا صرف میشود که وقتی به اصلیترین و پایه ایترین نهاد اجتماعی که آموزش و پرورش است میرسد، کفگیر به ته دیگ میخورد و بهطور مشخص دود آن به چشمان معلمان شریف و زحمتکش میهنمان میرود.
معاون وزیر آموزش وپرورش رژیم نیز اذعان میکند هرجا صحبت از کیفیتبخشی در آموزش و پرورش و ارتقای امر تعلیم و تربیت به میان میآید، بلافاصله مباحث مربوط به کسری اعتبار، آن را تحتالشعاع قرار میدهد.
این مهره حکومت آخوند روحانی در مور بودجه کسری بودجه این وزارتخانه در سال 95 میگوید: ”مشکلی که در سال جاری داریم همان درد مزمن قدیمی است و شاید بهجرأت بتوان گفت که آموزش و پرورش تنها دستگاهی است که با این مشکل مواجه است. عملکرد بودجه ملاک عمل قرار نمیگیرد و از این رو مرتباً بر بار مشکلات ما در سالهای مختلف اضافه میشود. در واقع کمبود سال گذشته به امسال و مشکل امسال به سال آینده منتقل میشود و اینها روی هم انباشته میشوند“. (روزنامه دنیای اقتصاد11اردیبهشت 95)
بیدلیل نیست پس از گذشت 38سال از حکومت آخوندی بسیاری از دانشآموزان در روستاها مجبور به تحصیل در محل نگهداری احشام هستند.
اغلب مدارس روستاها در استانهای محروم مانند سیستان و بلوچستان، کپری و بسیاری از مدارس در شهرها نیز فرسوده هستند.
فقط کافی است که وضعیت مدارس آذربایجان غربی مورد بررسی قرار بگیرد، تا عمق فاجعه در زمینه آموزش وپرورش در نظام آخوندی مشخص شود.
مدیر کل نوسازی توسعه و تجهیز مدارس آذربایجان غربی درباره آخرین وضعیت مدارس استان میگوید: ”آذربایجان غربی قریب به 5000 کلاس جدید نیاز دارد و 4672 کلاس نیاز به مقاوم سازی و 2862 کلاس نیاز به تخریب و بازسازی دارند. در فضای آموزشی با مشکل جدی مواجه و نیازمند حمایت مسئولان هستیم. «(خبرگزاری ایلنا29شهریور95)
در زمینه وضعیت مدارس دولتی حشمت الله فلاحتپیشیه نماینده مجلس ارتجاع میگوید: ”مدارس دولتی به حلبیآبادهای نظام آموزشی تبدیل شدهاند“ (سایت بهارستان 24مرداد 95)
آموزش وپرورش آنچنان به فقر مطلق نزدیک شده است که پول آب، برق، تلفن مدارس را هم نمیتواند تأمین کند، تاحدی که اداره برق کنتور مدارس را بهدلیل بدهکاری قطع میکند، اداره مخابرات نیز تلفن مدارس را قطع میکند، و مدیران مدارس اولیای دانشآموزان را ناگزیر میکنند پول خدمات مدارس را از جیبشان بپردازند.
وضعیت اسفناک آموزش وپرورش در حاکمیت آخوندها در مقابل وضعیت آموزش وپرورش در کشورهایی است، که برای ارتقای آموزش وپرورش بودجه سبز اختصاص میدهند، یعنی اینکه اولویت را به آموزش وپرورش میدهند، و بعد از آن برای سایر بخشهای کشور بودجه در نظر میگیرند.
در نظام آخوندی وضعیت به عکس است. اولویت تخصیص بودجه به نیروهای سرکوبگر نظامی و انتظامی، و حوزههای علمیه و دهها نهاد جوراجور و سرکوبگر بهاصطلاح فرهنگی است ارگانها و نهادهایی که سال به سال افزایش بودجه دارند.
در سال 94 دولت روحانی بودجه نیروهای مسلح را بیش از 50 درصد افزایش داد و بودجه سپاه حدود 60 درصد افزایش داشت. در سال 95 نیز بودجه ارگانهای سرکوب 35 درصد افزایش یافته است.
حالا بماند بودجههای نامصوب و مخفی زیرنظر و کنترل بیت ولیفقیه ارتجاع که خرج کشتار در سوریه و ارسال سلاح به یمن و دخالت در عراق و.. میشود. وقتی دهها میلیارد دلار خرج این عرصهها میگردد، طبیعی است که آموزش و پرورش و سایر وزارتخانههای خدماتی در چه وضعیت وخیمی بهسر میبرند.
برای نمونه در لایحه بودجه سال جاری مطابق سالهای گذشته به نهادهای حوزی ردیف بودجه جداگانهای اختصاص یافته است. شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران 195، جامعه المصطفی العالمیه 239، مرکز خدمات حوزه علمیه 582، دفتر تبلیغات اسلامی 96، شورای عالی حوزههای علمیه 328 و شورای برنامهریزی مدیریت حوزههای علمیه خراسان 63 میلیارد تومان از این لایحه سهم بردهاند. (روزنامه دنیای اقتصاد11اردیبهشت 95)
قابل توجه اینکه بودجه آموزش وپرورش با 13 میلیون دانشآموز و نزدیک به ۱.۵ میلیون کارکنان آن، 28هزار میلیارد است در حالی که این وزارتخانه برزگترین وزارتخانه کشور است. ! و..
واقعیت این است که وقتی مردم و منافع آنها فرع بر ”حفظ نظام ”به هر قیمت است، مشخص است که اموال مردم خرج ارگانهای سرکوب چه از نوع نظامی و چه بهاصطلاح فرهنگی آن میشود.
این قانونی است که طی سالیان حاکمیت آخوندها حاکم بوده است و همچنان پابرجاست و تنها با کنار زدن این حاکمیت در تمامیت آن، حق به حق دار میرسد و اموال مردم خرج رفاه و توسعه آنها و کشور میشود.
وی همچنین به کمبود سرانه مدارس اشاره میکند که این امر باعث تأخیر در هزینه آب و برق و گاز مدارس شده است و... (خبرگزاری ایلنا28شهریور95)
این گفته وزیرآموزش و پرورش در راستای این طرح ضدمردمی است، که دولت تلاش دارد اگر بتواند بخش عمدهیی از آموزش وپرورش را به بخش بهاصطلاح خصوصی، واگذار و یا به بیان کارگزاران رژیم، خصولتی کند. یعنی اینکه آموزش وپرورش را به مهرههای وابسته و غارتگر وابسته به حاکمیت، واگذار نماید.
فانی در مردادماه گذشته در زمینه این طرح ضدمردمی گفته است: ”«چارهای برای مشکلات آموزش و پرورش جز توسعه مشارکتها در بخشهای مختلف و بکارگیری بخش خصوصی نداریم» (مردمسالاری18مرداد93)
وی از بیان این سخنان منظور دیگری هم داشت که آن را درجای دیگری نتوانسته پنهان کند و گفته است: ”مشارکت مردم و اولیا دانشآموزان و نهادهای مردمی و دولتی کمک میکند تا آموزش و پرورش بتواند وظایف خود را به بهترین وجه انجام دهد. اولیای دانشآموزان با کمکهای خود در کنار کمکهای دولتی و خیرین میتوانند در حل مشکلات و کمبودهای نظام تعلیم و تربیت مشارکت کنند. «(خبرگزاری ایلنا31شهریور)
گذشته از اینکه این وزیر وامانده با بیان اینکه وزارت وی فقیر است میخواهد وانمود کند که مشکلات موجود و مشخصاً وضعیت معیشتی معلمان شریف، علتش نه در عملکرد وزارتخانه وی بلکه جای دیگر است، ولی با بیان همین مسأله یک واقعیت محض اعتراف کرده است و آن اینکه بودجه این وزارتخانه به نسبت پایین و پاسخگو نیست. البته وزیر مربوطه نمیگوید پس پولی که از جیب مردم ایران و منابع سرشار ملی نزد دولت آخوندی است، پس کجا صرف میشود که وقتی به اصلیترین و پایه ایترین نهاد اجتماعی که آموزش و پرورش است میرسد، کفگیر به ته دیگ میخورد و بهطور مشخص دود آن به چشمان معلمان شریف و زحمتکش میهنمان میرود.
معاون وزیر آموزش وپرورش رژیم نیز اذعان میکند هرجا صحبت از کیفیتبخشی در آموزش و پرورش و ارتقای امر تعلیم و تربیت به میان میآید، بلافاصله مباحث مربوط به کسری اعتبار، آن را تحتالشعاع قرار میدهد.
این مهره حکومت آخوند روحانی در مور بودجه کسری بودجه این وزارتخانه در سال 95 میگوید: ”مشکلی که در سال جاری داریم همان درد مزمن قدیمی است و شاید بهجرأت بتوان گفت که آموزش و پرورش تنها دستگاهی است که با این مشکل مواجه است. عملکرد بودجه ملاک عمل قرار نمیگیرد و از این رو مرتباً بر بار مشکلات ما در سالهای مختلف اضافه میشود. در واقع کمبود سال گذشته به امسال و مشکل امسال به سال آینده منتقل میشود و اینها روی هم انباشته میشوند“. (روزنامه دنیای اقتصاد11اردیبهشت 95)
بیدلیل نیست پس از گذشت 38سال از حکومت آخوندی بسیاری از دانشآموزان در روستاها مجبور به تحصیل در محل نگهداری احشام هستند.
اغلب مدارس روستاها در استانهای محروم مانند سیستان و بلوچستان، کپری و بسیاری از مدارس در شهرها نیز فرسوده هستند.
فقط کافی است که وضعیت مدارس آذربایجان غربی مورد بررسی قرار بگیرد، تا عمق فاجعه در زمینه آموزش وپرورش در نظام آخوندی مشخص شود.
مدیر کل نوسازی توسعه و تجهیز مدارس آذربایجان غربی درباره آخرین وضعیت مدارس استان میگوید: ”آذربایجان غربی قریب به 5000 کلاس جدید نیاز دارد و 4672 کلاس نیاز به مقاوم سازی و 2862 کلاس نیاز به تخریب و بازسازی دارند. در فضای آموزشی با مشکل جدی مواجه و نیازمند حمایت مسئولان هستیم. «(خبرگزاری ایلنا29شهریور95)
در زمینه وضعیت مدارس دولتی حشمت الله فلاحتپیشیه نماینده مجلس ارتجاع میگوید: ”مدارس دولتی به حلبیآبادهای نظام آموزشی تبدیل شدهاند“ (سایت بهارستان 24مرداد 95)
آموزش وپرورش آنچنان به فقر مطلق نزدیک شده است که پول آب، برق، تلفن مدارس را هم نمیتواند تأمین کند، تاحدی که اداره برق کنتور مدارس را بهدلیل بدهکاری قطع میکند، اداره مخابرات نیز تلفن مدارس را قطع میکند، و مدیران مدارس اولیای دانشآموزان را ناگزیر میکنند پول خدمات مدارس را از جیبشان بپردازند.
وضعیت اسفناک آموزش وپرورش در حاکمیت آخوندها در مقابل وضعیت آموزش وپرورش در کشورهایی است، که برای ارتقای آموزش وپرورش بودجه سبز اختصاص میدهند، یعنی اینکه اولویت را به آموزش وپرورش میدهند، و بعد از آن برای سایر بخشهای کشور بودجه در نظر میگیرند.
در نظام آخوندی وضعیت به عکس است. اولویت تخصیص بودجه به نیروهای سرکوبگر نظامی و انتظامی، و حوزههای علمیه و دهها نهاد جوراجور و سرکوبگر بهاصطلاح فرهنگی است ارگانها و نهادهایی که سال به سال افزایش بودجه دارند.
در سال 94 دولت روحانی بودجه نیروهای مسلح را بیش از 50 درصد افزایش داد و بودجه سپاه حدود 60 درصد افزایش داشت. در سال 95 نیز بودجه ارگانهای سرکوب 35 درصد افزایش یافته است.
حالا بماند بودجههای نامصوب و مخفی زیرنظر و کنترل بیت ولیفقیه ارتجاع که خرج کشتار در سوریه و ارسال سلاح به یمن و دخالت در عراق و.. میشود. وقتی دهها میلیارد دلار خرج این عرصهها میگردد، طبیعی است که آموزش و پرورش و سایر وزارتخانههای خدماتی در چه وضعیت وخیمی بهسر میبرند.
برای نمونه در لایحه بودجه سال جاری مطابق سالهای گذشته به نهادهای حوزی ردیف بودجه جداگانهای اختصاص یافته است. شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران 195، جامعه المصطفی العالمیه 239، مرکز خدمات حوزه علمیه 582، دفتر تبلیغات اسلامی 96، شورای عالی حوزههای علمیه 328 و شورای برنامهریزی مدیریت حوزههای علمیه خراسان 63 میلیارد تومان از این لایحه سهم بردهاند. (روزنامه دنیای اقتصاد11اردیبهشت 95)
قابل توجه اینکه بودجه آموزش وپرورش با 13 میلیون دانشآموز و نزدیک به ۱.۵ میلیون کارکنان آن، 28هزار میلیارد است در حالی که این وزارتخانه برزگترین وزارتخانه کشور است. ! و..
واقعیت این است که وقتی مردم و منافع آنها فرع بر ”حفظ نظام ”به هر قیمت است، مشخص است که اموال مردم خرج ارگانهای سرکوب چه از نوع نظامی و چه بهاصطلاح فرهنگی آن میشود.
این قانونی است که طی سالیان حاکمیت آخوندها حاکم بوده است و همچنان پابرجاست و تنها با کنار زدن این حاکمیت در تمامیت آن، حق به حق دار میرسد و اموال مردم خرج رفاه و توسعه آنها و کشور میشود.