بالاخره آن روی سگی «آزادی بیان» و« حفظ حقوق شهروندی» نظام ولایت بالا آمد و امروز بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه رژیم در تهران اعلام کرد: «کلیه ارائه دهندگان خدمات دسترسی به اینترنت کشور خصوصاً شرکت ارتباطات زیرساخت و اپراتورهای تلفن و دارندگان پروانه ارائه خدمات ارتباطات ثابت مکلف هستند از تاریخ ۹۷/۰۲/۱۰نسبت به اعمال مسدودسازی کامل وب سایت و اپلیکیشن شبکه اجتماعی تلگرام اقدام نمایند»(سایت حکومتی انتخاب-10اردیبهشت).
حالا اینکه چرا یک مهره دست چندم را برای این کار جلو انداختند و چرا کس گنده تری در حکومت آخوندی حاضر نشده جلو آمده و قیمت اعلام این خبر را بدهد لابد یک حکمتی دارد که از ما بهتران دانند. اما خود رژیم در تنظیم این خبر برای اینکه قضیه عادی جلوه کند بهنقل از بازپرس شعبه دوم بهاصطلاح دادسرای فرهنگ و رسانهاش اعلام کرده:« با توجه به اعلام شکایات متعدد علیه شبکه اجتماعی تلگرام به دادسرای عمومی و انقلاب تهران و تقاضاهای فراوانی که در خصوص جلوگیری از فعالیت شبکه مذکور از ناحیه شهروندان به این دادسرا واصل شده، همچنین درخواست ضابطان و سایر نهادهای ذیربط مبنی بر برخورد قانونی و اتخاذ تصمیم نسبت به جلوگیری از ادامه فعالیت بدون ضابطه و غیرقابل کنترل پیام رسانتلگرام،...»(خبرگزاری حکومتی میزان-10اردیبهشت)
بله پشت«حقوق شهروندی» و «تقاضاهای فراوانی از ناحیه شهروندان» سنگر گرفته است. اما از آن جا که بهدلیل بلاهت ماهوی، «دم خروس» و«قسم حضرت عباس» ذاتی آخوندها هست در چند جمله بعد درد بیدرمان اصلی نظام بالا زده و از «اقدامات گروهکهای معاند در اغتشاشات دیماه ۱۳۹۶که منجر بهشهادت و زخمی شدن جمعی از شهروندان کشور و خسارات مالی فراوان به اموال خصوصی و عمومی شد و بسیاری از اقدامات ضدامنیتی دیگر از طریق این پیام رسان» فغان برآورده است.
اما سوالی که به ذهن امت در حاشیه صحنه میزند این است که چرا همان موقع این دندان را نکشیدید؟
یک کارشناس رژیم از باند روحانی مینویسد: «برخورد رسمی ما با وقایع دیماه 1396 نه تنها واجد ویژگیهای یک جامعه پویا و رو به پیشرفت نیست بلکه میتوان گفت که برخی از سیاستهای چند ماه اخیر، در جهت عکس عمل میکند و به تشدید عواملی پرداختهاند که موجد آن اعتراضها است».
پس علاوه بر ترس از قیام پای «تشدید عواملی» که منجر به قیام شد در میان است. و شکاف و شقه درونی نظام هم به آن دامن میزند. شکافی که همان کارشناس رژیم از آن با عنوان «پراکندگی گسترده نظرات و سیاست ها» یاد کرده و نوشته است« پراکندگی گسترده نظرات و سیاستها در ساختار رسمی موجب شده که اقدامهای جاری به جای حل بحرانها، بروز آنها را بهطور موقتی به عقب بیندازد، البته با شدت بیشتر». (روزنامه دولتی ایران- عباس عبدی- 10اردیبهشت).
عواملی که این کارشناس حکومتی به تشدید آن اشاره کرده این روزها اظهر من الشمس هستند.
یک طرف« شوکی که به ارزش پول ملی وارد شد، قدرت خرید جامعه کارگری را بیش از ٥٠درصد کاهش داده است لذا افزایش ٢٠درصدی دستمزد هم سال خوبی را به جامعه کارگری نوید نمیدهد».(سهیلا جلودارزاده عضو شورای قلابیخانه کارگر – روزنامه حکومتی اعتماد- 10اردیبهشت). و یا « در سال گذشته سطح معیشت، تخمینی سه برابر حداقل درآمد کارگران بود. در گوشه وکنار کشور، کارگران با مشکلات زیادی از جمله حقوق معوقه خود دست به گریبان هستند».(علیرضا محجوب عضو مجلس ارتجاع- روزنامه حکومتی آرمان- 10اردیبهشت)
عمق مفهوم این نمونهها برای ناظر بیرونی هنگامی قابل درک میشود که میبیند خود مهرههایی که دغدغه بقای نظام دارند میگویند در قیام دیماه، « دو وجه نارضایتی مردم برجستهتر از دیگر وجوه آن است. یک وجه آن بازتاب رنجهای واقعی و مطالبات تهیدستانی است که در میان نخبگان چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، نماینده و سخنگویی برای طرح مشکلات خود نمییابند. و روی دیگر سکه اعتراضات را باید در واکنش بخشهای مدرن و متجددتر طبقات میانی و متوسط جامعه دید که نسبت به محدودیت سبک زندگی و سنتهای دست و پاگیر بهتنگ آمدهاند». (ابراهیم اصغرزاده- روزنامه حکومتی آرمان- 10اردیبهشت)
یک طرف دیگر وقتی این فضای انفجاری در آمادگی همان»نیروهای معاند» که بهقول خامنهای در قیام دیماه «در صحنه فرماندهی را به عهده داشتند» ضریب میخورد و در چشمانداز بنبست «برجام» و خوردن و نخوردن جامهای زهر بعدی که در هر صورت بنزین بر آتش قیام خواهد شد، قرار میگیرد؛ بستن تلگرام طبیعیترین واکنش رژیم است. واکنش به دشمن حی و حاضر و نقد خود یعنی مردم و مقاومت آزادی ستانشان. در نتیجه تمام تعارفات قبلی و شکلک های امثال اژهای برای سفید کاری پیام رسانهای داخلی را کنار گذاشته و با تعطیلی تلگرام به مصاف رسمی ب مردم ایران رفته است.
هر چند که خودش میبیند متحد بزرگترش روسیه، حریف این پیامرسان نشد ولی ناگزیر است حتی با پذیرش قیمت سیاسی و اجتماعی آن به این تلاش مذبوحانه دست بزند.
این ناگزیری خود وجه دیگری از بنبست نظام در چنبره بحرانهای داخلی، منطقهیی و جهانی است.