728 x 90

هر لحظه با قیام - گزارش کانون‌های شورشی

گزارش کانون شورشی

از تهران –مقابل دانشگاه صنعتی

مهر ۱۴۰۱

من به‌همراه چند نفر دیگه از بچه‌ها برای پیوستن به تجمعات اعتراضی دانشجویان ابتدا به مقابل دانشگاه شریف رفتیم و در تظاهرات شرکت کردیم.

محل درگیری واقعاً قیامت بود. البته در درگیریهایی که داشتیم توسط مزدوران شناسایی شدم و کم مانده بود که دستگیر شوم. ولی چون هوشیار بودم و تشخیص دادم که شناسایی شده‌ام اقدام به جابه‌جایی کردم. ولی آنها هم به دنبالم آمدند تا در نقطه مناسبی مرا دستگیر کنند. ولی من از همین فرصت استفاده کرده و به میان جمعیت برگشتم و خودم را لای جمعیت گم کردم.

من و رفیق‌هایم میزان زیادی از قبل کوکتل درست کرده بودیم و آنها را به صحنه برده بودیم و تبلیغ می‌کردیم. یعنی به همه می گفتم هر کی میتونه کوکتل بزنه بیاد به او کوکتل بدیم که چند نفر داوطلب شدند و کوکتلها را از ما گرفتن و همراه ما بسوی نیروی انتظامی و لباس‌شخصیها آنها رو پرتاپ کردیم که به وسط آنها خورد و چند تا از آنها آتش گرفتن.

در درگیری که همان شب با مزدوران داشتیم آخرش در صحنه پراکنده شدیم و من از دوستانم جدا افتادم و شب ناچار شدم به یک فروشگاهی در آن منطقه برم و تا صبح آنجا استراحت کردم و بعد مجدداً صبح با دوستانم قرار گذاشتیم که به فلکه صادقیه بریم.

 

 

گزارش کانون شورشی

از تهران

مهر ۱۴۰۱

خیابون پرستار - پیروزی چند روزی شلوغ می‌شد؛ اما به‌علت این‌که فضا امنیتی بود و محیط هم مسکونی بود با بچه‌ها تصمیم گرفتیم که بریم در چهار راه کوکاکولا تجمع کنیم که البته موفق شدیم و چهار راه رو بستیم و آماده رویارویی با نیروهای سرکوبگر شدیم.

طبق معمول اولش بسیجیها با لباس‌شخصی وارد شدن و یگان اول بسیجیها که وارد شد به‌صورت کامل توسط بچه‌ها منهدم شدن؛ بعد شنیدیم که ممکنه یک کشته هم داده باشن؛ ولی بلافاصله سپاه نیرو اعزام کرد که ما در جنگ و گریزی که داشتیم؛ پراکنده شدیم ولی چند نفری هم در صحنه دستگیر شدند.

 

 

گزارش کانون شورشی

از تهران –مقابل دانشگاه صنعتی

مهر ۱۴۰۱

برای شرکت در تظاهرات و درگیری صادقیه با مزدوران با تجیهزاتی از قبیل کوکتل، به‌همراه دوستانم به فلکه دوم صادقیه رفتیم. قبل از رفتن؛ هماهنگیهای لازم را انجام داده و کدهای مورد نیاز را هم مشخص کردیم و ساعت ۳بعدازظهر از خانه خارج شدیم و بعد از این درگیریهایی که داشتیم؛ همه‌مون سالم برگشتیم. البته من قبل از این‌که به صحنه بریم وصیت‌نامه خودم را نوشتم و به دوستم داده بودم.

 

در وصیت نامه نوشته بودم:

تو تنها رفیق زندگیم بودی و میدونم منم تنها فرد زندگیت بودم ولی داداش اینجوری حال نمیده سقف آرزوی منو تو و همه هموطنانمون پراید نیست. این وضع زندگیو دوست ندارم من میرم به‌خاطر خودم به‌خاطر تک‌تک آرزوهایی که نه تنها من بلکه خیلی چیزا که جمهوری اسلامی ازمون گرفت.

به امید آزادی ایرانم.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a0eb56a0-de51-4a4a-a2f6-3c9f86606680"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات