728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

کلامی در رسالت قلم ـ ع. طارق

-

طرح قلم
طرح قلم
ن و القلم و ما یسطرون.
این آیه از قرآن، به یک نوع جوهر که از نوعی ماهی به‌نام «نون» گرفته می‌شده و قلم و آنچه می‌نویسند‌، سوگند می‌خورد. با هر بار خواندنش سنگینی بار امانتی را که آسمانها و زمین و کوهها از پذیرش آن سر باز زدند‌- و انسانش پذیرفت‌- بر دوشمان حس می‌کنیم.

«إنّا عرضنا الأمانهٴ علی السّماوات والأرض والجبال فأبین أن یحملنها وأشفقن منها و حملها الإنسان إنّه کان ظلوماً جهولاً ». (احزاب 72)

آیا خدا قلم را برای امضا حکم اعدام خلق کرد‌، یا نگاشتن لطیف‌ترین تراوشات قلب عاشق انسان؟ برای تحمیق و عوام فریبی یا آگاهی بخشی و بیدار ‌سازی؟ برای کسب سود‌، تحصیل و نام، یا سلاحی برای آزاد کردن انسان از قید و بند جبرها ی کور؟ کدام؟

از وقتی اهریمن - در غفلت سلیمان- نگین سلیمانی را بر انگشت ناپاک خویش کرده و دستی بر آن ساییده است‌، ما می‌بینیم که دیوها در گذشته و نیز در عصر حاضر‌، قلم به دست گرفته‌اند.

قلم‌، از آغاز مختص انسان و انسانیت بود.
***
ما کجا ایستاده‌ایم؟ به قول زنده یاد خسرو گلسرخی «ثقل زمین کجاست» ؟ آیا ما برای نیل به آرمان دیرینهٴ انسان یعنی آزادی قلم به دست گرفته‌ایم و سرانجام بر دار بلند آن‌، تمامت خویش را آویز می‌کنیم و در می‌گذریم یا می‌خواهیم قلممان‌- با ستاندن مزد‌- خون بیگناها ن را جوهر خویش سازد؟

باید پیش از ورود به شاعری، نویسندگی، یا هر هنر دیگری، این سؤال اساس را تعیین‌تکلیف کرد. گرنه نسرودن و ننوشتن و نیالودن ساحت مقدس انسان‌، هزار بار به از سرودن و نوشتنی در خدمت استبداد‌، ارتجاع و آزادی‌کشی.

ببینید حافظ چه می‌گوید:
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاهگاه برو دست اهرمن باشد
اگر به سوگند قلم سر سپرده و عزم آن دارید‌، از این قدرت جادویی در خدمت آزادی انسان استفاده کنید و تا آنجا به آن وفا دارید که می‌توانید‌، جان در راه تقدسش بنهید و حاضر نیستید به هیچ قیمت «کلمه» را «بفروشید»، بنا می‌زد! بیایید با هم قدم در این وادی دشوار‌، ولی بسیار جذاب و شیدا ساز بگذاریم. خواهید دید مانند حافظ جادو کلام‌، چه افقهای شگفتی در پیشارویتان گشوده خواهد شد؛ ایمان خواهید آورد که قدرت نوشتن‌، بالاترین قدرتی است که خدا می‌توانست به انسان ببخشد؛ در این «جام جها ن بین» که از چشم «گمشدگان لب دریا» پنها ن است‌، صاحب «گنبد مینا» رازهای مکنون بسیاری تعبیه کرده؛ رازها یی که پی‌برد به آن پیگرد به‌دنبال دارد؛ فاش آن در بازار سبب می‌شود‌، فاش‌کننده‌، سر خویش را بر بلند دار ببیند و به جرم آن خاکسترش را به آبها ی خروشان دجله بسپارند.

گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
پس از مرگ ایستادهٴ حلاج‌، درختان یاد گرفتند سر فراز و سبز بزیند؛ چشمها گریستند و آبها - در خروشی دائمی- سر بر خرسنگها کوفتند و دریاها - در تنها‌یی عظیم خویش‌- دامن به تلاطم سپردند تا تنهایی روحی عاشق را زمزمه‌گر باشند.

***
در کودکی به ما آموخته بودند که هرگاه گوش به گوش ماهی (صدف) بسپاریم‌، خروش موجهای متلاطم دریا را از آن خواهیم شنفت. ما اینک یاد می‌گیریم به قلمی‌گوش بسپاریم که یادگار بزرگواران و وارستگان تاریخ است، و خون آنان را از گلوی بریده خویش قطره قطره می‌گرید. تمام قلم‌های این‌چنینی چیزی جز واژه خجستهٴ «عشق» را ترنم نکرده‌اند؛ و همه به این حقیقت اشاره دارند و شگفتا که از هر زبان که سخن عشق را می‌شنویم نامکرر است.
سخت بپرهیزیم از آن‌که در صنف تیرخلاص زنان به کلمات قرار گیریم؛ از سنخ آنانی که واژه‌ها را می‌فروشند، مسخ می‌کنند یا در جای دیگری غیر از معنای خودبکار می‌برند. به ضدبشری‌ترین دیکتاتوری مذهبی، آزادترین حکومت منطقه و دموکراسی نمونه می‌گویند. مرگ فرمای مرگ‌نوش مرگ زی هیولایی مانند ولی‌فقیه را، عارف روشندل و پیرفرزانه می‌نامند. پیوسته برای اغوای خلق، نام خدا و اسلام می‌برند و کام خود می‌جویند.

«یحرّفون الکلم عن مّواضعه». (مائده 13)

وای بر ریاکاران دین فروش، قلم‌های به استخدام ارتجاع و استبداد درآمده‌یی که برای ثمن بخس، به کشتار کلمات برمی‌خیزند؛ آنانی که به قول ناصر خسرو «قیمتی در دری را»، «به پای خوکان» می‌ریزند. وای بر آنان به‌خاطر آنچه سرانگشتانشان می‌نویسد اما در دل به آن باور ندارند. آنان نشخوار کنندگان کلماتند.

«فویل لّلّذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثمّ یقولون هـذا من عند اللّه لیشتروا به ثمناً قلیلاً فویل لّهم مّمّا کتبت أیدیهم و ویل لّهم مّمّا یکسبون». (بقره 79)

یادمان باشد، برای حرمت کلمات، باید خون خویش را عریان کنیم، و خود نخستین کسی باشیم که پرداخت بهای سخنان خویش را بهایی گران از نقد جان هزینه کنیم. خوشا شهید قلم خویش بودن و بر دار بلند اندیشه آونگ گشتن...

یادمان باشد حتی اگر قلممان را شکتند، آن همت در ما باشد که سرانگشت بریده خویش را قلم کنیم و خون داغمان را مرکب؛ در اینصورت آنچه بنگاریم به‌صورت گزیده نوشتار جاودانه خواهد شد.

***
آیا... آیا خدا به چنین جوهر و قلمی در ابتدای سورهٴ قلم، سوگند خورده است؟.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7919ebab-2e06-4c63-a804-dfcbd2e7d9dd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات