رژیم ضدبشری در واکنش بهعملیات جوانان به جان آمدهٴ بلوچستان، که 16پاسدارش را به هلاکت رسانده بودند، دست به این اعدام جمعی زد. چرا که بهشدت نیاز دارد تا روحیه نیروهای وحشتزدهاش را حفظ کند و همچنین از جوانان و مردم این منطقه محروم، زهر چشم بگیرد.
رژیم بهرغم اینکه خودش هم اعلام کرده که نمیداند هلاکت مزدورانش کار کدام گروه است، سراغ زندانیان سیاسی بلوچ رفت و 16زندانی را که از سالها قبل اسیر بودند شتابزده اعدام کرد.
محمد مرزیه جنایتکار خون آشامی که سمت دادستان عمومی و انقلاب نظام ولایتفقیه در زاهدان را دارد به صحنه آمد و علناً اعلام کرد: ما از قبل گفته بودیم که اگر نیروهایمان مورد حمله قرار بگیرند، «مقابله به مثل» خواهیم کرد.
اما جای این سؤال باقی است که رژیم چرا این 16تن را برگزید. همهٴ آنها جوان بودند و تعدادی از آنها فقط 20سال سن داشتند و قبل از اینکه به سن قانونی برسند، دستگیر و زندانی شده بودند. مشخصات و سوابق برخی از آنها که تا کنون به دست ما رسیده، از این قرار است:
مهر الله ریگی، متولد 1372 هنگام اعدام 20سال داشت. او در مهر 89، در حالی که 17سال داشت، توسط مأموران وزارت بدنام اطلاعات، صرفاً به جرم خویشاوندی با عبدالمالک ریگی دستگیر شده و طی 3سال گذشته مستمراً تحت شکنجههای وحشیانه و فشارهای طاقتفرسا قرار داشت.
عبدالوهاب ریگی متولد 1372، او نیز در شرایطی مشابه مهرالله ریگی در سال 1389 هنگامی که 17سال داشت دستگیر شد و تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفت.
حامد وکالت 20ساله بود و از سال 1388 در اسارت رژیم و زیر شکنجه بود.
عبدالمالک میربلوچ زهی، معروف به حمزه ریگی، متولد 1363، در زمستان 88 دستگیر شده بود. و حدود 4سال تحت شکنجههای مداوم بود و بیشتر این مدت را هم در سلولهای انفرادی بهسر برد.
نوید شجاعی 21ساله، در اسفند 89 دستگیر شده بود.
حبیبالله ریگینژاد شورکی متولد 1359، حدود 5سال پیش با یورش مأموران وزارت اطلاعات دستگیر شده و 18ماه در سلولهای انفرادی اطلاعات بدنام زاهدان تحت شکنجههای مستمر بود.
بشیر احمد حسین زهی 27ساله که از سال 89 در اسارت رژیم بهسر میبرد.
جیهند ریگی، از زندانیان سیاسی سرشناس زندان زاهدان بود که از سال89 در زندان بود. و تا حد مرگ شکنجه شده بود
ناظر ملازهی 28سال داشت و از سال 89، در اسارت بود.
عابد بمپوری متولد 1362 که از چند سال پیش بهعنوان گروگان دستگیر شده و تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفته بود و دستگاه قضایی رژیم او را به 21سال زندان محکوم کرده بود.
در این ماجرا، نقاب اعتدال هم از چهرهٴ آخوند حسن روحانی به کلی کنار رفت. او پس از این ماجرا، پیام تسلیتی بهمناسبت هلاکت پاسداران فرستاد و همچنین دستور سرکوب بیشتر را صادر کرد. روزنامههای حکومتی بهنقل از او نوشتند: «شرارتهای هدایت شده سرکوب شود». (جهان صنعت 5آبان). به این ترتیب بیش از پیش آشکار شد که تدبیری که این آخوند جنایتکار از آن دم میزند، از چه قماشی است.
رژیم ضدبشر، از زبان دادستان مزدورش مرزیه، گفت «اینها وابستگان به گروهکها بودند».
در منطق این مزدور وابسته به گروهک، یعنی کسی که تن به خواستههای رژیم، بهرغم تمام شکنجهها و دد منشیها نخواهد داد.
عابد بمپوری در رنجنامهای که در شهریورماه امسال برای کمیسر عالی حقوقبشر و گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل ارسال کرد، نوشت: «اینجانب سوار موتور بودم بدون هیچگونه اخطاری و ایستی بنده را با ضربه سپر ماشین که با شدت ضربه بنده چندین متر به کف آسفالت پرت شدم که بر اثر شدت ضربه مجروح گردیدم و دستبند و پابند زده با گذشت چند روز در بازداشتگاه اداره اطلاعات ایرانشهر به بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات زاهدان منتقل شدم. در آنجابا اتهام اقدام علیه امنیت کشور حدود ۱ سال در آن بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات زاهدان بازداشت بودم که در این مدت بنده را چندین بار روی تخت معجزه که همان تخت شکنجه همراه با شوک برقی میباشد مورد شکنجه قرار دادند. بهطوریکه بر اثر ضربات شدید به کف پا و قسمتهایی از بدن تا ۳ ماه توان راه رفتن را نداشتم. دیگر شکنجههایی مثل آویزان کردن و آب جوش ریختن روی بدن، شوک برقی و فحش و ناسزا و توهین به مقدسات اهل سنت و غیره در طول مدت بازداشتی مواجه بودم. مواردی را به اجبار به بنده نسبت دادند… و به حکم ۲۱ سال حبس قطعی بنده را محکوم کردند»
واقعیت این است که اعدام این 16جوان بلوچ نه بهخاطر آنچه که در دستگاه رژیم جرم تعریف شده، بلکه بهمثابه گروگان قربانی انتقامجویی رژیم درماندهای شدند که دستش به عاملان اصلی ضربه نمیرسد. اما نباید از نظر دور داشت که اکثر این 16زندانی سیاسی دلاور بلوچ با اعلام حمایت از مجاهدان اشرف و محکوم کردن قتلعام اشرفیان توسط آدمکشان عراقی رژیم در 10شهریور، از سرخترین مرز سرخ رژیم عبور کردند و پیوند و همبستگی خود را با مقاومت سراسری مردم ایران به رساترین صدا اعلام نمودند و غیظ مضاعف دژخیمان را دلیرانه به جان خریدند.
به پاس شرف و دلاوری این آزادگان سربدار، اطلاعیه اعلام حمایتشان از مجاهدان اشرف را مرور میکنیم:
دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲
بیانیه زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان در محکوم کردن کشتار مجاهدین در عراق:
«کشته شدن جمعی از مجاهدین در خاک عراق توسط سپاه قدس را محکوم میکنیم. مجاهدین بهخاطر دفاع از حقوق ملت ایران کشته شدند. اینها کسانی بودند که خانه و وطن خویش را ترک کردند تا از حق و حقوق ملت ایران دفاع کنند. ما زندانیان سیاسی این جنایت تروریستی سپاه قدس که توسط ارتش تحتامر مالکی به اجرا درآمده است را محکوم کرده و از حامیان حقوقبشر در سازمان ملل و کشورهای عضو سازمان ملل تقاضا داریم تا جلو این عملیاتی تروریستی سپاه قدس رژیم ایران را گرفته و با عاملان و حامیان آنها برخورد کنند.
زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان ـ شهریور ۱۳۹۲
عبدالوهاب ریگی، حبیبالله ریگی، ناصر ریگی، خسرو ریگی، مهر الله ریگی، جیهند ریگی، عبدالغنی گنگوزهای ریگی، رحیم ریگی، ناظر ملازهی، بشیر احمد حسین زهی، عابد بمپوری، اسحاق کلکلی، فاروق ملازهی، عبدالخالق شاهوزهی، حامد وکالت.
رژیم بهرغم اینکه خودش هم اعلام کرده که نمیداند هلاکت مزدورانش کار کدام گروه است، سراغ زندانیان سیاسی بلوچ رفت و 16زندانی را که از سالها قبل اسیر بودند شتابزده اعدام کرد.
محمد مرزیه جنایتکار خون آشامی که سمت دادستان عمومی و انقلاب نظام ولایتفقیه در زاهدان را دارد به صحنه آمد و علناً اعلام کرد: ما از قبل گفته بودیم که اگر نیروهایمان مورد حمله قرار بگیرند، «مقابله به مثل» خواهیم کرد.
اما جای این سؤال باقی است که رژیم چرا این 16تن را برگزید. همهٴ آنها جوان بودند و تعدادی از آنها فقط 20سال سن داشتند و قبل از اینکه به سن قانونی برسند، دستگیر و زندانی شده بودند. مشخصات و سوابق برخی از آنها که تا کنون به دست ما رسیده، از این قرار است:
مهر الله ریگی، متولد 1372 هنگام اعدام 20سال داشت. او در مهر 89، در حالی که 17سال داشت، توسط مأموران وزارت بدنام اطلاعات، صرفاً به جرم خویشاوندی با عبدالمالک ریگی دستگیر شده و طی 3سال گذشته مستمراً تحت شکنجههای وحشیانه و فشارهای طاقتفرسا قرار داشت.
عبدالوهاب ریگی متولد 1372، او نیز در شرایطی مشابه مهرالله ریگی در سال 1389 هنگامی که 17سال داشت دستگیر شد و تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفت.
حامد وکالت 20ساله بود و از سال 1388 در اسارت رژیم و زیر شکنجه بود.
عبدالمالک میربلوچ زهی، معروف به حمزه ریگی، متولد 1363، در زمستان 88 دستگیر شده بود. و حدود 4سال تحت شکنجههای مداوم بود و بیشتر این مدت را هم در سلولهای انفرادی بهسر برد.
نوید شجاعی 21ساله، در اسفند 89 دستگیر شده بود.
حبیبالله ریگینژاد شورکی متولد 1359، حدود 5سال پیش با یورش مأموران وزارت اطلاعات دستگیر شده و 18ماه در سلولهای انفرادی اطلاعات بدنام زاهدان تحت شکنجههای مستمر بود.
بشیر احمد حسین زهی 27ساله که از سال 89 در اسارت رژیم بهسر میبرد.
جیهند ریگی، از زندانیان سیاسی سرشناس زندان زاهدان بود که از سال89 در زندان بود. و تا حد مرگ شکنجه شده بود
ناظر ملازهی 28سال داشت و از سال 89، در اسارت بود.
عابد بمپوری متولد 1362 که از چند سال پیش بهعنوان گروگان دستگیر شده و تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفته بود و دستگاه قضایی رژیم او را به 21سال زندان محکوم کرده بود.
در این ماجرا، نقاب اعتدال هم از چهرهٴ آخوند حسن روحانی به کلی کنار رفت. او پس از این ماجرا، پیام تسلیتی بهمناسبت هلاکت پاسداران فرستاد و همچنین دستور سرکوب بیشتر را صادر کرد. روزنامههای حکومتی بهنقل از او نوشتند: «شرارتهای هدایت شده سرکوب شود». (جهان صنعت 5آبان). به این ترتیب بیش از پیش آشکار شد که تدبیری که این آخوند جنایتکار از آن دم میزند، از چه قماشی است.
رژیم ضدبشر، از زبان دادستان مزدورش مرزیه، گفت «اینها وابستگان به گروهکها بودند».
در منطق این مزدور وابسته به گروهک، یعنی کسی که تن به خواستههای رژیم، بهرغم تمام شکنجهها و دد منشیها نخواهد داد.
عابد بمپوری در رنجنامهای که در شهریورماه امسال برای کمیسر عالی حقوقبشر و گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل ارسال کرد، نوشت: «اینجانب سوار موتور بودم بدون هیچگونه اخطاری و ایستی بنده را با ضربه سپر ماشین که با شدت ضربه بنده چندین متر به کف آسفالت پرت شدم که بر اثر شدت ضربه مجروح گردیدم و دستبند و پابند زده با گذشت چند روز در بازداشتگاه اداره اطلاعات ایرانشهر به بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات زاهدان منتقل شدم. در آنجابا اتهام اقدام علیه امنیت کشور حدود ۱ سال در آن بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات زاهدان بازداشت بودم که در این مدت بنده را چندین بار روی تخت معجزه که همان تخت شکنجه همراه با شوک برقی میباشد مورد شکنجه قرار دادند. بهطوریکه بر اثر ضربات شدید به کف پا و قسمتهایی از بدن تا ۳ ماه توان راه رفتن را نداشتم. دیگر شکنجههایی مثل آویزان کردن و آب جوش ریختن روی بدن، شوک برقی و فحش و ناسزا و توهین به مقدسات اهل سنت و غیره در طول مدت بازداشتی مواجه بودم. مواردی را به اجبار به بنده نسبت دادند… و به حکم ۲۱ سال حبس قطعی بنده را محکوم کردند»
واقعیت این است که اعدام این 16جوان بلوچ نه بهخاطر آنچه که در دستگاه رژیم جرم تعریف شده، بلکه بهمثابه گروگان قربانی انتقامجویی رژیم درماندهای شدند که دستش به عاملان اصلی ضربه نمیرسد. اما نباید از نظر دور داشت که اکثر این 16زندانی سیاسی دلاور بلوچ با اعلام حمایت از مجاهدان اشرف و محکوم کردن قتلعام اشرفیان توسط آدمکشان عراقی رژیم در 10شهریور، از سرخترین مرز سرخ رژیم عبور کردند و پیوند و همبستگی خود را با مقاومت سراسری مردم ایران به رساترین صدا اعلام نمودند و غیظ مضاعف دژخیمان را دلیرانه به جان خریدند.
به پاس شرف و دلاوری این آزادگان سربدار، اطلاعیه اعلام حمایتشان از مجاهدان اشرف را مرور میکنیم:
دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲
بیانیه زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان در محکوم کردن کشتار مجاهدین در عراق:
«کشته شدن جمعی از مجاهدین در خاک عراق توسط سپاه قدس را محکوم میکنیم. مجاهدین بهخاطر دفاع از حقوق ملت ایران کشته شدند. اینها کسانی بودند که خانه و وطن خویش را ترک کردند تا از حق و حقوق ملت ایران دفاع کنند. ما زندانیان سیاسی این جنایت تروریستی سپاه قدس که توسط ارتش تحتامر مالکی به اجرا درآمده است را محکوم کرده و از حامیان حقوقبشر در سازمان ملل و کشورهای عضو سازمان ملل تقاضا داریم تا جلو این عملیاتی تروریستی سپاه قدس رژیم ایران را گرفته و با عاملان و حامیان آنها برخورد کنند.
زندانیان سیاسی زندان مرکزی زاهدان ـ شهریور ۱۳۹۲
عبدالوهاب ریگی، حبیبالله ریگی، ناصر ریگی، خسرو ریگی، مهر الله ریگی، جیهند ریگی، عبدالغنی گنگوزهای ریگی، رحیم ریگی، ناظر ملازهی، بشیر احمد حسین زهی، عابد بمپوری، اسحاق کلکلی، فاروق ملازهی، عبدالخالق شاهوزهی، حامد وکالت.