در کشاکش نمایش انتخاباتی در رژیم آخوندی، بانک مرکزی تحتامر همتی برگ آخر خود را رو کرد و آمار داد که سال گذشته رشد اقتصادی داشتهایم و وارد دوره رونق شدیم. بر اساس دادههای بانک مرکزی رژیم رشد تولید ناخالص داخلی سال گذشته ۳.۶درصد بوده است و نشانگر خروج از رکود است. اما مرکز آمار که از باند دیگری خط میگیرد به میدان آمد و مدعی شد رشد اقتصادی با نفت و بدون نفت در سال۹۹ به ترتیب به ۰.۷ و صفر درصد بوده است.
رشد قاچاق فروشی دولتی
هر دو مرکز دست کم توافق دارند که رشد منفی اقتصادی تا آخر فصل بهار گذشته ادامه داشته است ولی از شروع تابستان و تا آخر سال بهعلت فروش مخفی و نیمه مخفی نفت و محصولات نفتی، آمارها تغییر کرده است و نتیجه این فروش اجناس قاچاق برای ادامه حیات دستگاه «آقا» همین رشد اقتصادی زیر یک درصدی و یا بالای سه درصدی است که اعلام شد. اگر چه در همان محاسبات بانک مرکزی نیز اعتراف شده است بخش خدمات زیر فشار بحران کرونا و بیپولی مردم برای خرید نیازهای خود، رشد صفر درصدی داشته است.
اما موضوع بحران اقتصادی در ایران با ارائه یک آمار بیبنیاد فیصله نمییابد. در واقع یکی از پرسشهایی که تحلیلگران اقتصادی میکنند این است که آیا مثبت شدن چند عدد و رقم میتواند ملاک درستی برای به کار بردن لفظ خروج از رکود باشد؟!
دستشان کوتاه و خرما بر نخیل
«کارشناسان بر این باورند که خروج از رکود تنها زمانی قابل پذیرش خواهد بود که نشانههای مثبت آن یعنی افزایش سرمایهگذاری و تولید و افزایش قدرت خرید مردم دیده شود. اما بهنظر میرسد این موارد در اقتصاد ایران بسیار دوردست هستند و به مسائل دیگری (برجام و انتخابات و کرونا و...) آمیخته شده است. بنابراین با افزایش فروش نفت تنها طی دورههای کوتاه و آن هم از مبادی غیررسمی نمیتوان گفت که خروج از رکود امکانپذیر شده است». (جهان صنعت۲۷خرداد۱۴۰۰)
همدستی همتی در فاجعه بزرگ اقتصادی
حال باید دید کسی که در آخرین روزهای نمایش انتخابات خبر از رشد کذایی اقتصاد را میدهد، چه میزان در ایجاد ابر چالشها و بحرانهای اقتصادی مقصر بوده است و با این حال خود را ناجی اوضاع خراب کشور میداند و مانع گرسنگی کشیدن میلیونها تن از محرومان و سقوط طبقه متوسط به پایین شده است؟ کارنامه او چه چیزی را نشان میدهد که حتی سبزوار رضایی که خود از جانیان حکومتی است از فرصت سوءاستفاده کرده و میگوید «سزاوار محاکمه و قرار گرفتن در جایگاه متهم در دادگاه است».
خلق غول تورم و... .
با ورود همتی به بانک مرکزی در مرداد سال۱۳۹۷ بر اساس گزارش مرکز آمار ایران نرخ تورم میانگین سالانه۹.۷ درصد بود. اما در اردیبهشت۱۴۰۰ و موقع خروج او از بانک مرکزی به ۴۱درصد رسید که بهمعنای افزایش بیش از ۴برابری نرخ تورم است. همچنین نرخ تورم نقطه به نقطه از ۱۹.۳ درصد به ۴۶.۹ درصد رسید. جالب اینکه سال گذشته همتی وعده داده بود نرخ تورم را به ۲۲درصد میرساند ولی دو برابر آن را تحویل داد!
قیمت دلار در بازار آزاد در مرداد سال۱۳۹۷ حدود ۸۴۰۰تومان بود. در خرداد ۱۴۰۰ به حدود۲۲۸۰۰ تومان رسید. یعنی با افزایش ۱۲۷درصدی، نزدیک به ۲.۷ برابر شد.
نمودار بانک مرکزی، رقم نقدینگی در تابستان ۱۳۹۷ را ۱۶۷۲هزار تومان را نشان میدهد. این رقم در بهار ۱۴۰۰ به ۳۴۹۰هزار میلیارد تومان رسیده است که بیانگر رشد ۱۰۷.۸ درصدی است. یعنی نقدینگی در کمتر از سه سال، دو برابر شد.
خالی کردن جیب سرمایهگذاران بورس
اگر چه در فریبکاری و مال مردم خوری سرمایهگذاران خرد و کوچک بورس که بعضاً همهدار و ندار خود را به خرید سهام گذاشتند، همتی تنها نبود و یک باند حکومتی دستاندر کار این غارتگری بودند اما سهم همتی کماکان محفوظ است. وی با دستکاری کردن سود بین بانکی و افزایش آن مانع از ورود منابع بانکی به بورس شد و سهامداران کوچک را از نبود متقاضی مستاصل کرد که باعث سقوط بازار سهام شد. و هزاران نفر را به خاک سیاه نشاند. همچنین با حراج کردن اوراق بدهی دولتی، اجازه نداد این سرمایهها راهی بورس شوند و دست آخر هم از کمکرسانی منابع صندوق توسعه ملی به زیان دیدگان بورس ممانعت بهعمل آورد.
با این کارنامه سیاه، همگان میداند وی هیزمی برای تنور یخ کرده نمایش انتخابات است.
چه کنمهای بسیار بر سر راه
این کارنامه بهاصطلاح اقتصاددان رژیم است، وای بهحال وقتی که دکتر قتلعامدرمانی بخواهد در مسائلی چون برجام، کرونا، رابطه با غرب، مواجهه با علم اقتصاد، پول پاشیهای تورم زا، نحوه مقابله با رشد نقدینگی، کسری سرسامآور بودجه، تعیین قیمت ارز و رسیدگیهای مالی و لجستیکی به گروههای نیابتی و خرج و مخارج بمب و موشکسازی و... تصمیم بگیرد! بهقول کارشناسان اقتصادی، نکته مهمتری که در سال۱۴۰۰ میتواند تعیینکننده مسیر اقتصاد باشد این است که آیا به سمت عقلانیت (؟!) در اقتصاد حرکت خواهیم کرد یا خیر؟ و آنها خودشان پاسخ این سؤال مقدر را دادهاند که «ما در ایران با علم اقتصاد و بایدهای آن فاصله بسیار زیادی داریم و با وجود سالها تلاش این فاصله هنوز پر نشده است. اقتصاد ایران در برهه کنونی در برزخ تصمیمگیریهای سیاسی گرفتار شده و نتایج بسیاری از مسائل سیاسی و اقتصادی، هنوز مشخص نشده است و تا زمانی که این موارد تعیینتکلیف نشوند نمیتوان با قطعیت اعلام کرد که اقتصاد در وضعیت رکودی قرار دارد یا رونق».
پایان دلبری و جاده ناهموار
از سوی دیگر پوچ بودن وعدههای توزیع پول و وام ازدواج و یارانههای نجومی، از طرف کاندیداهای نمایش انتخابات نه تنها متخصصان و کارشناسان را به خالی بودن دست مهرههای حکومت رسانده است بلکه اصلاحاتچیهای قلابی را هم متوجه فریبکارانه و مزورانه بودن این وعدهها و دلبریهای تهی از معنا نموده است.
«کاندیداها برای اینکه بازار رأی را هیجانی کنند انگار اجازه داشتند وعدههایی بدهند که عقل اقتصادی و سیاسی میگوید برآورده کردن آنها در شرایط موجود کشور و در ساختار کنونی قدرت، حتی ناممکن است. وعده پرداخت دلار ارزان و دادن یارانه ۴۵۰هزار تومانی و پرداخت مقرری به خانمهای خانهدار نیز دلبری از تودههای تهیدست بود که بهنظر میرسد بار بزرگی است که اگر وعده دهنده بخواهد آن را انجام دهد، باید کوهی از دلار و ریال اضافی گرد آورد که این روزها نایاب و کمیاب است» (ساعت۲۴-۲۷خرداد۱۴۰۰).
در این وضعیت بحرانی کارشناسان حکومتی هشدار میدهند بهعلت وضعیت خطیر سال۱۴۰۰ رئیسجمهور جدید ماه عسل خود را بسیار کوتاهتر از رؤسایجمهور قبلی میگذراند. چرا که یک قلم همین تورم کمرشکن که عاجلترین و مهمترین مسأله سال خواهد بود و کسری بودجه و تأمین مالی دولت هم روی آن. «بنابراین ما در مرز تورم شدید هستیم و هر کسی که در آینده به ریاست کل بانک مرکزی انتخاب شود تذکر خواهد داد که اگر سیاستگذار دست از پا خطا کند ایران به سوی تورمهای خیلی شدید خواهد رفت. اینجا دیگر جای شوخی و تعارف نیست. مسأله کل اقتصاد ایران، احتمال تورمهای شدید است» (دارایان۲۶خرداد۱۴۰۰).
چرخ ستم می شکند
رئیسی جلاد کسی که در چهل سال گذشته شاهد و آمر و مباشر و همدست و همکار غارتگران و دزدان اموال ملت ایران بوده است نمیتواند و نمیخواهد چرخ تباهی و ستم و ظلم را از حرکت بازدارد. او و جنایتکاران همکاسهاش از خونی که از بهترین فرزندان خلق جاری گردید، ارتزاق کردهاند. مردم و جوانان شورشی ایرانزمین بهخوبی میدانند که جز با کنار زدن تمامی این جنایتکاران از خاک پاک ایرانزمین چرخه ستم و غارت نخواهد شکست.