جنگ قدرت بر سر ریاستجمهوری و کرسیهای مجلس ارتجاع مهمترین عنوانهای روزنامههای حکومتی در روز 10آبان را به خود اختصاص داده است:
آرمان: الهه کولایی: برخی با رانت و پول وارد لیست امید شدند
آرمان: وزیر دادگستری: عدم احراز صلاحیتها از بین خواهد رفت
ابرار: مصباح یزدی: سکه میدهند تا همان نمایندگانی که دیروز انتقاد میکردند امروز رأی دهند
اعتماد: نایبرئیس مجلس: اگر کسی فتنهگر است خب قوه قضاییه او را بگیرد
اعتماد: رفسنجانی: دلسرد نشده ام
آرمان: الهه کولایی: برخی با رانت و پول وارد لیست امید شدند
آرمان: وزیر دادگستری: عدم احراز صلاحیتها از بین خواهد رفت
ابرار: مصباح یزدی: سکه میدهند تا همان نمایندگانی که دیروز انتقاد میکردند امروز رأی دهند
اعتماد: نایبرئیس مجلس: اگر کسی فتنهگر است خب قوه قضاییه او را بگیرد
اعتماد: رفسنجانی: دلسرد نشده ام
کارون: تندروها در مقابل روحانی؛ افزایش فشارها به دولت در آستانه انتخابات
برجام موضوع دیگر تخاصم روزنامههای حکومتی است:
رسالت: گزارش کمیسیون امنیت ملی به مجلس: آمریکا در اجرای برجام 7مورد نقض عهد دارد
وطن امروز: قرائت گزارش 6ماهه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از روند اجرای برجام؛ مجلس: تحریمها لغو نشد
حمله به باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در عرصههای مختلف موضوع مشترک روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع است، برخی موارد روزنامههای باند رفسنجانی هم با آنان همراهی کردهاند:
آفتاب یزد: اظهارات آقای رئیس کل قابل باور نیست! سیف: بیش از 10هزار میلیارد تومان به 13هزار بنگاه اقتصادی پرداخت شد
ابرار: نماینده مجلس: ما را چه شده است که 20هزار میلیارد از بیتالمال خارج میشود و یک تب سبک هم نمیکنیم
تجارت: کشاورزان قربانی رانتخواری دلالان؛ پرتقال صادراتی 7برابر ارزان تر از بازار داخلی
رسالت: فواد ایزدی: 90مورد از 115 طرح ضدایرانی آمریکا پس از برجام است
رسالت: آل اسحاق: 9میلیون بیکار داریم آمار مرکز آمار واقعی نیست
رسالت: مصباح یزدی: برخی پیروی از فرهنگ غرب را تئوریزه میکنند
کیهان: وام ازدواج و یارانه مصیبت است یا خسارت کرسنت و اختلاس 8000میلیاردی؟! حداقل خسارت فساد پرونده کرسنت 18میلیارد دلار معادل 18ماه یارانه کل مردم کشور است
کیهان: افزایش بیرویه هزینهها برای زائران اربعین حسینی
روزنامههای باند رفسنجانی اظهارات مطول و تکراری وی را انعکاس دادهاند که طی آن به شکست طرحش برای اشغال مجلس خبرگان آخوندی اذعان کرده و بر ضرورت مسیر برجام تأکید کرده و روزنامههای باند رقیب به وی تاخته اند:
برجام موضوع دیگر تخاصم روزنامههای حکومتی است:
رسالت: گزارش کمیسیون امنیت ملی به مجلس: آمریکا در اجرای برجام 7مورد نقض عهد دارد
وطن امروز: قرائت گزارش 6ماهه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از روند اجرای برجام؛ مجلس: تحریمها لغو نشد
حمله به باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در عرصههای مختلف موضوع مشترک روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع است، برخی موارد روزنامههای باند رفسنجانی هم با آنان همراهی کردهاند:
آفتاب یزد: اظهارات آقای رئیس کل قابل باور نیست! سیف: بیش از 10هزار میلیارد تومان به 13هزار بنگاه اقتصادی پرداخت شد
ابرار: نماینده مجلس: ما را چه شده است که 20هزار میلیارد از بیتالمال خارج میشود و یک تب سبک هم نمیکنیم
تجارت: کشاورزان قربانی رانتخواری دلالان؛ پرتقال صادراتی 7برابر ارزان تر از بازار داخلی
رسالت: فواد ایزدی: 90مورد از 115 طرح ضدایرانی آمریکا پس از برجام است
رسالت: آل اسحاق: 9میلیون بیکار داریم آمار مرکز آمار واقعی نیست
رسالت: مصباح یزدی: برخی پیروی از فرهنگ غرب را تئوریزه میکنند
کیهان: وام ازدواج و یارانه مصیبت است یا خسارت کرسنت و اختلاس 8000میلیاردی؟! حداقل خسارت فساد پرونده کرسنت 18میلیارد دلار معادل 18ماه یارانه کل مردم کشور است
کیهان: افزایش بیرویه هزینهها برای زائران اربعین حسینی
روزنامههای باند رفسنجانی اظهارات مطول و تکراری وی را انعکاس دادهاند که طی آن به شکست طرحش برای اشغال مجلس خبرگان آخوندی اذعان کرده و بر ضرورت مسیر برجام تأکید کرده و روزنامههای باند رقیب به وی تاخته اند:
ابتکار: وابستگی رسانهها به جریانهای رقیب، بیشترین آسیب را به اعتبار آنها نزد افکار عمومی زده است. عامل وابستگی سبب شده تا مخاطبان پیشاپیش بر یکسونگری محتوای آنها قضاوت کنند. این وضع اثرگذاری رسانهها را بر افکار عمومی هر روز کمتر از گذشته کرده است. عنصر تازگی در رسانهها که نقطه قوت و جذابیت آن است جای خود را به تکرار سوژهها و تیترها در رسانهها داده است. تفاوتها تنها مربوط به وابستگی هر کدام به یکی از جناحهای رقیب است. تیترهای مثبت و منفی، خاکستری، سیاه و زرد بسته به گرایش سیاسی رسانهها انتخاب میشود. مردم و دغدغههاشان در حاشیه جدال و مناقشات رسانههاست؛ اگر هم اشارهیی به مردم و مسائل مربوط به آنان در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی میشود بیشتر استفاده ابزاری است تا تعهدی که رسانهها در قبال مردم دارند. همین آفت وقتی برجسته میشود که بحثهای کلان از جمله بیکاری، تورم، رکود، جمعیت، خشکسالی، مدیریت آب، کشاورزی، صنعت، سرمایهگذاری، جذب سرمایهگذاران خارجی، ترمیم ناوگان حمل و نقلی و... دستمایه رسانهها قرار میگیرد. ارزیابیها نه از حیث کارشناسی و در خدمت به منافع عمومی کشور بلکه یا در دفاع مطلق و یا رد مطلق این یا آن جناح انجام میشود.
روزنامههای باند علی خامنهای، روزنامههای باند رقیب را به لو دادن مذاکرات پشت پرده موگرینی در تهران متهم کردهاند و این اقدام را عامل وحشت مزدوران سوری رژیم دانسته اند:
روزنامههای باند علی خامنهای، روزنامههای باند رقیب را به لو دادن مذاکرات پشت پرده موگرینی در تهران متهم کردهاند و این اقدام را عامل وحشت مزدوران سوری رژیم دانسته اند:
وطن امروز: سرمقاله: ملت یعنی من!
«عالیجناب سرخپوش یک معیار شفاف و دقیق در مقابل تمام نیروهای حاضر در عرصه سیاست قرار میدهد. میگوید من مرکز ثقل اعتدال هستم، هرکس با من و گوش به فرمان من باشد معتدل است و هرکس با من و دیدگاهها و عملکرد من مخالف باشد افراطی و تندرو است». اینها نه سخنانی از جانب منتقدان دهه 90 هاشمی رفسنجانی که بخشی از رنجنامه دیروز حامیان امروز ایشان است که در دهه 70 خبرساز شد و ادبیات سیاسی را با واژه «عالیجناب سرخپوش» آشنا کرد. هاشمی و خانوادهاش خود را مرکز ثقل همه معادلات سیاسی میدانند، آنها به جای شرع، قانون و رأی مردم شاخص همه امور هستند و این مردمند که محکوم به همراه شدن با این الیگارشی خانوادگی هستند نه بالعکس والا خطبه نماز جمعه پس از پیروزی خفیف هاشمی در انتخابات ریاستجمهوری سال72 که در آن گفته شد «هفته پیش بچه فاطی لب پنجره ایستاده بود که به او گفتم بیا کنار ممکن است بیفتی پایین و همانجا نوه من به مادرش گفت بلند شو برویم به جاسبی رأی بدهیم!» خود گویای این حقیقت است که حتی اگر قرار بر پیروزی او باشد باز هم نگاهی که در این الیگارشی بر اقلیت مخالف اوست در حد همان طفل بازیگوشی است که صلاح مملکتش را باید خسروان به او بیاموزند.
اعتماد: رفسنجانی: الآن یک حزب نیرومند در کشور تحمل نمیشود و اگر هم حزبی شکل بگیرد، زود میشکند ولی اگر واقعاً احزاب نیرومند نهادینه شوند، باید بحث اخلاق خیلی جدی گرفته شود. چون ما از لحاظ اخلاقی عقب افتادیم... مجلس خبرگان گروه خاصی را میطلبد. یعنی کسانی باید نامزد شوند که مجتهد و عادل باشند و جامعه را بشناسند؛ لذا خیلی زیاد از اینگونه انسانها آمدند و اسم نوشتند. به نظر من ردصلاحیتها مسیر انتخاب مردم را تغییر داد. البته از افرادی که از گذشته بودند و تأیید شده بودند، خیلیها ماندند. به آنها انتقادی ندارم. ولی وضع تحولات جامعه ایجاب میکرد که نیروهایی با تفکرات امروزیتر و متناسب با شرایط فعلی دنیا و جامعه خودمان بیایند که این اتفاق نیفتاد... آنچه مردم میخواستند، غیر از این بود. باید همانند بقیه انتخابات، صلاحیتها عادلانه پذیرفته یا رد میشد که اینگونه نشد... یکی از اشکالات انتخاب همین بود. امثال حسن آقا را در روحانیت زیاد نداریم که دانش، بصیرت، اطلاعات و هر چه فکر کنید برای یک عالِم لازم است، دارد. واقعاً حیف شد که ایشان حضور ندارد. شیوه برخورد با ایشان هم شیوهای نبود که قابل ق یکسری نیازهایی هست که اکثریت مردم به آن نیاز دارند و تا این زمان کار عمدهای روی آن انجام نشد که یکی مسأله اشتغال است. الآن ما نیروهای خوب بیکار خیلی زیاد داریم. بول باشد. الآن هم گذشته است و ما نمیخواهیم مسائل اختلافی زیاد مطرح شود... ما اطمینان و سند داشتیم که میخواهند ایران را به مرحلهای برسانند که مثل عراق، نفت در برابر غذا باشد. چون دنیا به نفت ما احتیاج داشت و میخواستند که نفت ما در بازار باشد، میخواستند قطعنامهیی بگذارند که پول نفت ما به صندوقی که اختیارش در دست سازمان ملل است، برود و سازمان ملل مثل عراق نیازهای مردم را جیرهبندی کند و به مردم جیره بدهد. یعنی کاملاً کوپنی و مانند کاری باشد که در عراق شد...
«عالیجناب سرخپوش یک معیار شفاف و دقیق در مقابل تمام نیروهای حاضر در عرصه سیاست قرار میدهد. میگوید من مرکز ثقل اعتدال هستم، هرکس با من و گوش به فرمان من باشد معتدل است و هرکس با من و دیدگاهها و عملکرد من مخالف باشد افراطی و تندرو است». اینها نه سخنانی از جانب منتقدان دهه 90 هاشمی رفسنجانی که بخشی از رنجنامه دیروز حامیان امروز ایشان است که در دهه 70 خبرساز شد و ادبیات سیاسی را با واژه «عالیجناب سرخپوش» آشنا کرد. هاشمی و خانوادهاش خود را مرکز ثقل همه معادلات سیاسی میدانند، آنها به جای شرع، قانون و رأی مردم شاخص همه امور هستند و این مردمند که محکوم به همراه شدن با این الیگارشی خانوادگی هستند نه بالعکس والا خطبه نماز جمعه پس از پیروزی خفیف هاشمی در انتخابات ریاستجمهوری سال72 که در آن گفته شد «هفته پیش بچه فاطی لب پنجره ایستاده بود که به او گفتم بیا کنار ممکن است بیفتی پایین و همانجا نوه من به مادرش گفت بلند شو برویم به جاسبی رأی بدهیم!» خود گویای این حقیقت است که حتی اگر قرار بر پیروزی او باشد باز هم نگاهی که در این الیگارشی بر اقلیت مخالف اوست در حد همان طفل بازیگوشی است که صلاح مملکتش را باید خسروان به او بیاموزند.
اعتماد: رفسنجانی: الآن یک حزب نیرومند در کشور تحمل نمیشود و اگر هم حزبی شکل بگیرد، زود میشکند ولی اگر واقعاً احزاب نیرومند نهادینه شوند، باید بحث اخلاق خیلی جدی گرفته شود. چون ما از لحاظ اخلاقی عقب افتادیم... مجلس خبرگان گروه خاصی را میطلبد. یعنی کسانی باید نامزد شوند که مجتهد و عادل باشند و جامعه را بشناسند؛ لذا خیلی زیاد از اینگونه انسانها آمدند و اسم نوشتند. به نظر من ردصلاحیتها مسیر انتخاب مردم را تغییر داد. البته از افرادی که از گذشته بودند و تأیید شده بودند، خیلیها ماندند. به آنها انتقادی ندارم. ولی وضع تحولات جامعه ایجاب میکرد که نیروهایی با تفکرات امروزیتر و متناسب با شرایط فعلی دنیا و جامعه خودمان بیایند که این اتفاق نیفتاد... آنچه مردم میخواستند، غیر از این بود. باید همانند بقیه انتخابات، صلاحیتها عادلانه پذیرفته یا رد میشد که اینگونه نشد... یکی از اشکالات انتخاب همین بود. امثال حسن آقا را در روحانیت زیاد نداریم که دانش، بصیرت، اطلاعات و هر چه فکر کنید برای یک عالِم لازم است، دارد. واقعاً حیف شد که ایشان حضور ندارد. شیوه برخورد با ایشان هم شیوهای نبود که قابل ق یکسری نیازهایی هست که اکثریت مردم به آن نیاز دارند و تا این زمان کار عمدهای روی آن انجام نشد که یکی مسأله اشتغال است. الآن ما نیروهای خوب بیکار خیلی زیاد داریم. بول باشد. الآن هم گذشته است و ما نمیخواهیم مسائل اختلافی زیاد مطرح شود... ما اطمینان و سند داشتیم که میخواهند ایران را به مرحلهای برسانند که مثل عراق، نفت در برابر غذا باشد. چون دنیا به نفت ما احتیاج داشت و میخواستند که نفت ما در بازار باشد، میخواستند قطعنامهیی بگذارند که پول نفت ما به صندوقی که اختیارش در دست سازمان ملل است، برود و سازمان ملل مثل عراق نیازهای مردم را جیرهبندی کند و به مردم جیره بدهد. یعنی کاملاً کوپنی و مانند کاری باشد که در عراق شد...
روزنامههای باند رفسنجانی در تخاصم با باند رقیب به بیاعتمادی مردم به رسانههای رژیم و ناکارآمدی رسانههای آخوندی اذعان کردهاند:
وطن امروز: خیانت پشت جبهه: ... همزمان با سفر موگرینی به تهران، در شبکههای اجتماعی برخی منابع از تلاش مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی برای تحریک دولت ایران برای اخلال در روند سرکوب تروریستها بهویژه در معرکه سوریه خبر میدادند... گویا طرفین داخلی و خارجی جریان سازش، باز هم به یک مفاهمه مشترک علیه جبهه مقاومت رسیدهاند تا این بار با طرح مسائل جنجالی علیه مقاومت در سوریه، روزنهای برای تنفس تروریستها در سوریه ایجاد کنند! در همین راستا، عناصر سیاسی و روزنامههای جریان «نه غزه نه لبنان» در ایران، روز گذشته درباره ماهیت سفر موگرینی به ایران گزارشاتی نوشتند و این بار صراحتاً «خیانت برشام» را خواستار شدند! در همین راستا، روزنامه آرمان که در افکار عمومی به روزنامه خانوادگی هاشمی رفسنجانی شهره است، دیروز تیتری در صفحه یک خود را به سفر فدریکا موگرینی به تهران و دیدارهای او با روحانی و ظریف اختصاص داد و تیتر «برجام؛ الگوی حل مشکل سوریه» را برای آن انتخاب کرد. روزنامه آفتاب یزد نیز برای گزارش دیدارهای موگرینی با روحانی و ظریف، تیتر «از برجام تا سوریه» را انتخاب کرد. افشای خط خیانت در پشت جبهه سوریه توسط این روزنامهها البته از سوی برخی عناصر تندرو و دردسرساز فتنه 88 بهصورت علنیتر دنبال شد. به هر حال رفتار جریان «نه غزه نه لبنان» در ماجرای بحران سوریه از مدتها قبل قابل پیشبینی بوده است. مطمئناً یک جریان خیابانی و آنارشیست از سر عقیده نمیتواند مدعی حل بحران سوریه از طریق گفتگو و دیپلوماسی باشد. مخالفت با مقاومت در سوریه از سوی جریان اصلاحات، در واقع دستور کار جدید آنها در امتداد فتنه 88 است. اساساً این قبیل تمایلها به خیانت، در مرحله اجرا راه به جایی نخواهد برد اما اینکه این دستور کار خیانتبار در دستگاه دیپلوماسی ایران چگونه فهم میشود
حمله مستقیم به ظریف و روحانی در جریان مذاکرات با مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع حاکی از اوجگیری جنگ باندی است:
حمله مستقیم به ظریف و روحانی در جریان مذاکرات با مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع حاکی از اوجگیری جنگ باندی است:
حمایت: سخنانی در مورد برجامهای بعدی مطرح گردید و گمانه سیاسیکاری برخی مسئولان برای فرار از مواجهه با واقعیتهای جامعه را نیز تقویت کرد.
بر اساس تجارب تاریخی انقلاب، گره زدن مسأله بهبود معاش به کوتاه آمدن از اصول قاطع انقلاب اسلامی و بهرهبرداری سیاسی از آن، موضوعی کاملاً شیطنتآمیز است که اگر نگوییم سرنخ آن در آنسوی مرزهاست، دستکم نشان میدهد که معتقدین به این توهم، در نهایت غفلت و ناآگاهی قرار دارند.
کیهان: سابقه نداشته رئیس سازمان سیا از سیاستمداری در ایران صراحتاً جانبداری کند، همچنان که سابقه نداشته فرد مورد حمایت در قبال این ننگ سکوت نماید و لااقل به دهان دشمن نزند. 8مرداد 95 بود که «جان برنان» به همایش امنیتی اسپن رفت و گفت: «تصور میکنم توافق هستهای، کار درستی بود و آقای] ... [را که از دید ما در میان عناصر فعال در ایران فردی بسیار میانهروتر بهشمار میآید، تقویت کرد. او باید دستاوردهای بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند؛ به این دلیل که در حکومت ایران بین تندروها و میانهروها رقابت وجود دارد. برخلاف تصور، ایران کشور یک دستی نیست. بنابراین در حالی که آنها سال آینده انتخابات برگزار میکنند، ما بهدقت اوضاع را تحت نظر خواهیم داشت تا ببینیم موازنه قدرت چگونه پیش میرود. نگرانی من این است که بسیاری از ایرانیها انتظار داشتند با آزاد شدن داراییها، پول به زندگی آنها سرازیر شود اما خوب، این مسأله زمان میبرد». سازمان سیا که حتی سیاستمدار لائیکی مانند مصدق را تحمل نکرد، اکنون به چه چیزی امید بسته است؟. در چنین فضایی آیا دستروی دست گذاشتن و دل بستن به وعدههای ایمیلی آمریکا، یا وعدههای دل خوش کنک فلان مقام اروپایی یا فرانسوی و آلمانی مبنی بر اینکه دغدغه اشتغال برای جوانان ایران را دارد یا متعهد به اجرای برجام است و... خطرناک نیست؟ و آیا جای تعجب خواهد بود فلان جریان سیاسی غربگرا و قائل به مدیریت ناکارآمد اشرافی- که به جای اعتراض به بدعهدی و خباثت آمریکا، به حذف شعار مرگ بر شیطان بزرگ اصرار دارد- از سوی رئیس سازمان سیا یا وزیر خارجه آمریکا نشان شده باشد؟! اگر به قول آن مدیر فرهنگی نهاد ریاست جمهوری، امالمشاغلهایی در دولت هستند که سوئیسی حرف میزنند اما آفریقایی عمل میکنند، چرا نباید شوق و طمع را در دشمنان ملت ایران برانگیزند؟
بر اساس تجارب تاریخی انقلاب، گره زدن مسأله بهبود معاش به کوتاه آمدن از اصول قاطع انقلاب اسلامی و بهرهبرداری سیاسی از آن، موضوعی کاملاً شیطنتآمیز است که اگر نگوییم سرنخ آن در آنسوی مرزهاست، دستکم نشان میدهد که معتقدین به این توهم، در نهایت غفلت و ناآگاهی قرار دارند.
کیهان: سابقه نداشته رئیس سازمان سیا از سیاستمداری در ایران صراحتاً جانبداری کند، همچنان که سابقه نداشته فرد مورد حمایت در قبال این ننگ سکوت نماید و لااقل به دهان دشمن نزند. 8مرداد 95 بود که «جان برنان» به همایش امنیتی اسپن رفت و گفت: «تصور میکنم توافق هستهای، کار درستی بود و آقای] ... [را که از دید ما در میان عناصر فعال در ایران فردی بسیار میانهروتر بهشمار میآید، تقویت کرد. او باید دستاوردهای بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند؛ به این دلیل که در حکومت ایران بین تندروها و میانهروها رقابت وجود دارد. برخلاف تصور، ایران کشور یک دستی نیست. بنابراین در حالی که آنها سال آینده انتخابات برگزار میکنند، ما بهدقت اوضاع را تحت نظر خواهیم داشت تا ببینیم موازنه قدرت چگونه پیش میرود. نگرانی من این است که بسیاری از ایرانیها انتظار داشتند با آزاد شدن داراییها، پول به زندگی آنها سرازیر شود اما خوب، این مسأله زمان میبرد». سازمان سیا که حتی سیاستمدار لائیکی مانند مصدق را تحمل نکرد، اکنون به چه چیزی امید بسته است؟. در چنین فضایی آیا دستروی دست گذاشتن و دل بستن به وعدههای ایمیلی آمریکا، یا وعدههای دل خوش کنک فلان مقام اروپایی یا فرانسوی و آلمانی مبنی بر اینکه دغدغه اشتغال برای جوانان ایران را دارد یا متعهد به اجرای برجام است و... خطرناک نیست؟ و آیا جای تعجب خواهد بود فلان جریان سیاسی غربگرا و قائل به مدیریت ناکارآمد اشرافی- که به جای اعتراض به بدعهدی و خباثت آمریکا، به حذف شعار مرگ بر شیطان بزرگ اصرار دارد- از سوی رئیس سازمان سیا یا وزیر خارجه آمریکا نشان شده باشد؟! اگر به قول آن مدیر فرهنگی نهاد ریاست جمهوری، امالمشاغلهایی در دولت هستند که سوئیسی حرف میزنند اما آفریقایی عمل میکنند، چرا نباید شوق و طمع را در دشمنان ملت ایران برانگیزند؟
حملات روزنامههای باند رفسنجانی در روز دوشنبه به سهمخواهیهای سپاه پاسداران در خصوص تصاحب پروژههای نفت، ادامه دارد:
جهان صنعت: نفت قربانی تسویه حسابهای سیاسی... مایه بسی خشنودی است که میشنویم دو پیمانکار داخلی در توسعه میدان آزادگان رقیب توتال شدهاند، اما به راستی این خبر را باور میکنیم؟! به سابقه و نحوه عملکرد این دو شرکت داخلی نگاه کنیم تا مشخص شود که سطح توان علمی، فناوری و از همه مهمتر سرمایهگذاری آنها چقدر است. دو شرکت نیمه خصوصی، یکی وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) و دیگری وابسته به سپاه پاسداران که در تمامی حوزهها فعالیت میکنند و برای تأمین سرمایه مورد نیاز پروژههای خود یا باید به سراغ بانکهای داخلی بروند یا از صندوق توسعه ملی تسهیلات دریافت کنند. با فرض داشتن توان علمی و فناوریهای روز دنیا، مگر توان سرمایهگذاری این شرکتها چقدر است؟ هنوز مهر قرارداد توسعه میادین یاران، کوپال و مارون که بدون برگزاری مناقصه و بهصورت ترک تشریفات به ارزش بیش از دو میلیارد دلار به یکی از این دو شرکت واگذار شده است خشک نشده که برای توسعه میدان آزادگان پیشقدم شدهاند و با غول بزرگ نفتی به رقابت میپردازند. شرکتهای توانمند داخلی در این سالها موفق به توسعه چند میدان نفتی و گازی شدهاند و کدام پروژه را در مدت زمان مشخصشده به پایان رساندهاند که امروز رویای رقابت با توتال را دارند؟
وقتی وزارت نفت از برنامه ٢٠٠ میلیارد دلاری برای جذب سرمایه خبر میدهد نباید اینچنین تنگنظر بود و با مطرح شدن نام یک شرکت خارجی به رقابت بیهوده و بیحاصل با آن پرداخت که تنها نتیجه آن سنگاندازی در روند توسعه میادین نفت و گاز کشور و بهطور کلان سرمایهگذاری خارجی خواهد بود.
حمله به ادعاهای دولت حسن روحانی مضمون ثابت روزنامههای باند خامنهای است که در روز دوشنبه نیز مطالب متنوعی را به خود اختصاص داده است:
وقتی وزارت نفت از برنامه ٢٠٠ میلیارد دلاری برای جذب سرمایه خبر میدهد نباید اینچنین تنگنظر بود و با مطرح شدن نام یک شرکت خارجی به رقابت بیهوده و بیحاصل با آن پرداخت که تنها نتیجه آن سنگاندازی در روند توسعه میادین نفت و گاز کشور و بهطور کلان سرمایهگذاری خارجی خواهد بود.
حمله به ادعاهای دولت حسن روحانی مضمون ثابت روزنامههای باند خامنهای است که در روز دوشنبه نیز مطالب متنوعی را به خود اختصاص داده است:
کیهان: باید گفت رشد 4/4 درصدی سه ماهه ابتدای امسال که توسط دولت اعلام گردیده رشدی نامتوازن است، زیرا این رشد در بخشهای کشاورزی، صنعتی و تولیدی آشکار نیست و در بعضی از بخشها هم اصولاً رشدی صورت نگرفته است و بهرهوری بسیار پایین نیز خود علتی بر کاهش یا عدم رشد اقتصادی است.
در روزنامههای باند رفسنجانی به دولت روحانی در مورد آمارهای غیرواقعی و وضعیت وخیم اقتصادی هشدار دادهاند:
در روزنامههای باند رفسنجانی به دولت روحانی در مورد آمارهای غیرواقعی و وضعیت وخیم اقتصادی هشدار دادهاند:
ابتکار: میانگین بهرهوری اقتصاد در ایران طی 45سال اخیر حدود صفر بوده است. باور این موضوع کمی سخت است اما باید گفت که هیچ تغییری در بهرهوری اقتصادی، م با 4 دهه قبل نکردهایم. طی سالهای گذشته در مقاطعی مانند سالهای 2000 تا 2005 (دولتهای هفتم وهشتم) توانستهایم به رشد اقتصادی همراه با بهرهوری دستیابیم که سالهای بعد و قبل از آن با کاهش شدید شاخصها میانگین آن را به صفر رساندهایم. کارشناسان معتقدند عواملی مانند عدم سرمایهگذاری داخلی و خارجی، تولید بدون صرفه در کشور و دلایل متعدد دیگر مانند بهرهوری پایین نیروی کار، سبب شده تا رشد اقتصادی ما تنها به نفت خلاصه شود... بهرهوری به عبارتی استفاده کارآمد از عوامل تولید (کار، سرمایه، منابع و...) برای تولیدکالاها و خدمات است که متأسفانه آمارها در مورد کشور ما حکایت از موفقیت نمیکند.
جهان صنعت: با مروری بر کنش و واکنشهای فعالان اقتصادی در ماههای گذشته بهراحتی میتوان به این مسأله پی برد که این اشخاص شرایط فعلی بازار را رضایتبخش نمیدانند. به اعتقاد فعالان اقتصادی در سالهای اخیر رکود، مشکلات زیادی را برای تولیدکنندگان و بازرگانان بهوجود آورده که همین موضوع باعث کوچک شدن اقتصاد ایران، افزایش بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم شده است. طبق نظر کارشناسان روبهرو شدن کشور با تحریمهای بینالمللی، کاهش فروش نفت و وجود اختلال در نظام بانکی، کشور را در سالهای اخیر در شرایط سخت اقتصادی قرار داده است.
جهان صنعت: با مروری بر کنش و واکنشهای فعالان اقتصادی در ماههای گذشته بهراحتی میتوان به این مسأله پی برد که این اشخاص شرایط فعلی بازار را رضایتبخش نمیدانند. به اعتقاد فعالان اقتصادی در سالهای اخیر رکود، مشکلات زیادی را برای تولیدکنندگان و بازرگانان بهوجود آورده که همین موضوع باعث کوچک شدن اقتصاد ایران، افزایش بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم شده است. طبق نظر کارشناسان روبهرو شدن کشور با تحریمهای بینالمللی، کاهش فروش نفت و وجود اختلال در نظام بانکی، کشور را در سالهای اخیر در شرایط سخت اقتصادی قرار داده است.