دولت روحانی مرتباً علامت میدهد که قادر به پرداخت یارانههای نقدی نیست و قصد دارد آن را در سال95 متوقف کند. نوبخت سخنگوی دولت، ماه گذشته صراحتاً گفت ما تمایل نداریم قانون هدفمندی یارانهها را با رویهای که تا کنون بوده است ادامه دهیم. زنگنه وزیر نفت هم چندی پیش گفت شبهایی که قرار است یارانه را به بانکها واریز کند، اعصابش متشنج میشود.
”پیوندی“ معاون شرکت ملی صنایع پتروشیمی نیز با اشاره به اینکه سال آینده بهدلیل پایین آمدن قیمت نفت، سال بسیار سختی برای دولت خواهد بود گفت:
«با این حجم درآمد نفتی، دولت توان پرداخت یارانههای نقدی را نخواهد داشت».
بعضی روزنامههای باند رفسنجانی روحانی، مانند روزنامه آرمان (16دی) با ارائهٴ آمار و ارقام مسخره و جعلی ادعا میکنند که گویا میزان پرداخت یارانههای نقدی، دو برابر درآمدهای نفتی است.
اما درعینحال، دولت روحانی فعلاً پرداخت یارانه را ادامه میدهد؛ چرا؟ «شاه ویسی»، یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم در یک گفتگوی تلویزیونی علت را چنین توضیح داد: «هدفمند کردن یارانهها، از جمله معدود سیاستهای اقتصادی ما بود که مورد تأیید و تشویق صندوق بینالمللی پول قرار گرفت. اما در سال دوم، آنها آن تعریف را پس گرفتند و مشخصاً گفتند که از ریل و قالب خودش خارج شده، بهصورتیکه امروز دیگر، یارانه نیست بلکه اعانه شده و اگر پرداخت نشود، چه بسا ما پاد امنیتی، پاد روانی و ناهنجاری اجتماعی پیدا میکنیم. اینها، امروز مفروض است و وزیر ما هم شب، خواب آشفته میبیند. من بهعنوان کسی که کمی اقتصاد را میشناسد برای آینده آشفته هستم» (تلویزیون رژیم – 9دی 94).
دلیل این «آشفتگی» و دلیل اصلی که رژیم و دولت روحانی نمیتواند از زیر بار پرداخت یارانه شانه خالی کند و این مهرهٴ رژیم آن را با عبارت «پاد امنیتی» بیان میکند، وحشت از واکنش تودههای دهها میلیونی مردم فقرزده است که به همین مختصر یارانهٴ نقدی که حتی جوابگوی نان خالی مصرفی یک فرد هم نیست، وابستهاند.
همین وحشت باعث شده که دولت روحانی از یک سو، سعی کند با کار تبلیغاتی فضا را بهتدریج برای قطع یارانهها آماده کند و از طرف دیگر، بهطور عملی و تحت عنوان قطع یارانهٴ اقشار مرفه، بهتدریج در جهت حذف یارانهٴ همهٴ اقشار گام برداشته است.
چندی پیش مجلس ارتجاع، مجوز قطع یارانهٴ 6میلیون نفر را برای دولت صادر کرد؛ اما بسیاری از کسانی که یارانهٴ آنها قطع شده، اقشار بسیار نیازمند هستند که تا کنون چند بار دست به حرکت اعتراضی زدهاند و این امر در مجلس هم منعکس شده است. آصفری عضو مجلس ارتجاع در این رابطه گفت:
«آقای دولت تدبیر و امید! توضیح دهید چرا سراغ کسانی که فرار مالیاتی میکنند و در ظرف 3سال در فلان بازار 4هزار میلیارد تومان درآمد داشتند نمیروید؟ چرا برای دریافت مالیات، سراغ فلان بازاری که ظرف 2سال 2هزار میلیارد تومان درآمد داشته نمیروید؟ آقای دولت تدبیر! با چه توجیهی یارانهٴ مردم کمدرآمد را قطع میکنید؟» (جلسه مجلس ارتجاع- 16آذر 94).
روشن است که این نمایندهٴ مجلس رژیم هم که این چنین سنگ «مردم کم درآمد» را به سینه میزند، جنگ باندی و نزدیک بودن انتخابات است و این یکی دیگر از دلایلی که دولت روحانی برای قطع یارانهها دست نگهداشته است. چرا که این مسأله به حربهیی در جنگ باندی و جنگ انتخابات تبدیل شده است. برخی روزنامهها و کارشناسان باند روحانی رفسنجانی پنهان نمیکنند که دولت روحانی قطع یارانهها را به پس از انتخابات موکول کرده است. اما سؤال این است که آیا رژیم جرأت میکند با این آتشبازی کند؟ و آیا میتواند با ارتش عظیم گرسنگان و میلیونها تنی که اگر همین یارانهٴ مختصر نیز قطع شود قادر به ادامه زندگی نیستند، رو در رو شود؟ این سؤالی است که پاسخ به آن چندان طولی نخواهد کشید.
”پیوندی“ معاون شرکت ملی صنایع پتروشیمی نیز با اشاره به اینکه سال آینده بهدلیل پایین آمدن قیمت نفت، سال بسیار سختی برای دولت خواهد بود گفت:
«با این حجم درآمد نفتی، دولت توان پرداخت یارانههای نقدی را نخواهد داشت».
بعضی روزنامههای باند رفسنجانی روحانی، مانند روزنامه آرمان (16دی) با ارائهٴ آمار و ارقام مسخره و جعلی ادعا میکنند که گویا میزان پرداخت یارانههای نقدی، دو برابر درآمدهای نفتی است.
اما درعینحال، دولت روحانی فعلاً پرداخت یارانه را ادامه میدهد؛ چرا؟ «شاه ویسی»، یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم در یک گفتگوی تلویزیونی علت را چنین توضیح داد: «هدفمند کردن یارانهها، از جمله معدود سیاستهای اقتصادی ما بود که مورد تأیید و تشویق صندوق بینالمللی پول قرار گرفت. اما در سال دوم، آنها آن تعریف را پس گرفتند و مشخصاً گفتند که از ریل و قالب خودش خارج شده، بهصورتیکه امروز دیگر، یارانه نیست بلکه اعانه شده و اگر پرداخت نشود، چه بسا ما پاد امنیتی، پاد روانی و ناهنجاری اجتماعی پیدا میکنیم. اینها، امروز مفروض است و وزیر ما هم شب، خواب آشفته میبیند. من بهعنوان کسی که کمی اقتصاد را میشناسد برای آینده آشفته هستم» (تلویزیون رژیم – 9دی 94).
دلیل این «آشفتگی» و دلیل اصلی که رژیم و دولت روحانی نمیتواند از زیر بار پرداخت یارانه شانه خالی کند و این مهرهٴ رژیم آن را با عبارت «پاد امنیتی» بیان میکند، وحشت از واکنش تودههای دهها میلیونی مردم فقرزده است که به همین مختصر یارانهٴ نقدی که حتی جوابگوی نان خالی مصرفی یک فرد هم نیست، وابستهاند.
همین وحشت باعث شده که دولت روحانی از یک سو، سعی کند با کار تبلیغاتی فضا را بهتدریج برای قطع یارانهها آماده کند و از طرف دیگر، بهطور عملی و تحت عنوان قطع یارانهٴ اقشار مرفه، بهتدریج در جهت حذف یارانهٴ همهٴ اقشار گام برداشته است.
چندی پیش مجلس ارتجاع، مجوز قطع یارانهٴ 6میلیون نفر را برای دولت صادر کرد؛ اما بسیاری از کسانی که یارانهٴ آنها قطع شده، اقشار بسیار نیازمند هستند که تا کنون چند بار دست به حرکت اعتراضی زدهاند و این امر در مجلس هم منعکس شده است. آصفری عضو مجلس ارتجاع در این رابطه گفت:
«آقای دولت تدبیر و امید! توضیح دهید چرا سراغ کسانی که فرار مالیاتی میکنند و در ظرف 3سال در فلان بازار 4هزار میلیارد تومان درآمد داشتند نمیروید؟ چرا برای دریافت مالیات، سراغ فلان بازاری که ظرف 2سال 2هزار میلیارد تومان درآمد داشته نمیروید؟ آقای دولت تدبیر! با چه توجیهی یارانهٴ مردم کمدرآمد را قطع میکنید؟» (جلسه مجلس ارتجاع- 16آذر 94).
روشن است که این نمایندهٴ مجلس رژیم هم که این چنین سنگ «مردم کم درآمد» را به سینه میزند، جنگ باندی و نزدیک بودن انتخابات است و این یکی دیگر از دلایلی که دولت روحانی برای قطع یارانهها دست نگهداشته است. چرا که این مسأله به حربهیی در جنگ باندی و جنگ انتخابات تبدیل شده است. برخی روزنامهها و کارشناسان باند روحانی رفسنجانی پنهان نمیکنند که دولت روحانی قطع یارانهها را به پس از انتخابات موکول کرده است. اما سؤال این است که آیا رژیم جرأت میکند با این آتشبازی کند؟ و آیا میتواند با ارتش عظیم گرسنگان و میلیونها تنی که اگر همین یارانهٴ مختصر نیز قطع شود قادر به ادامه زندگی نیستند، رو در رو شود؟ این سؤالی است که پاسخ به آن چندان طولی نخواهد کشید.