متشکرم لیندا. از شما هم متشکرم و بسیار بسیار سپاسگزارم که به اینجا تشریف آوردهاید. همانطور که لیندا گفت، بسیار قوتبخش است که میبینیم تعداد خیلی بیشتری نسبت به سال گذشته در اینجا حضور دارند. معنی آن این است که پیام ما و آنچه میخواهیم مردم آمریکا و ساکنان ایالت آریزونا درک کنند، دارد به نتیجه میرسد. و این موضوع بسیار بسیار دشواری است زیرا ما سعی میکنیم پیام خود را به دولت آمریکا و مطبوعاتی برسانیم که از رسانهیی کردن آن سر باز میزنند. من هرگز با چنین رویدادی مواجه نشدهام. من غالب زندگی خود را در حوزههای دولتی گذراندهام و در طول تمام زندگیم هم با موضوعات سیاسی سر و کار داشتهام. اما هرگز با این میزان سختی و دشواری برای رساندن یک پیام مواجه نشدهام.
آیا میدانید که کایلا میولر که اهل پرسکات آریزونا بود و چهرههایی که تصاویرشان در آنجا است و 120هزار هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران که قتلعام شدهاند و 343 مأمور آتشنشانی شهر من که در 11سپتامبر کشته شدند و 2700 شهروند بیگناهی که در روز 11سپتامبر کشته شدند و سربازانی که در پایگاه «فورت هود» یا یهودیانی که چند هفته پیش در فرانسه فقط به گناه یهودی بودن به ضرب گلوله کشته شدند، آیا میدانید چه چیزی همه این وقایع را به هم ربط میدهد؟ همه اینها جریانی را پشت سر خود دارند که رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا آن را نمیبیند. آنها کشته شدهاند، قتلعام شدهاند، مورد تجاوز قرار گرفتهاند، شکنجه شدهاند، گردنشان زده شده، و به آتش کشیده شدهاند بهدست جریانی که رئیسجمهور آمریکا آن را درک نمیکند. مشکل او چیست؟ آیا هیچ احساسی ندارد؟ آیا هیچ احساسی نسبت به این افراد بیگناه در او برانگیخته نمیشود؟ آیا هیچ حس همدردی نسبت به آنها ندارد؟
میدانم که این جریان ابعاد گوناگونی دارد. میدانم که اشکال مختلفی دارد: القاعده، داعش، القاعده در یمن، اشخاص افراطی مانند قاتلان ماراتن بوستون. اما همه آنها از طریق دو زنجیر به یکدیگر وصل میشوند. یکی ایدئولوژی مشترک است که از دین اسلام برای توجیه کشتار و هتک حرمت انسانها سوءاستفاده میکند و دیگری پول و حمایت از طرف رژیم ایران. این دو عامل همه این وقایع را به هم متصل میکنند. حال آن که رئیسجمهور آمریکا نشسته و با رژیم ایران مذاکره میکند. رژیمی که احتمالاً مسئولیت کشتن بیشترین تعداد از شهروندان آمریکایی در مقایسه با هر گروه تروریستی دیگر را به گردن دارد. رژیمی که بدون شک بزرگترین حامی تروریسم در جهان است. و بار دیگر روشن شد که مسئول کشتار یهودیان در آرژانتین در سال 1994بوده است. ما هیچگاه به گروگان گرفتن شهروندان آمریکایی توسط رژیم ایران را فراموش نمیکنیم. اما به نظر میرسد که رئیسجمهور اوباما آن را فراموش کرده است. من آن را فراموش نکردهام و هر روز آن را به یاد میآورم. و من به یاد دارم که ماهها و روزها و هفتهها اسیر بودند خب، یک بار دیگر، آنها به چشمان ضعیف یک رئیسجمهور خیره شدهاند که مشغول گدایی از رژیم ایران برای دستیابی به یک توافق به هر قیمت است.
بنابراین اجازه بدهید این توافق را بررسی کنیم، چون واقعاً این قلب موضوع است. و همچنین یک موضوع بسیار مهم دیگر. رژیم ایران میگوید که بهدنبال استفاده صلحآمیز از انرژی هستهیی است. ایران معادل 300سال ذخایر طبیعی نفت و گاز دارد و هنوز حتی از روشهای جدید استخراج نفت و حفاری هیدرولیک استفاده نکردهاند. شاید بر این اساس معادل 1000سال ذخایر داشته باشد. من متخصص امور انرژی هستم چون شرکت حقوقی من با این موضوعات سر و کار دارد. رژیم ایران به یک نیروگاه هستهیی نیازی ندارد. آنها دارای ذخایر هنگفت انرژی هستند که میتوانند به سایر دنیا صادر کنند. هیچ دلیلی موجهی وجود ندارد که آنها به نیروی صلحآمیز هستهیی نیاز داشته باشند. شاید فرانسه و سایر کشورهایی که منابع طبیعی ندارند به آن نیاز داشته باشند، اما ایران نیازی به آن ندارد. پس چرا رژیم بهدنبال آن است؟ زیرا میخواهد تبدیل به یک قدرت اتمی شود. آنها همین قدر را در نوشتهها و گفتههایشان مورد تأکید قرار دادهاند. رئیسجمهور بهاصطلاح رفرمیست رژیم ایران، روحانی، در سالهای 2003 تا 2005 غنیسازی را ادامه داد در حالیکه آنها یک توافق برای متوقف کردن فعالیتها را امضا کرده بودند. او این کار را مخفیانه انجام داد و با غرور به آن افتخار میکند و ما با آنها مذاکره میکنیم. مانند بازی پوکر با طرفی که دو بار سر شما کلاه گذاشته است. چه کسی این کار را میکند؟ یک ابله. توافق اتمی با رژیم ایران قاعدتاً باید خیلی ساده باشد. رژیم ایران اجازه دسترسی به هیچگونه نیروی هستهیی را نباید داشته باشد.
اکثر ما، شاید نه همه حضار در اینجا، در جریان جنگ سرد زنده بودیم. آن دسته از ما که در دولت ریگان بودیم قطعاً آن دوران را به یاد داریم. ژنرال شلتون در جریان آن جنگید، زیرا این جنگ همیشه سرد نبود. بزرگترین ترس در دوران جنگ سرد از این بود که یک دیوانه بتواند دگمه شلیک را در آمریکا یا روسیه بفشارد و ناگهان تمام دنیا ویران شود. در این باره فیلمها، نمایشهای تئاتر، سناریوهای کمدی و کتابها تهیه شده بود. ما از این موضوع در هراس بودیم. و خدا را شکر که هیچگاه اتفاق نیفتاد. آخوندهای حاکم بر ایران به ما نشان دادهاند که دیوانه هستند. گفتار و کردار آنها متعلق به افراد دیوانه است. عمداً نمیگویم «غیرمعقول» بلکه «دیوانه». به باور من ولیفقیه رژیم واقعاً دیوانه است. او در دنیای مجزایی زندگی میکند که با دنیای واقعی که ما در آن هستیم متفاوت است. این تعریف دیوانه بودن است. او مانند بیمار روانی است که در بیمارستان دائم قدم میزند و خودش را بهعنوان جرج واشینگتن معرفی میکند. ولیفقیه رژیم فردی دیوانه است. او گفته است که میخواهد کشور اسرائیل را نابود کند. و تهدید کرده که جمعیت شش هفت میلیونی آن را از بین خواهد برد؟ جمعیتی که کمتر از جمعیت شهر نیویورک است. باور کنید. وقتی من شهردار نیویورک بودم اگر کسی تهدید به نابودی شهر نیویورک میکرد، به هر کجا، هر مکان و در هر زمانی سر میزدم و هیچ اعتنایی نمیکردم که رئیسجمهور آمریکا چه فکری میکند، تا بدین صورت از کشورم دفاع کنم. میهنپرستی یعنی همین. اما رئیسجمهور آمریکا اینطور نیست. 12 مرز سرخ برای (سوریه) تعیین کرد که همهشان صورتی از آب درآمدند و آخری هم کلاً زرد شد. او 12 بار در مقابل اسد کوتاه آمد. آیا فکر نمیکنید این موضوع ربطی به آنچه پوتین در کریمه انجام داد، داشته است؟ هر کس اینطور فکر نکند، پس تاریخ جهان، دیپلوماسی بینالمللی و سیاست بینالمللی را هم درک نمیکند. پوتین به اوباما نگاه کرد و گفت میتوانم از او سوءاستفاده کنم چون ضعیف است.
بنابراین ما در اینجا هستیم که خواستههایمان را نزد شما مطرح کنیم. ما سناتورهای شما را میشناسیم، بهویژه سناتور مککین این موضوع را بهخوبی و بهتر از من درک میکند. رئیسجمهور آمریکا نباید اجازه داشته باشد که با رژیم ایران بدون ارائه طرح به کنگره آمریکا به توافق برسد. اینجا یک نظام دیکتاتوری نیست که یک نفر بر تمام کشور حکمرانی کند. اینجا کشوری نیست که تنها توسط یکی از قوههای دولتی اداره شود. کنگره آمریکا نماینده مردم آمریکا است. این توافق خیلی مهمتر از آن است که توسط رئیسجمهور اوباما بر ما تحمیل شود. مانند همان شیوههایی که او نسبت به قوانین بیاعتنایی کرده است و با هیچ مشکلی مواجه نشده زیرا هر کاری انجام دهد رسانهها از او حمایت خواهند کرد. ...
نکته دومی که ما نمیتوانیم فراموش کنیم و بسیاری از ما که مدت مدیدی است درگیر این موضوع بودهایم میدانند و تعدادی از شما از آن اطلاع ندارید. 3000نفری که در عراق هستند اکنون این برنامه را میبینند. فکر میکنم بهطور زنده آن را مشاهده میکنند. اما قطعاً برنامه ضبط شده را بهزودی خواهند دید. آنها در عراق بهگروگانگرفتهشدهاند. در کمپی بهنام لیبرتی. بیش از صد تن از آنها در عراق به قتل رسیدهاند. آنجا یک اردوگاه کار اجباری است. حال شاید با خود بگویید خب این صحنهها که در همه جای دنیا اتفاق میافتد و خیلی موارد مشابه آنچه اکنون من شرح دادم وجود دارد که افراد مورد شکنجه قرار میگیرند و به طرز فجیعی با آنها رفتار میشود.
اما بحث بر سر این 3000نفر کاملاً متفاوت است. تکتک آنها اوراقی در دست دارند که توسط ارشدترین مقامات و اعضای ارتش آمریکا امضا شده و آنها را مشمول حفاظتهای کنوانسیون ژنو و ایالات متحده میکند. این کار در سال 2003 انجام شد، وقتی این افراد سلاحهای خود را که به ازای حفاظت از طرف ارتش آمریکا حفاظت از خود داشتند تحویل دادند. از نظر من و سناتور شما، سناتور مک کین، که با او در این رابطه صحبت کردهام، این یک قول جدی از طرف آمریکا بود. نه از طرف یک ژنرال یا سرهنگ خاص، یا رئیسجمهور یا مقام دیگری، بلکه از جانب ایالات متحده آمریکا. تکتک این افراد این مدرک را در دست دارند و آمریکا آن را نقض کرده است. آمریکا آنها را در آنجا رها کرده است. اگر این دولت و رئیسجمهور واقعاً درک میکردند که معنی صداقت و شرافت چیست، از این مدرک دفاع میشد. به قولهای این مدرک عمل میشد. اما در عوض این مدرک مورد بیاعتنایی قرار میگیرد زیرا او بهطرز بسیار نامعقولی تقلا میکند تا با رژیم ایران به توافق برسد و نمیخواهد هیچ چیزی مانع آن شود. تا بهحال بهخاطر این عملکرد احمقانه بیش از 100نفر جان خود را از دست دادهاند. تنها کاری که رئیسجمهور باید انجام دهد این است که شش یا هفت هواپیما با حمایت لازم نظامی به بغداد بفرستد. به دیگران بگوید از جلوی راه بروید کنار و این افراد را به داخل هواپیما منتقل کند و ببرد. این یک پروژه عظیم نیست. اما ما آنها را در آنجا رها کردهایم تا کشته شوند و قربانی شوند و این بهخاطر این است که رئیسجمهور از روی استیصال بهدنبال توافقی است که در نهایت هم به ضرر منافع آمریکا خواهد بود و اگر آمریکا نمیتواند به قول خود در رابطه با حفاظت از آنها وفا کند یا آنها را از عراق خارج کند، زیرا به آنها موقعیت پناهندگی داده است، اگر آمریکا نمیتواند این کار را انجام دهد، پس حداقل سلاحهای آنها را برگردانید تا بتوانند از خود دفاع کنند. زیرا آنها خیلی ماهرانه این کار را در گذشته انجام دادهاند و مطمئنم در آینده هم همینطور خواهد بود.
سازمان مجاهدین خلق ایران که در مورد آن صحبت میکنیم پاسخ سؤالی است که همیشه از من میشود: «مسلمانان بردبار کجا هستند؟ مسلمانانی که در برابر تروریسم میایستند کجا هستند؟ مسلمانانی که احساس نفرت و خشم کنند و این را تقبیح کنند که نه یک اکثریت، بلکه تعداد قابل توجهی توسط رژیم ایران حمایت میشوند کجا هستند؟»
من میتوانم به شما بگویم که آنها کجا هستند. آنها همین جا هستند. سازمان مجاهدین خلق ایران. رئیسجمهور دوران انتقال این جنبش یک زن است. شما صحنههای گردهماییها را که در پاریس بود دیدید. صدهزار نفر در پاریس گردهم آمدند. این یک سازمان کوچک نیست. من و ژنرال شلتون در مقابل صدها هزار ایرانی تبعیدی ایستادهایم که آمادهاند کشور خود را پس بگیرند. و این هم برنامه سیاسی و منشور آنها است. خیلی آشنا بهنظر میرسد. آنها معتقد به انتخابات آزاد هستند. آنها نمیخواهند ایران را کنترل کنند بلکه میخواهند مردم ایران در انتخابات آزاد شرکت کرده و رهبران ایران آزادانه انتخاب شوند. آنها ایرانی را میخواهند که بر پایه آزادی مذاهب باشد و امنیت برای یهودیان و مسیحیان و مسلمانان وجود داشته باشد تا بتوانند از دین خود پیروی کنند یا مسلمانانی که میخواهند به طرق متفاوت از سایر مسلمانان عبادت کنند. آنها ایرانی میخواهند که زنان در آن دارای حقوق برابر با مردان باشند. ایرانی که بر پایه حکومت قانون باشد و یک ایران غیراتمی. این آلترناتیو است، آلترناتیوی در برابر افراطیون و بنیادگرایان اسلامی. رئیسجمهور اوباما باید از آنها حمایت کند. رئیسجمهور اوباما باید جان آنها را حفاظت کند. او باید از آنها حمایت کند. و باید آنها را بهعنوان الگویی معرفی کند که در جهان اسلام به آن نیاز است. اما در عوض، آنچه او به اعتقاد من دارد انجام میدهد این است که ما را به رژیم ایران میفروشد.
این روند باید خاتمه یابد. کنگره آخرین راهحل است. اما میدانید که کنگره همیشه آخرین راه است زیرا کنگره ما مردم ما را نمایندگی میکند. و من از کنگره تقاضا میکنم که جلوی این رئیسجمهور ضعیف را بگیرد که میخواهد کارهایی انجام دهد که جبران آنها بسیار سخت خواهد بود حتی اگر رئیسجمهور بعدی مانند رونالد ریگان باشد. به هر ترتیب، ما نمیتوانیم کایلا میولر را مجدداً زنده کنیم و نمیتوانیم آن افراد را مجدداً زنده کنیم. و من 10نفر از دوستان نزدیک خودم را که بهدست تروریستهای افراطی اسلامی کشته شدند دیگر هرگز نخواهم دید. نمیتوانیم آنها را بازگردانیم اما میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که تعداد رفتگان بیشتر نخواهد شد. این رئیسجمهور این کار را نخواهد کرد. این رئیسجمهور دارد ما را به سمت بسیار بدتر و واقعاً وحشتناکی هدایت میکند. و کنگره باید جلوی او را بگیرد. مردم آمریکا باید برخیزند و بگویند نه، نه، نه، ما در برابر رژیم ایران آنطور که چمبرلن در برابر هیتلر تسلیم شد، تسلیم نخواهیم شد. هرگز!
آیا میدانید که کایلا میولر که اهل پرسکات آریزونا بود و چهرههایی که تصاویرشان در آنجا است و 120هزار هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران که قتلعام شدهاند و 343 مأمور آتشنشانی شهر من که در 11سپتامبر کشته شدند و 2700 شهروند بیگناهی که در روز 11سپتامبر کشته شدند و سربازانی که در پایگاه «فورت هود» یا یهودیانی که چند هفته پیش در فرانسه فقط به گناه یهودی بودن به ضرب گلوله کشته شدند، آیا میدانید چه چیزی همه این وقایع را به هم ربط میدهد؟ همه اینها جریانی را پشت سر خود دارند که رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا آن را نمیبیند. آنها کشته شدهاند، قتلعام شدهاند، مورد تجاوز قرار گرفتهاند، شکنجه شدهاند، گردنشان زده شده، و به آتش کشیده شدهاند بهدست جریانی که رئیسجمهور آمریکا آن را درک نمیکند. مشکل او چیست؟ آیا هیچ احساسی ندارد؟ آیا هیچ احساسی نسبت به این افراد بیگناه در او برانگیخته نمیشود؟ آیا هیچ حس همدردی نسبت به آنها ندارد؟
میدانم که این جریان ابعاد گوناگونی دارد. میدانم که اشکال مختلفی دارد: القاعده، داعش، القاعده در یمن، اشخاص افراطی مانند قاتلان ماراتن بوستون. اما همه آنها از طریق دو زنجیر به یکدیگر وصل میشوند. یکی ایدئولوژی مشترک است که از دین اسلام برای توجیه کشتار و هتک حرمت انسانها سوءاستفاده میکند و دیگری پول و حمایت از طرف رژیم ایران. این دو عامل همه این وقایع را به هم متصل میکنند. حال آن که رئیسجمهور آمریکا نشسته و با رژیم ایران مذاکره میکند. رژیمی که احتمالاً مسئولیت کشتن بیشترین تعداد از شهروندان آمریکایی در مقایسه با هر گروه تروریستی دیگر را به گردن دارد. رژیمی که بدون شک بزرگترین حامی تروریسم در جهان است. و بار دیگر روشن شد که مسئول کشتار یهودیان در آرژانتین در سال 1994بوده است. ما هیچگاه به گروگان گرفتن شهروندان آمریکایی توسط رژیم ایران را فراموش نمیکنیم. اما به نظر میرسد که رئیسجمهور اوباما آن را فراموش کرده است. من آن را فراموش نکردهام و هر روز آن را به یاد میآورم. و من به یاد دارم که ماهها و روزها و هفتهها اسیر بودند خب، یک بار دیگر، آنها به چشمان ضعیف یک رئیسجمهور خیره شدهاند که مشغول گدایی از رژیم ایران برای دستیابی به یک توافق به هر قیمت است.
بنابراین اجازه بدهید این توافق را بررسی کنیم، چون واقعاً این قلب موضوع است. و همچنین یک موضوع بسیار مهم دیگر. رژیم ایران میگوید که بهدنبال استفاده صلحآمیز از انرژی هستهیی است. ایران معادل 300سال ذخایر طبیعی نفت و گاز دارد و هنوز حتی از روشهای جدید استخراج نفت و حفاری هیدرولیک استفاده نکردهاند. شاید بر این اساس معادل 1000سال ذخایر داشته باشد. من متخصص امور انرژی هستم چون شرکت حقوقی من با این موضوعات سر و کار دارد. رژیم ایران به یک نیروگاه هستهیی نیازی ندارد. آنها دارای ذخایر هنگفت انرژی هستند که میتوانند به سایر دنیا صادر کنند. هیچ دلیلی موجهی وجود ندارد که آنها به نیروی صلحآمیز هستهیی نیاز داشته باشند. شاید فرانسه و سایر کشورهایی که منابع طبیعی ندارند به آن نیاز داشته باشند، اما ایران نیازی به آن ندارد. پس چرا رژیم بهدنبال آن است؟ زیرا میخواهد تبدیل به یک قدرت اتمی شود. آنها همین قدر را در نوشتهها و گفتههایشان مورد تأکید قرار دادهاند. رئیسجمهور بهاصطلاح رفرمیست رژیم ایران، روحانی، در سالهای 2003 تا 2005 غنیسازی را ادامه داد در حالیکه آنها یک توافق برای متوقف کردن فعالیتها را امضا کرده بودند. او این کار را مخفیانه انجام داد و با غرور به آن افتخار میکند و ما با آنها مذاکره میکنیم. مانند بازی پوکر با طرفی که دو بار سر شما کلاه گذاشته است. چه کسی این کار را میکند؟ یک ابله. توافق اتمی با رژیم ایران قاعدتاً باید خیلی ساده باشد. رژیم ایران اجازه دسترسی به هیچگونه نیروی هستهیی را نباید داشته باشد.
اکثر ما، شاید نه همه حضار در اینجا، در جریان جنگ سرد زنده بودیم. آن دسته از ما که در دولت ریگان بودیم قطعاً آن دوران را به یاد داریم. ژنرال شلتون در جریان آن جنگید، زیرا این جنگ همیشه سرد نبود. بزرگترین ترس در دوران جنگ سرد از این بود که یک دیوانه بتواند دگمه شلیک را در آمریکا یا روسیه بفشارد و ناگهان تمام دنیا ویران شود. در این باره فیلمها، نمایشهای تئاتر، سناریوهای کمدی و کتابها تهیه شده بود. ما از این موضوع در هراس بودیم. و خدا را شکر که هیچگاه اتفاق نیفتاد. آخوندهای حاکم بر ایران به ما نشان دادهاند که دیوانه هستند. گفتار و کردار آنها متعلق به افراد دیوانه است. عمداً نمیگویم «غیرمعقول» بلکه «دیوانه». به باور من ولیفقیه رژیم واقعاً دیوانه است. او در دنیای مجزایی زندگی میکند که با دنیای واقعی که ما در آن هستیم متفاوت است. این تعریف دیوانه بودن است. او مانند بیمار روانی است که در بیمارستان دائم قدم میزند و خودش را بهعنوان جرج واشینگتن معرفی میکند. ولیفقیه رژیم فردی دیوانه است. او گفته است که میخواهد کشور اسرائیل را نابود کند. و تهدید کرده که جمعیت شش هفت میلیونی آن را از بین خواهد برد؟ جمعیتی که کمتر از جمعیت شهر نیویورک است. باور کنید. وقتی من شهردار نیویورک بودم اگر کسی تهدید به نابودی شهر نیویورک میکرد، به هر کجا، هر مکان و در هر زمانی سر میزدم و هیچ اعتنایی نمیکردم که رئیسجمهور آمریکا چه فکری میکند، تا بدین صورت از کشورم دفاع کنم. میهنپرستی یعنی همین. اما رئیسجمهور آمریکا اینطور نیست. 12 مرز سرخ برای (سوریه) تعیین کرد که همهشان صورتی از آب درآمدند و آخری هم کلاً زرد شد. او 12 بار در مقابل اسد کوتاه آمد. آیا فکر نمیکنید این موضوع ربطی به آنچه پوتین در کریمه انجام داد، داشته است؟ هر کس اینطور فکر نکند، پس تاریخ جهان، دیپلوماسی بینالمللی و سیاست بینالمللی را هم درک نمیکند. پوتین به اوباما نگاه کرد و گفت میتوانم از او سوءاستفاده کنم چون ضعیف است.
بنابراین ما در اینجا هستیم که خواستههایمان را نزد شما مطرح کنیم. ما سناتورهای شما را میشناسیم، بهویژه سناتور مککین این موضوع را بهخوبی و بهتر از من درک میکند. رئیسجمهور آمریکا نباید اجازه داشته باشد که با رژیم ایران بدون ارائه طرح به کنگره آمریکا به توافق برسد. اینجا یک نظام دیکتاتوری نیست که یک نفر بر تمام کشور حکمرانی کند. اینجا کشوری نیست که تنها توسط یکی از قوههای دولتی اداره شود. کنگره آمریکا نماینده مردم آمریکا است. این توافق خیلی مهمتر از آن است که توسط رئیسجمهور اوباما بر ما تحمیل شود. مانند همان شیوههایی که او نسبت به قوانین بیاعتنایی کرده است و با هیچ مشکلی مواجه نشده زیرا هر کاری انجام دهد رسانهها از او حمایت خواهند کرد. ...
نکته دومی که ما نمیتوانیم فراموش کنیم و بسیاری از ما که مدت مدیدی است درگیر این موضوع بودهایم میدانند و تعدادی از شما از آن اطلاع ندارید. 3000نفری که در عراق هستند اکنون این برنامه را میبینند. فکر میکنم بهطور زنده آن را مشاهده میکنند. اما قطعاً برنامه ضبط شده را بهزودی خواهند دید. آنها در عراق بهگروگانگرفتهشدهاند. در کمپی بهنام لیبرتی. بیش از صد تن از آنها در عراق به قتل رسیدهاند. آنجا یک اردوگاه کار اجباری است. حال شاید با خود بگویید خب این صحنهها که در همه جای دنیا اتفاق میافتد و خیلی موارد مشابه آنچه اکنون من شرح دادم وجود دارد که افراد مورد شکنجه قرار میگیرند و به طرز فجیعی با آنها رفتار میشود.
اما بحث بر سر این 3000نفر کاملاً متفاوت است. تکتک آنها اوراقی در دست دارند که توسط ارشدترین مقامات و اعضای ارتش آمریکا امضا شده و آنها را مشمول حفاظتهای کنوانسیون ژنو و ایالات متحده میکند. این کار در سال 2003 انجام شد، وقتی این افراد سلاحهای خود را که به ازای حفاظت از طرف ارتش آمریکا حفاظت از خود داشتند تحویل دادند. از نظر من و سناتور شما، سناتور مک کین، که با او در این رابطه صحبت کردهام، این یک قول جدی از طرف آمریکا بود. نه از طرف یک ژنرال یا سرهنگ خاص، یا رئیسجمهور یا مقام دیگری، بلکه از جانب ایالات متحده آمریکا. تکتک این افراد این مدرک را در دست دارند و آمریکا آن را نقض کرده است. آمریکا آنها را در آنجا رها کرده است. اگر این دولت و رئیسجمهور واقعاً درک میکردند که معنی صداقت و شرافت چیست، از این مدرک دفاع میشد. به قولهای این مدرک عمل میشد. اما در عوض این مدرک مورد بیاعتنایی قرار میگیرد زیرا او بهطرز بسیار نامعقولی تقلا میکند تا با رژیم ایران به توافق برسد و نمیخواهد هیچ چیزی مانع آن شود. تا بهحال بهخاطر این عملکرد احمقانه بیش از 100نفر جان خود را از دست دادهاند. تنها کاری که رئیسجمهور باید انجام دهد این است که شش یا هفت هواپیما با حمایت لازم نظامی به بغداد بفرستد. به دیگران بگوید از جلوی راه بروید کنار و این افراد را به داخل هواپیما منتقل کند و ببرد. این یک پروژه عظیم نیست. اما ما آنها را در آنجا رها کردهایم تا کشته شوند و قربانی شوند و این بهخاطر این است که رئیسجمهور از روی استیصال بهدنبال توافقی است که در نهایت هم به ضرر منافع آمریکا خواهد بود و اگر آمریکا نمیتواند به قول خود در رابطه با حفاظت از آنها وفا کند یا آنها را از عراق خارج کند، زیرا به آنها موقعیت پناهندگی داده است، اگر آمریکا نمیتواند این کار را انجام دهد، پس حداقل سلاحهای آنها را برگردانید تا بتوانند از خود دفاع کنند. زیرا آنها خیلی ماهرانه این کار را در گذشته انجام دادهاند و مطمئنم در آینده هم همینطور خواهد بود.
سازمان مجاهدین خلق ایران که در مورد آن صحبت میکنیم پاسخ سؤالی است که همیشه از من میشود: «مسلمانان بردبار کجا هستند؟ مسلمانانی که در برابر تروریسم میایستند کجا هستند؟ مسلمانانی که احساس نفرت و خشم کنند و این را تقبیح کنند که نه یک اکثریت، بلکه تعداد قابل توجهی توسط رژیم ایران حمایت میشوند کجا هستند؟»
من میتوانم به شما بگویم که آنها کجا هستند. آنها همین جا هستند. سازمان مجاهدین خلق ایران. رئیسجمهور دوران انتقال این جنبش یک زن است. شما صحنههای گردهماییها را که در پاریس بود دیدید. صدهزار نفر در پاریس گردهم آمدند. این یک سازمان کوچک نیست. من و ژنرال شلتون در مقابل صدها هزار ایرانی تبعیدی ایستادهایم که آمادهاند کشور خود را پس بگیرند. و این هم برنامه سیاسی و منشور آنها است. خیلی آشنا بهنظر میرسد. آنها معتقد به انتخابات آزاد هستند. آنها نمیخواهند ایران را کنترل کنند بلکه میخواهند مردم ایران در انتخابات آزاد شرکت کرده و رهبران ایران آزادانه انتخاب شوند. آنها ایرانی را میخواهند که بر پایه آزادی مذاهب باشد و امنیت برای یهودیان و مسیحیان و مسلمانان وجود داشته باشد تا بتوانند از دین خود پیروی کنند یا مسلمانانی که میخواهند به طرق متفاوت از سایر مسلمانان عبادت کنند. آنها ایرانی میخواهند که زنان در آن دارای حقوق برابر با مردان باشند. ایرانی که بر پایه حکومت قانون باشد و یک ایران غیراتمی. این آلترناتیو است، آلترناتیوی در برابر افراطیون و بنیادگرایان اسلامی. رئیسجمهور اوباما باید از آنها حمایت کند. رئیسجمهور اوباما باید جان آنها را حفاظت کند. او باید از آنها حمایت کند. و باید آنها را بهعنوان الگویی معرفی کند که در جهان اسلام به آن نیاز است. اما در عوض، آنچه او به اعتقاد من دارد انجام میدهد این است که ما را به رژیم ایران میفروشد.
این روند باید خاتمه یابد. کنگره آخرین راهحل است. اما میدانید که کنگره همیشه آخرین راه است زیرا کنگره ما مردم ما را نمایندگی میکند. و من از کنگره تقاضا میکنم که جلوی این رئیسجمهور ضعیف را بگیرد که میخواهد کارهایی انجام دهد که جبران آنها بسیار سخت خواهد بود حتی اگر رئیسجمهور بعدی مانند رونالد ریگان باشد. به هر ترتیب، ما نمیتوانیم کایلا میولر را مجدداً زنده کنیم و نمیتوانیم آن افراد را مجدداً زنده کنیم. و من 10نفر از دوستان نزدیک خودم را که بهدست تروریستهای افراطی اسلامی کشته شدند دیگر هرگز نخواهم دید. نمیتوانیم آنها را بازگردانیم اما میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که تعداد رفتگان بیشتر نخواهد شد. این رئیسجمهور این کار را نخواهد کرد. این رئیسجمهور دارد ما را به سمت بسیار بدتر و واقعاً وحشتناکی هدایت میکند. و کنگره باید جلوی او را بگیرد. مردم آمریکا باید برخیزند و بگویند نه، نه، نه، ما در برابر رژیم ایران آنطور که چمبرلن در برابر هیتلر تسلیم شد، تسلیم نخواهیم شد. هرگز!