ولیفقیه ارتجاع بهمناسبت روز کارگر با تعدادی از مزدوران اجیرشده تحت عنوان کارگر دیدار کرد و در این دیدار دیدگاه آخوندی و رژیم ولایتفقیه را نسبت به مقوله کار و کارگر تشریح کرد.
خامنهای در سخنرانیاش جز یک مشت شعر و شعار پوشالی و کلیات آخوندی، به هیچیک از قوانین دنیای متمدن کنونی در مورد حقوق کارگران هیچ اشارهیی نکرد.
ولیفقیه رژیم به این گفته پوشال خمینی که گفته بود خدا هم کارگر است استناد کرد، اما از فرط فراموشکاری گفت خمینی گفته است: ”پیغمبران هم کارگربودهاند“
استناد ولیفقیه به گفته شیادانه خمینی به این دلیل است که با پوشال بافی، به ظاهر کارگر و مقام او را به عرش اعلی ببرد، اما آنچه را که در عالم واقع حق و حقوق کارگر است را نه تنها بهرسمیت نشناسد، بلکه در تعارض با تمامی دستاوردهای کارگران در دنیای کنونی داد سخن سر بدهد.
خامنهای در مورد حقوق کارگر در نظام ولایتفقیه میگوید: ”معتقدیم که برای کشور، برای فرهنگ عمومی کشور یک ضرورت است، عبارت است از تکریم و احترام گذاشتن بهکار و کارگر. کارگر معنای عامّی دارد؛ امام (رضوان الله علیه) میفرمودند: پیغمبران هم کارگر بودند؛ همینجور است“.
ملاحظه میشود که ولیفقیه شیاد از حقوق کارگر تنها چیزی را که بهرسمیت میشناسد، تکریم پوشالی و غیرواقعی مقام کارگر است و بس.
خامنهای از اینکه در این نظام جهنمی تمامی کارگران در فقر مطلق هستند، در این نظام جهمنی کارگر باید بدون هیچ حق و حقوقی بهصورت سفید امضا استخدام شود، کارفرمایان حکومتی و یا مهرههای وابسته به نظام آخوندی هر وقت خواستند کارگر را بدون هیچ حق و حقوقی اخراج کنند، حرفی به میان نمیآورد.
ولیفقیه نظام بهزعم خود به تعارض و تزاحمی که بر تفکرات غربی در مورد حقوق کارگر وجود دارد اشاره میکند و قوانین دنیای معاصر را نفی میکند، اما برای کارگر فقط تلاش و کوشش خود کارگر را بهرسمیت میشناسد، تلاش و کوششی که نهایت آن فقر و خانه خرابی و بیحقوقی در نظام جور و جنایت ولایتفقیه است.
خامنهای بر اساس همین دیدگاه آخوندی است که کارگران را دعوت به ”تراحم“ با کارفرمایان حکومتی و یا وابسته به نظام میکند، در حالی که این کارفرمایان کمترین حقوقی از حقوق بهرسمیت شناخته بینالمللی در رابطه با کارگران را رعایت نمیکنند و مناسبات آنها با کارگران، بر اساس قانون بیگاری کشیدن و کشیدن کار برده وار ازکارگران است.
ولیفقیه ارتجاع اقتصاد من درآوردی مقاومتی خود را یکی از نمونههایی میداند که در پرتو آن کارگران میتوانند به حقوقشان دست یابند، اما هیچ ماده مشخصی در مورد رعایت حقوق کارگران بر اساس این اقتصاد من درآوردی مشخص نمیکند و نمیگوید که برچه اساسی کارگران در نظام آخوندی و اقتصاد ورشکسته آن میتوانند به سعادت برسند و...
در پرتو این اقتصاد خامنهای ساخته است که در حاکمیت ننگین ولایتفقیه، هماکنون یک سوم واحدهای صنعتی زیر 50درصد ظرفیت فعالیت دارند، 850واحد تولیدی در سراسر کشور بهدلیل بدهی در تصرف بانکها قرار گرفتهاند که از این تعداد700 واحد صنعتی بهطور کامل در تعطیلی بهسر میبرند.
5هزار و 454 واحد تعطیل در شهرکهای صنعتی وجود دارد که 71 درصد این واحدها یعنی 3870 واحد در بین سالهای 85 تا 92 تعطیل شدهاند.
از 840 واحد تولیدی تملک شده توسط بانکها، تولید 700 واحد با اشتغال 97هزار نفری بهطور کامل متوقف شده است.
ملاحظه میشود که یک قلم تاثیرات اقتصاد مقاومتی خامنهای بر زندگی و معیشت کارگران، بیکاری و خانه خرابی 97هزار کارگراست.
حاکمیت نظام ولایتفقیه در طول 35 عمر ننگینش نه تنها هیچ مسألهای ازکارگران ایران حل نکرده، بلکه روز به روز با وضع قوانین ضدکارگری آنها را از هستی ساقط کرده است.
یک نمونه اجحاف رژیم بر کارگران، این است که حقوق بهرسمیت شناخته بینالمللی کارگران برای راهپیمایی آنان در روز جهانی کار در نظام ولایتفقیه ازکارگران گرفته شده است.
دولت آخوند حسن روحانی امسال نیز کارگران را از راهپیمایی در روز کارگر ممنوع کرد.
دلیل مسخره و آخوندساخته حکومت روحانی این بود که چون روحانی در یک تجمع دولتی سخنرانی میکند، کارگران حق تجمع و راهپیمایی ندارند.
کارگران معدن زغالسنگ شاهرود23سال و شش ماه و هر روز هشت ساعت کارمی کنند، تا دست آخر 35روز حقوق بازنشستگی بگیرند و این زمانی است که ریههایشان از رسوب گرد زغال دو لایه میشود و نفسهایشان توان خاموش کردن یک شعله شمع را هم ندارد.
طی 35سال از حاکمیت منحوس این رژیم، کارگران ایران نه تنها وضعیت مناسبی ندارند، بلکه حقوق و دستمزدشان بهاندازهیی که کفاف مایحتاج زندگیشان را بدهد نیست.
روزنامه حکومتی اعتماد در مورد وضعیت کارگران در رژیم آخوندی مینویسد: ”تفریح و نیازهای غیرضروری و حتی در مواردی ضروریشان حذف و معیشتشان روز به روز سختتر شده است. هر افزایش قیمتی را زودتر از سایر قشرها حس کردند و با هر شوک قیمتی فقرشان ملموستر شده است. در حال حاضر نیز حداقل دستمزد کارگران کمتر از یک سوم خط فقر پیشبینی شده است. یعنی 12 میلیون کارگر با افزایش 25 درصدی حقوقشان قرار است حداقل 608هزار تومان و با احتساب مزایا و یارانه نقدی نهایتاً و در بهترین حالت تا 900هزار تومان درآمد داشته باشند. این در حالی است که خط فقر یک خانواده پنج نفری در تهران در سال گذشته دو میلیون و 500هزار تومان پیشبینی شده است. با این احتساب درآمد 70 درصد کارگران که حداقل دستمزد را دریافت میکنند، با احتساب کلیه افزایشها کمتر از یک سوم خط فقر است. این وضعیت برای کارگرانی که اسم آنها جایی بهعنوان کارگر ثبت نشده و مزایای کارگری، حداقل دستمزد و قوانین کار شاملشان نمیشود، بسیار وخیمتر از چیزی است که توصیف شد“.
سازمان تأمین اجتماعی رژیم از اخراج یک سوم زنان بعد از مرخصی زایمان خبر میدهد و در نظام ولایتفقیه هیچ مصوبه قانونی برای حمایت از این زنان کارگر وجود ندارد.
تأمین اجتماعی رژیم نیز هیچ حقوقی را برای این قشر از زنان کارگر بهرسمیت نمیشناسد و حتی قانون افزایش مرخصی زایمان زنان کارگر را رعایت نمیکند.
نهادهای امنیتی رژیم سایه شومشان را بر سرکارگران و کارخانهها گستردهاند و در حوزه کار کارگران دخالت میکنند، و کسی در این رژیم نیست که بگوید حضور نیروی سربکوبگر در کارخانه، بر اساس کدام قانون بینالمللی شناخته شده در مورد کارگران و حقوق آنها است.
قوانین بینالمللی حق اعتراض برای کارگران بهرسمیت شناخته است و در بسیاری از کشورها رعایت میشود، اما در قوانین کار آخوندساخته رژیم ولایتفقیه نه تنها کارگران حق اعتراض ندارند، بلکه با کوچکترین اعتراضی چوب اخراج و زندان بالای سر آنها است.
دبیرکل بهاصطلاح خانه کارگر رژیم میگوید ما امسال برای روز کارگر درخواست راهپیمایی دادیم اما کتباً به ما اعلام شد که کارگران حق راهپیمایی ندارند. و...
خامنهای در سخنرانیاش جز یک مشت شعر و شعار پوشالی و کلیات آخوندی، به هیچیک از قوانین دنیای متمدن کنونی در مورد حقوق کارگران هیچ اشارهیی نکرد.
ولیفقیه رژیم به این گفته پوشال خمینی که گفته بود خدا هم کارگر است استناد کرد، اما از فرط فراموشکاری گفت خمینی گفته است: ”پیغمبران هم کارگربودهاند“
استناد ولیفقیه به گفته شیادانه خمینی به این دلیل است که با پوشال بافی، به ظاهر کارگر و مقام او را به عرش اعلی ببرد، اما آنچه را که در عالم واقع حق و حقوق کارگر است را نه تنها بهرسمیت نشناسد، بلکه در تعارض با تمامی دستاوردهای کارگران در دنیای کنونی داد سخن سر بدهد.
خامنهای در مورد حقوق کارگر در نظام ولایتفقیه میگوید: ”معتقدیم که برای کشور، برای فرهنگ عمومی کشور یک ضرورت است، عبارت است از تکریم و احترام گذاشتن بهکار و کارگر. کارگر معنای عامّی دارد؛ امام (رضوان الله علیه) میفرمودند: پیغمبران هم کارگر بودند؛ همینجور است“.
ملاحظه میشود که ولیفقیه شیاد از حقوق کارگر تنها چیزی را که بهرسمیت میشناسد، تکریم پوشالی و غیرواقعی مقام کارگر است و بس.
خامنهای از اینکه در این نظام جهنمی تمامی کارگران در فقر مطلق هستند، در این نظام جهمنی کارگر باید بدون هیچ حق و حقوقی بهصورت سفید امضا استخدام شود، کارفرمایان حکومتی و یا مهرههای وابسته به نظام آخوندی هر وقت خواستند کارگر را بدون هیچ حق و حقوقی اخراج کنند، حرفی به میان نمیآورد.
ولیفقیه نظام بهزعم خود به تعارض و تزاحمی که بر تفکرات غربی در مورد حقوق کارگر وجود دارد اشاره میکند و قوانین دنیای معاصر را نفی میکند، اما برای کارگر فقط تلاش و کوشش خود کارگر را بهرسمیت میشناسد، تلاش و کوششی که نهایت آن فقر و خانه خرابی و بیحقوقی در نظام جور و جنایت ولایتفقیه است.
خامنهای بر اساس همین دیدگاه آخوندی است که کارگران را دعوت به ”تراحم“ با کارفرمایان حکومتی و یا وابسته به نظام میکند، در حالی که این کارفرمایان کمترین حقوقی از حقوق بهرسمیت شناخته بینالمللی در رابطه با کارگران را رعایت نمیکنند و مناسبات آنها با کارگران، بر اساس قانون بیگاری کشیدن و کشیدن کار برده وار ازکارگران است.
ولیفقیه ارتجاع اقتصاد من درآوردی مقاومتی خود را یکی از نمونههایی میداند که در پرتو آن کارگران میتوانند به حقوقشان دست یابند، اما هیچ ماده مشخصی در مورد رعایت حقوق کارگران بر اساس این اقتصاد من درآوردی مشخص نمیکند و نمیگوید که برچه اساسی کارگران در نظام آخوندی و اقتصاد ورشکسته آن میتوانند به سعادت برسند و...
در پرتو این اقتصاد خامنهای ساخته است که در حاکمیت ننگین ولایتفقیه، هماکنون یک سوم واحدهای صنعتی زیر 50درصد ظرفیت فعالیت دارند، 850واحد تولیدی در سراسر کشور بهدلیل بدهی در تصرف بانکها قرار گرفتهاند که از این تعداد700 واحد صنعتی بهطور کامل در تعطیلی بهسر میبرند.
5هزار و 454 واحد تعطیل در شهرکهای صنعتی وجود دارد که 71 درصد این واحدها یعنی 3870 واحد در بین سالهای 85 تا 92 تعطیل شدهاند.
از 840 واحد تولیدی تملک شده توسط بانکها، تولید 700 واحد با اشتغال 97هزار نفری بهطور کامل متوقف شده است.
ملاحظه میشود که یک قلم تاثیرات اقتصاد مقاومتی خامنهای بر زندگی و معیشت کارگران، بیکاری و خانه خرابی 97هزار کارگراست.
حاکمیت نظام ولایتفقیه در طول 35 عمر ننگینش نه تنها هیچ مسألهای ازکارگران ایران حل نکرده، بلکه روز به روز با وضع قوانین ضدکارگری آنها را از هستی ساقط کرده است.
یک نمونه اجحاف رژیم بر کارگران، این است که حقوق بهرسمیت شناخته بینالمللی کارگران برای راهپیمایی آنان در روز جهانی کار در نظام ولایتفقیه ازکارگران گرفته شده است.
دولت آخوند حسن روحانی امسال نیز کارگران را از راهپیمایی در روز کارگر ممنوع کرد.
دلیل مسخره و آخوندساخته حکومت روحانی این بود که چون روحانی در یک تجمع دولتی سخنرانی میکند، کارگران حق تجمع و راهپیمایی ندارند.
کارگران معدن زغالسنگ شاهرود23سال و شش ماه و هر روز هشت ساعت کارمی کنند، تا دست آخر 35روز حقوق بازنشستگی بگیرند و این زمانی است که ریههایشان از رسوب گرد زغال دو لایه میشود و نفسهایشان توان خاموش کردن یک شعله شمع را هم ندارد.
طی 35سال از حاکمیت منحوس این رژیم، کارگران ایران نه تنها وضعیت مناسبی ندارند، بلکه حقوق و دستمزدشان بهاندازهیی که کفاف مایحتاج زندگیشان را بدهد نیست.
روزنامه حکومتی اعتماد در مورد وضعیت کارگران در رژیم آخوندی مینویسد: ”تفریح و نیازهای غیرضروری و حتی در مواردی ضروریشان حذف و معیشتشان روز به روز سختتر شده است. هر افزایش قیمتی را زودتر از سایر قشرها حس کردند و با هر شوک قیمتی فقرشان ملموستر شده است. در حال حاضر نیز حداقل دستمزد کارگران کمتر از یک سوم خط فقر پیشبینی شده است. یعنی 12 میلیون کارگر با افزایش 25 درصدی حقوقشان قرار است حداقل 608هزار تومان و با احتساب مزایا و یارانه نقدی نهایتاً و در بهترین حالت تا 900هزار تومان درآمد داشته باشند. این در حالی است که خط فقر یک خانواده پنج نفری در تهران در سال گذشته دو میلیون و 500هزار تومان پیشبینی شده است. با این احتساب درآمد 70 درصد کارگران که حداقل دستمزد را دریافت میکنند، با احتساب کلیه افزایشها کمتر از یک سوم خط فقر است. این وضعیت برای کارگرانی که اسم آنها جایی بهعنوان کارگر ثبت نشده و مزایای کارگری، حداقل دستمزد و قوانین کار شاملشان نمیشود، بسیار وخیمتر از چیزی است که توصیف شد“.
سازمان تأمین اجتماعی رژیم از اخراج یک سوم زنان بعد از مرخصی زایمان خبر میدهد و در نظام ولایتفقیه هیچ مصوبه قانونی برای حمایت از این زنان کارگر وجود ندارد.
تأمین اجتماعی رژیم نیز هیچ حقوقی را برای این قشر از زنان کارگر بهرسمیت نمیشناسد و حتی قانون افزایش مرخصی زایمان زنان کارگر را رعایت نمیکند.
نهادهای امنیتی رژیم سایه شومشان را بر سرکارگران و کارخانهها گستردهاند و در حوزه کار کارگران دخالت میکنند، و کسی در این رژیم نیست که بگوید حضور نیروی سربکوبگر در کارخانه، بر اساس کدام قانون بینالمللی شناخته شده در مورد کارگران و حقوق آنها است.
قوانین بینالمللی حق اعتراض برای کارگران بهرسمیت شناخته است و در بسیاری از کشورها رعایت میشود، اما در قوانین کار آخوندساخته رژیم ولایتفقیه نه تنها کارگران حق اعتراض ندارند، بلکه با کوچکترین اعتراضی چوب اخراج و زندان بالای سر آنها است.
دبیرکل بهاصطلاح خانه کارگر رژیم میگوید ما امسال برای روز کارگر درخواست راهپیمایی دادیم اما کتباً به ما اعلام شد که کارگران حق راهپیمایی ندارند. و...