در حالیکه تورم نجومی، زندگی مردم را در آستانه متلاشی شدن قرار داده است، رسانههای حکومتی اعداد و ارقامی را مطرح میکنند که گرچه از آمار دولتی به واقعیت نزدیکتر هستند اما همچنان همین آمارها هم حداکثر کارآیی و فایدهاشان، پنهان نگهداشتن میزان واقعی تورمی است که مردم با گوشت و پوست خود آن را حس میکنند و فریب هیچ آمار ساختگیای را هم نمیخورند. در همین دستگاه اخیراً «اصلاحات نیوز» رژیم روز ۷خرداد ۱۴۰۲ نوشت: «بر اساس افکارسنجی انجام شده در مرکز پژوهشهای مجلس در مردادماه ۱۴۰۱ میانه نرخ تورم احساس شده توسط مردم ۸۶درصد بوده است.
در یک گزارش دیگر که بهارنیوز رژیم روز ۷خرداد ۱۴۰۲ از زبان یک کارگر ساده منتشر کرده نوشته: باقر، یک کارگر ساده ماهی دارای حدود ۹میلیون تومان حقوق است، بهطور دقیقتر با حق عائله و اولاد، او میگوید: «امروز ناهار یک تُن ماهیِ شیلتون خریدم ۷۴هزار و ۹۰۰تومان، یک کنسرو لوبیا قرمز هم به قیمت ۳۲هزار و ۹۰۰تومان؛ این دوتا روی هم با دو عدد نان شد ۱۱۰هزار تومان؛ این ناهارِ یک روز من است؛ از قیمتها تعجب کردم؛ هفته قبل همین کنسرو لوبیا را با همین بِرَند خریده بودم ۲۴هزار تومان؛ چطور تورم را کنترل کردهاند؟ حقوق ما دیگر به اندازهٔ خورد و خوراکمان نیست». کارگری مثل باقر که باید ماهانه حدود ۶میلیون تومان خرج غذاهای کمکیفیت خود و خانوادهاش کند، با سه میلیون تومانِ باقیمانده چطور زندگی کند؟ وامهای بانکیِ او را که بپردازد؛ برای هزینههای جانبی فرزندان از کجا پول بیاورد و از همه مهمتر، تکلیف اجارهخانه چه میشود؟ و چطور هر ماه ۶میلیون تومان به صاحبخانه بدهد تا بتواند سرپناه داشته باشد؟ باقر وقتی اینها را کنار هم میچیند، آخر صحبتهایش به همان جملهٔ اول گفتگو بازمیگردد: «دیگر نمیدانم چه کنم؟»