ساعت ۰۲۰۰ بامداد یکشنبه ۱۵تیرماه در بشاگرد دختر ۱۶سالهای با جیغ کوتاهی از خواب پرید.
۴ و ۵ صبح بود و مرکز درمانی در روستای کوه حیدر برای مراجعه نبود.
تا سردشت هم راهی طولانی بود؛ مسیری بین ۴۵ تا ۵۰کیلومتر جاده خاکی که فقط حدود ۵کیلومتر آخر آن آسفالت است.
بالاخره با تأخیر به بیمارستان میرسند. پزشکان دارو میدهند و سرم وصل میکنند.
هزینهها آزاد حساب میشود. دفترچه بیمار به اتمام رسیده است.
به اصرار پدر، مریم با رضایت کتبی مرخص میشود.
این در حالی است که پزشک تأکید میکند مریم باید بستری شود.
پس از برگشت به روستا درد دوباره به جان مریم میافتد.
آنها از بیمارستان سردشت تقاضای آمبولانس میکنند اما بیمارستان آمبولانس ندارد.
این بار بیمار را به بیمارستان حضرت ابوالفضل میناب میبرند.
مریم خونریزی داخلی دارد و این بهمعنای از بین رفتن کلیههایش هست و تمام شدن وقت طلایی زنده بودن.
مریم در بخش مراقبتهای ویژه جانمیدهد. او تنها قربانی عقرب گزیدگی نیست؛ او قربانی فقر است.
برادر مریم هم ۵سال پیش با نیش عقرب مرد.