شنبه 31خرداد جوانان در خیابان دربند تهران به یک خودرو مأموران نیروی انتظامی حمله کردند و تمام شیشههای آن را خرد کردند. بهدنبال این تهاجم، مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی از خودروی خود پیاده شده و از محل فرار کردند. این تهاجم زمانی صورت گرفت که یکی از مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی به یک خانم رهگذر توهین کرد.
شنبه 17خرداد نیز جمعی از جوانان و دانشجویان در پارک گلدیس تهران در مواجه با مزاحمت مزدوران موسوم به امر به معروف و نهی از منکر با آنها درگیر شده و یکی از آنها را گوشمالی داده و مجروح کردند.
6خرداد سه تن از جوانان تهرانی با 2 مزدور بسیجی که تحت عنوان آمران به معروف قصد ایجاد مزاحمت داشتند؛ درگیر شدند و آنها را گوشمالی دادند.
به گزارش خبرگزاری اطلاعات آخوندی موسوم به مهر، در این درگیری که در خیابان کارگر، بالاتر از میدان راهآهن رخ داد؛ یکی از مزدوران بسیجی به هلاکت رسید و دیگری بهشدت مجروح شد.
چند ماه پیش نیز یکی از آخوندهای بسیجی که از اعضای گشتهای سرکوبگر رژیم بود در اثر تهاجم جوانان به هلاکت رسید.
در پی افزایش این مقابلهجوییهای زنان و جوانان با نیروی سرکوب رژیم که به کشته و مجروح شدن این مزدوران میانجامد، رحماندوست نماینده مجلس رژیم در جلسه 1تیر 93 مجلس به بلاهایی که بر سر بهاصطلاح ناهیان از منکر رژیم میآید اشاره میکند و میگوید: ”دوستان مستحضر هستید در ماههای اخیر شنیدهایم در مورد کسانیکه اقدام به نهی از منکر کردند و مظلوم و مصدوم بعضاً کشته شدند چه بهشهادت رسیدند؛ نمیتونیم تو کشورمون شاهد چنین شرایطی باشیم خود آقای رئیس مجلس هم دیروز در اجلاسی که سران سه قوه بودند گفتند یه کسی نهی از منکر میکنه چه بلایی به سرش میارن. ما در شرایطی هستیم که شهادتهای خلیلی و باباخانی و مددخانی و چندین نفر دیگر رو شاهدیم تعداد شهدا و تعداد ضرب و جرحهایی که اسامی تعداد شهدایی که در این مورد به من دادند عددش رو نمیتونم بشمرم. تو این کشور در شرایط فعلی قابلتحمل نیست. دل خانواده شهدا به درد از این وضعیتی است که تو خیابونها ما میبینیم و متأسفانه هیچکسی نیست که اعتراض کنه و میگیم دیگه امر به معروف نهی از منکر تأثیر نداره. برای چی؟ برای اینکه گفتند و برعکس کمانه کرده بهسمت اون کسی که نهی از منکر کرده“
همان زمان هم که آن آخوند عضو گشت سرکوبگر امر به معروف و نهی از منکر به هلاکت رسید، آب به لانه مورچگان و آخوندهای نظام ولایت ریخته شد و ائمه جمعه و جماعات رژیم را به هراس انداخت و اندرباب جسارت زنان و جوانان و ”مظلومیت“ گشتهای ارشاد و امر به معروف، سوزو گداز و سخن سرایی کردند که ”اسلام عزیز خمینی!“ از دست رفت و ای ”مسلمانان نظام!“ فکری بهحال از دست رفتن ”مسلمانی!“ بکنید.
رژیم آخوندی به خیال خام خود میخواهد با سرکوب زنان و جوانان، بهاصطلاح امنیت اجتماعی برای گشتها و نیروهای سرکوب نظام ولایت برقرار کند، اما تمامی تمهیدات سرکوبگرانه آن در زمینه سرکوب مردم، زنان و جوانان، به ضد خود تبدیل میشود و این زنان و جوانان هستند که در صحنه رویارویی با نیروی سرکوب، مهاجم هستند و این مزدوران رژیم هستند که در موضع تدافع قرار میگیرند، کشته و مصدوم میشوند و یا از ترس جان فرار را برقرار ترجیح میدهند و صحنه را ترک میکنند.
جو ملتهب اجتماعی، که باعث شده است روزانه، مأموران رژیم با اعتراضات مردمی در سراسر کشور روبهرو باشند، ترس رژیم را از ناامنی فضا برای گشتهای سرکوبگر ارشاد و امربه معروف مضاعف کرده است. سران و مهرههای رژیم راهی برای برونرفت از بنبست ندارند، جز اینکه آه وفغان کنند وشکوه و شکایت سردهند.
افزایش مقاومت جوانان و زنان در برابر گشتهای سرکوبگر، جنگ و جدال باندهای رژیم را افزایش داده است.
یک آخوند خمینی صفت کتک خوردن و بههلاکت رسیدن مزدوران آمر به معروف رژیم را یک غم و غصه برای نظام آخوندی میداند. آخوند احمد خاتمی بهطور تلویحی قوه قضاییه رژیم را که نمیتواند از این مزدوران حمایت کند بیغیرت میداند و میگوید: ”امام فرمود ما وزارت امر بمعروف و نهی از منکر تشکیل میدهیم ما میگیم این پیشکش اما سه قوه دنبال یک راه کاری باشند که دیگر ما شاهد این فجایع نباشیم. من پیشنهاد میکنم دادگاه ویژهیی در رابطه با این مسائل تشکیل بشه، قاضی این دادگاه هم کسی باشد که انگیزههای غیرتی داشته باشه و تسامح بیجا نداشته باشه و حکم عادلانه هم در رابطه با مباشرین هم در رابطه با آنهایی که کوتاهی کردند صادر کنه. من یک کلمه دارم یک کلمه اینه رؤسای محترم قوه قضاییه طوری عمل کنید که مرتکبان منکر احساس کنند فضا براشون امن نیست که هرغلطی خواستند بکنند و آمران و ناهیان در امان باشند“.
در مقابل غلطهای اضافی آخوند احمد خاتمی و سایر آخوندهای دانه درشت نظام، جوانان و زنان نیز با مقاومتشان در برابر همین مزدوران مورد حمایت آخوند احمد خاتمی و سایر عمامه به سرهای نظام، میگویند که نظام ولایت هیچ غلطی نمیتواند بکند جز اینکه گورش را گم کند و به زبالهدان تاریخ بپیوندد.
شنبه 17خرداد نیز جمعی از جوانان و دانشجویان در پارک گلدیس تهران در مواجه با مزاحمت مزدوران موسوم به امر به معروف و نهی از منکر با آنها درگیر شده و یکی از آنها را گوشمالی داده و مجروح کردند.
6خرداد سه تن از جوانان تهرانی با 2 مزدور بسیجی که تحت عنوان آمران به معروف قصد ایجاد مزاحمت داشتند؛ درگیر شدند و آنها را گوشمالی دادند.
به گزارش خبرگزاری اطلاعات آخوندی موسوم به مهر، در این درگیری که در خیابان کارگر، بالاتر از میدان راهآهن رخ داد؛ یکی از مزدوران بسیجی به هلاکت رسید و دیگری بهشدت مجروح شد.
چند ماه پیش نیز یکی از آخوندهای بسیجی که از اعضای گشتهای سرکوبگر رژیم بود در اثر تهاجم جوانان به هلاکت رسید.
در پی افزایش این مقابلهجوییهای زنان و جوانان با نیروی سرکوب رژیم که به کشته و مجروح شدن این مزدوران میانجامد، رحماندوست نماینده مجلس رژیم در جلسه 1تیر 93 مجلس به بلاهایی که بر سر بهاصطلاح ناهیان از منکر رژیم میآید اشاره میکند و میگوید: ”دوستان مستحضر هستید در ماههای اخیر شنیدهایم در مورد کسانیکه اقدام به نهی از منکر کردند و مظلوم و مصدوم بعضاً کشته شدند چه بهشهادت رسیدند؛ نمیتونیم تو کشورمون شاهد چنین شرایطی باشیم خود آقای رئیس مجلس هم دیروز در اجلاسی که سران سه قوه بودند گفتند یه کسی نهی از منکر میکنه چه بلایی به سرش میارن. ما در شرایطی هستیم که شهادتهای خلیلی و باباخانی و مددخانی و چندین نفر دیگر رو شاهدیم تعداد شهدا و تعداد ضرب و جرحهایی که اسامی تعداد شهدایی که در این مورد به من دادند عددش رو نمیتونم بشمرم. تو این کشور در شرایط فعلی قابلتحمل نیست. دل خانواده شهدا به درد از این وضعیتی است که تو خیابونها ما میبینیم و متأسفانه هیچکسی نیست که اعتراض کنه و میگیم دیگه امر به معروف نهی از منکر تأثیر نداره. برای چی؟ برای اینکه گفتند و برعکس کمانه کرده بهسمت اون کسی که نهی از منکر کرده“
همان زمان هم که آن آخوند عضو گشت سرکوبگر امر به معروف و نهی از منکر به هلاکت رسید، آب به لانه مورچگان و آخوندهای نظام ولایت ریخته شد و ائمه جمعه و جماعات رژیم را به هراس انداخت و اندرباب جسارت زنان و جوانان و ”مظلومیت“ گشتهای ارشاد و امر به معروف، سوزو گداز و سخن سرایی کردند که ”اسلام عزیز خمینی!“ از دست رفت و ای ”مسلمانان نظام!“ فکری بهحال از دست رفتن ”مسلمانی!“ بکنید.
رژیم آخوندی به خیال خام خود میخواهد با سرکوب زنان و جوانان، بهاصطلاح امنیت اجتماعی برای گشتها و نیروهای سرکوب نظام ولایت برقرار کند، اما تمامی تمهیدات سرکوبگرانه آن در زمینه سرکوب مردم، زنان و جوانان، به ضد خود تبدیل میشود و این زنان و جوانان هستند که در صحنه رویارویی با نیروی سرکوب، مهاجم هستند و این مزدوران رژیم هستند که در موضع تدافع قرار میگیرند، کشته و مصدوم میشوند و یا از ترس جان فرار را برقرار ترجیح میدهند و صحنه را ترک میکنند.
جو ملتهب اجتماعی، که باعث شده است روزانه، مأموران رژیم با اعتراضات مردمی در سراسر کشور روبهرو باشند، ترس رژیم را از ناامنی فضا برای گشتهای سرکوبگر ارشاد و امربه معروف مضاعف کرده است. سران و مهرههای رژیم راهی برای برونرفت از بنبست ندارند، جز اینکه آه وفغان کنند وشکوه و شکایت سردهند.
افزایش مقاومت جوانان و زنان در برابر گشتهای سرکوبگر، جنگ و جدال باندهای رژیم را افزایش داده است.
یک آخوند خمینی صفت کتک خوردن و بههلاکت رسیدن مزدوران آمر به معروف رژیم را یک غم و غصه برای نظام آخوندی میداند. آخوند احمد خاتمی بهطور تلویحی قوه قضاییه رژیم را که نمیتواند از این مزدوران حمایت کند بیغیرت میداند و میگوید: ”امام فرمود ما وزارت امر بمعروف و نهی از منکر تشکیل میدهیم ما میگیم این پیشکش اما سه قوه دنبال یک راه کاری باشند که دیگر ما شاهد این فجایع نباشیم. من پیشنهاد میکنم دادگاه ویژهیی در رابطه با این مسائل تشکیل بشه، قاضی این دادگاه هم کسی باشد که انگیزههای غیرتی داشته باشه و تسامح بیجا نداشته باشه و حکم عادلانه هم در رابطه با مباشرین هم در رابطه با آنهایی که کوتاهی کردند صادر کنه. من یک کلمه دارم یک کلمه اینه رؤسای محترم قوه قضاییه طوری عمل کنید که مرتکبان منکر احساس کنند فضا براشون امن نیست که هرغلطی خواستند بکنند و آمران و ناهیان در امان باشند“.
در مقابل غلطهای اضافی آخوند احمد خاتمی و سایر آخوندهای دانه درشت نظام، جوانان و زنان نیز با مقاومتشان در برابر همین مزدوران مورد حمایت آخوند احمد خاتمی و سایر عمامه به سرهای نظام، میگویند که نظام ولایت هیچ غلطی نمیتواند بکند جز اینکه گورش را گم کند و به زبالهدان تاریخ بپیوندد.