رسانههای حکومتی در یک تسویهحساب باندی، هزینههای سرسامآور آموزش و پرورشی که قانوناً باید مجانی باشد را به سخره گرفتند، بحران گرانی نوشتافزار آنچنان بالا گرفته که برخیها فقط به خرید یک دفتر و یک خودکار و روپوش فرم مدرسه اکتفا میکنند.
همه برای بچههایشان کیف مدرسه نمیخرند!
کتاب دست دوم، کفش دست دوم، کیف و حتی لباس فرم دست دوم، تقریباً برای بسیاری از خانوادهها، عادی شده و بچهها هم با درک ضرورتها و ناگزیریهای پدر مادرهایشان، با نجابت، این وضع را تحمل میکنند، چرا که میدانند همینهایی را هم که برایشان میخرند، باید از نان شبشان کم کنند!
روزنامه همدلی رژیم نوشت: تحصیل رایگان با افزایش نرخ ۵۰درصدی! «قیمت مدادها از ۱۰هزار تومان شروع میشود و گاه تا ۲۴هزار تومان هم میرسد. قیمت خودکار هم از ۲هزار تومان تا ۹۵هزار تومان دیده میشود. مدادتراش هم از ۱۰هزار تومان تا ۷۹هزار تومان در بازار پیدا میشود؛ البته تراشهای رومیزی به یکمیلیون و ۱۰۰هزار تومان هم رسیدهاند. مدادنوکیها از ۸هزار تومان تا ۵۵۰هزار تومان در بازار پیدا میشود. جامدادی هم از ۱۵هزار تومان تا ۷۰۰هزار تومان رسیده است. البته در برخی مغازههای خاص قیمت آن تا ۷میلیون هم میرسد».
محسن گلستانی، رئیس اتحادیه فروشندگان نوشتافزار و لوازم مهندسی تهران هزینه تهیه یک بسته کامل لوازمالتحریر را نزدیک یکمیلیون تومان برآورد میکند اما والدین دانشآموزان که برای خرید نوشتافزار مراجعه کردهاند این مبلغ را بهطور متوسط به چیزی بین ۲ تا ۳میلیون تومان مییابند.
پدر دانشآموزی میگوید علاوه بر هزینه شهریه برای لباس فرم و لباس ورزشی ۲میلیون و ۵۰۰هزار تومان هزینه کردهایم.
لوازمالتحریر خریده شده برای دخترش را سه میلیون تومان هزینه کرده برای یک کیف مدرسه معمولی حدود یک میلیون تومان داده و برای کفش ورزشی فرزندش حدود ۸۰۰هزار تومان پرداخته است!
یک مادر میگوید من تا امروز حدود ۳میلیون تومان فقط هزینه خرید لوازم تحصیل بچهام کردهام.
و مادری که سه فرزند دانشآموز دارد میگوید: «نه تنها باید شهریه برای ثبتنام سه فرزندم پرداخت کنم، بلکه باید برای هر سه نفر آنها لوازم التحریر، کیف و کفش مناسب هم بگیرم».
با این وضعیت اکنون کار به جایی رسیده که خانوادهها به جای اینکه لوازم تحصیلی مورد نیاز فرزندانشان را خرید کنند، نیازهای ضروری آنها را مدیریت میکنند و نوشتافزارهای مورد نیاز بچههایشان را در طول سال میخرند. مثلا در گذشته اول مهر که میشد، خانوادهها یک بسته خودکار میخریدند؛ اما حالا یک خودکار بیشتر نمیخرند.
به هر تقدیر این چند روز هم میگذرد و بچهها با لوازمی که خریدهاند راهی مدرسه میشوند ولی آنچه که همچنان باقی میماند، نتایج هزینههای سرسام آوری است که روی دست والدین باقی مانده و میتواند زندگی و سفره آنها را تحتالشعاع قرار دهد!