بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
إنّا أنزلناه فی لیلةالقدر /
و ما أدراک ما لیلةالقدر
لیلةالقدر خیر مّن ألف شهرٍ /
تنزّل الملائکة والرّوح فیها بإذن ربّهم مّن کلّ أمرٍ /
سلام هی حتّی مطلع الفجر
ما قر آن را در شب قدر فرو فرستادیم و چه میدانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه گزیدهتر و برتر است، ملائکه و روح در آن به اذن پروردگار تکامل بخششان فرود آیند با کل امر و در هر امری سلام است تا هنگام برآمدن سپیده دم.
انسان، سازنده قدر اجتماعی و تاریخی خویش است
شب قدر مرحلهیی است که قرآن کتاب هستی و کتاب آفرینش در آن فرو فرستاده شد. و این مرحله بهاندازهیی پراهمیت است که به زبان بسیار سادهیی بهتر و گزیدهتر از هزار ماه توصیف شده است. بنابراین یک سرفصل جدی است. موقع عبور از یک نقطه عطف است که سرآغاز مراحل بعدی محسوب میشود. یعنی آینده را مشخص میکند و بعد از این نقطه میتوان تغییرات آتی را پیشبینی کرد. بنابراین یک نقطه تعیین کننده است.
هزار ماه میشود 80سال و چند ماه. یعنی معادل عمر کامل یک انسان بهطور متوسط. در هر حال قرآن میگوید شب قدر برتر از هزار ماه است و در آن ملائکه و روح فرود میآیند تا به اذن خدا ـ یعنی بر طبق قانونمندیهای مقرر شده توسط او ـ همه امور یا کلیت یک امر، مشخص و تعیین شود.
ملائکه همان قوای هستی هستند، و روح، جان مایه و جهت آن. بنابراین، در اینجا سرنوشت تحول بعدی انسان یا جامعه، معین میشود.
آخرین نشانه این مرحله، سلام است. سلام است تا برآمدن فجر. پس جهت تحول، رهایی و آزادی است که سپیده سحر را در تقدیر دارد. یعنی جهانی از تاریکی بیرون میآید. از نابودی و همه مظاهر آن و از فرسودگی و رنج و سختی بیرون میآید و به زندگانی حقیقی راه میبرد. روزگار نجات و رستگاری و تقدیر رهایی و آزادی و صلح و عدالت است.
تقدیر از کجا میآید؟ شاید درباره این مفاهیم هزار بار صحبت شده ولی در هر شب قدر، هر فرد نیاز دارد که آن را بازخوانی کند و بر اساس تجارب و آزمودهها و مسیری که آمده، فهم و درک جدیدی از همان کلمات مشابه داشته باشد.
تقدیر هر چیز، امکانات قابل تحققی است که در درون آن است. یعنی پتانسیل و سرمایه هست. باید کلید به فعل درآوردن آن را پیدا کرد.
تقدیر انسان یا جامعه از کجا میآید؟ استعدادی است که در ژرفنای جامعه و در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده. و این پتانسیلی است که در هرکس موجود است.
با چنین درکی از تقدیر، «میتوان و باید»، از یک شعار به یک چشمانداز واقعی، تبدیل میشود.
بنابراین سؤال کلیدی این است که آیا انسان میتواند تغییر کند و تغییر دهد؟ آیا میتواند با اجباراتی که ذات انسانی او و قوای واقعی جامعهاش را به بند کشیده پنجه در پنجه شود؟ آیا میتواند از غول جنیست رهایی پیدا کند و یا آن را در چنگ خودش مهار کند؟ آیا میتواند از قید و زنجیر از خود بیگانگی رها شود و به اصل انسانی خود بازگردد؟ آیا وقتی که در محاصره جبرها و فشارهای سنگین است، وقتی که دشمنان همه راهها و همه درها را به روی او بستهاند، میتواند بنبستها را درهم بشکند و کون و مکان را مسخر اراده انسانی خود کند؟
منطق تقدیر به ما میگوید که دقیقاً ”میتوان و باید“ ، ”قدر“ رحمت خداست و با همان قانونی برآورده میشود که رحمت خدا محقق میشود. بنابراین، بدون ایمان به منطق «قدر» چگونه میتوان رحمت خدا را دریافت؟ و اگر قدری در زندگی انسان و جامعه او متصور نباشد، رحمت خدا برای انسان از چه طریق و چگونه محقق میشود؟ اگر مبارزه و پایداری و رنج و فداکاری برای برآوردن قدر و سرنوشت وجود نداشته باشد، رحمت خدا چگونه عینیت مییابد؟
اینها همه، سؤالهای پایهیی و کلیدی در این بحث است.
امام حسین (ع) در نامهیی تصریح کرده است که هرکس که به ”قدر“ ایمان نداشته باشد، نصیبی از خداپرستی ندارد و چراغ تابناک ایمان در دلش پرتو نخواهد افکند. در این نامه امام حسین میگوید: «آنان که نافرمانیها و سیاهکاریهای خودشان را از جانب خدا میدانند، بیشک افترایی بزرگ، به خدا میزنند، پروردگار بینیاز، هیچ بندهیی را به نافرمانی و انحراف، مجبور نکرده است».
این اصل بحث است در مقابل کسانی که از تقدیر، معنی کور القا میکنند.
این روح و مضمون اصلی فلسفه قدر است. هر کجی، هر سیاهی و تیرگی که از پیروی نکردن از قوانین و سنن خدایی ایجاد شده، هیچ ربطی به خدا و قوانین او ندارد. زاییده فرهنگ و مناسبات غیرانسانی است و البته اگر انسان بخواهد میتواند آن را به سامان کند. می شود آن را به سلام و به سپیده سحر و به بامداد سرنوشت انسان رساند. اما چگونه؟ با قدری که به دست خود انسان ساخته میشود.
انسانی که به قدر ایمان دارد، انتخاب میکند، قدم در راه میگذارد و سرنوشت خودش را به دست خودش تغییر میدهد و رقم میزند.
انسان، اسیر سرنوشت کور نمیشود
شاید خیلی از شما که در اینجا هستید، سخنرانیهای مسعود را در شبهای قدر سال 58 به یاد داشته باشید. هنوز یک سال نمیشد که مسعود از زندانهای شاه آزاد شده بود. در آن زمان که دوره توفانی و پر تلاطمی برای همه ما بود و قدر و سرنوشت مردم ایران رقم میخورد، مسعود طی پنج شب، دیدگاه مجاهدین را در مورد قانون اساسی توضیح داد و نسبت به عواقب این قانون و نقش نیروهای ارتجاعی و اهریمنی هشدار میداد.
شروع انقلاب ضدسلطنتی بود. مردمی که این قدر خون داده بودند، انتظار داشتند. اما سرنوشت آنها در دست بدترین دشمنان خدا و خلق میافتاد.
در یکی از آن شبها سوره قدر را هم تفسیر کرد که کلمات و مفاهیم عمیقش به یادماندنی است.
او میگفت: «تمام تاریخ انسان در یک کلام، نبرد همهجانبه انسان با سرنوشت است. و این انسان آگاه و بیناست که روزبه روز میخواهد خود را از قید تقدیرها و اجبارات کور رها کند، آزاد شود و بر سرنوشت خودش حکومت کند. تقدیر شوم و سرنوشت نامطلوب را به سرنوشتی مطلوب و مهار شده تبدیل کند».
درباره این شب میگفت: «حیات انسان سراسر مبارزه علیه نیروها، طبقات و تمایلات کور خودبخودی، غریزی، بیمنطق و ستمگر است. آنها میخواهند سرنوشت ما را در اختیار بگیرند و ما را تباه کنند، اسیر کنند، برده کنند، بکشانند و در لجه خون اندازند. بله اینها واقعیت است. اما حقیقت، چیز دیگری است. حقیقت این است که سرنوشت حقیقی انسان بسیار تابناکتر، درخشندهتر، و فرخندهتر از این حرفهاست. بله قرار است که اردوی ارتجاع و ستمگری از هر طرف فرو ریخته و واژگون شود. به این ترتیب انسان، سرانجام در همه جبهههای اجتماعی و فردی و طبیعی پیروز خواهد شد. این سرنوشت حقیقی ماست»...
در همان جا گفت که: «از آغاز در بزرگترین آثار هنری، علمی و فلسفی تاریخ بشر این مطلب را منعکس میبینیم. حماسه به زانو درآوردن سرنوشت شوم و سرکش. که در انواع و اقسام سرکشیها منعکس است. بزرگترین و شورانگیزترین آثار هنری و ادبی از این داستان گفتگو میکنند. داستان گیلگمش، بعد آشیل، بعد بتهوون با سمفونی پنجم. در تمام اینها ماجرا یکی است. قهرمانان داستان، همه آنهایی هستند که در یک کشاکش خونین و پردرد و رنج، (همان فلسفه ابتلاء)، بالاخره بر سرنوشت پیروز میشوند. خدایان اسطورهیی اجبارات را مهار میکنند».
آن جا مسعود اشاره کرد: «ما بهدنبال طرح مناسبات و نظم نوینی هستیم. و در تفسیر سوره قدر، تقدیرگرایی کور و استنباط شرک آمیز از قدر را رد میکنیم و تأکید میکنیم که انسان، جهان خارج از خود را مطابق آرمان خود میسازد». و این طور نتیجه میگرفت که «هر یک از ما اگر مبارزه میکنیم هنری نکردهایم، گلی بهسر کسی نزدهایم، این کمترین وظیفه ما است. چرا که جدایی انسان از مسئولیتش جدایی انسان است از انسانیتش».
این نظرگاه متعالی در مورد انسان، نظرگاهی است که راهنمای عمل ما بوده و هست.
این انسان است که تعیین کننده است. اوست که انتخاب میکند، اوست که موانع را کنار میزند، خطرها را به جان میخرد، رنج میکشد و همه چیز را فراهم میکند و میسازد و نهایتاً اوست که به پیش میبرد.
انسان خداگونه، قدر خود را میسازد
درست به همین دلیل حضرت علی (ع) را که امشب، شب شهادت اوست، قدر انسان نامیدهاند. و باز من در این رابطه تلاش میکنم کلماتی را که مسعود در وصف مولای متقیان، به شیوایی به کار میبرد، بیان کنم.
ـ آیت کبری، صراط مستقیم و نباء عظیم.
نشانهی بزرگ، راه مستقیم و خبر بزرگ. از چه چیزی خبر میدهد و نشان از چه دارد؟ باز هم از انسان که خداگونه است. از انسان که لیلةالقدر خود را میسازد. خودش لیلةالقدر خودش را میسازد.
نیایش
... در لیلةالقدر، در شب احیا و شهادت امیر مؤمنان علی (ع) رو به درگاه پروردگار میآوریم، دست دعا به سوی او بلند میکنیم و حاجت بزرگ مردم ایران را از او مسألت میکنیم.
ای خدای بزرگ، ملت ایران را از سرکوبی و ستم و بیداد استبداد مذهبی برهان!
خدایا مردم ایران صدوبیست هزار نفر از بهترین فرزندان مجاهد و مبارز خود را برای دستیابی به آزادی فدا کردهاند.
صدها هزار تن شلاق و داغ و درفش جلادان خمینی و جانشینان او را در شکنجهگاهها تحمل کردهاند. چه خون جگرها که پدران و مادران و خانوادههای داغدار ما خوردند و چه فدیههای بزرگ که برای آزادی و رهایی نثار کردند. خدایا خواسته عاجل آنان و شفا و مرهم جامعه مجروح ایران را که آزادی است برآورده ساز!
خدایا، امشب شب علی است. به حق امیر مؤمنان و به حق پیروان حقیقی او از تو میخواهیم که مسعود رهبر این مقاومت را در کنف حمایت خود حفظ کنی.
خدایا او را از گزند و توطئه دشمنان در امان دار و به او کمک کن که در این دریای توفانی، کشتی مقاومت ایران را به ساحل نجات برساند.
خدایا فطر رهایی و آزادی و آبادی ایران را فرا برسان.
خدایا زنان ایران در دوران آخوندهای زنستیز رنجهای طاقتفرسا کشیدهاند. چه بسیار که پیکرشان با شلاق سنگدلان مجروح شد، چه بسیار که هدف بیحرمتی و اهانت واقع شدند و چه ستم و بیداد عظیمی برآنها روا شد. خدایا زنان ایران را از این همه سرکوبی و ستم و بیداد نجات بده!
خدایا رژیم آخوندی، ایران را به زندان بزرگی تبدیل کرده است. هر سال زندانهایش از صدها هزار نفر و بهخصوص از جوانان، پر و خالی میشود. زندانیان بیدفاع و بیپناه را در بدترین شرایط زیستی، زیر ضرب شلاق و توهین و زیر فشار گرسنگی و بیماری و تنگی جا عذاب میدهد. خدایا همه زندانیان بهویژه زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان قیامها و تظاهرات ضدحکومتی را از سیاهچالهای این رژیم برهان.
خدایا مردم ایران در این ایام بر اثر گرانی فوق طاقت، بر اثر فقر و تنگدستی و بر اثر نداشتن شغل و سرپناه، روزگار سختی را میگذرانند. ثروتها و منابع ایران توسط آخوندها چپاول میشود اما میلیونها هموطن ما در این ماه رمضان گرسنه سر بر بالین گذاشتند، میلیونها نفر بیخانمان بودند و چه بسیار بودند بیمارانی که هزینه مداوا نداشتند.
خدایا آنها را از فقر و گرسنگی و بیماری و از یوغ آخوندهای غارتگر و چپاولگر برهان.
خدایا جامعه ایران بر اثر حکومت آخوندهای تبهکار دچار نابسامانی است. چند میلیون جوان ایرانی در دام اعتیاد گرفتارند. اکثر خانوادهها غمزده و پریشانند. به جای صلح و صفا و مهربانی، آخوندها تخم کینه و یأس و بیاعتمادی در جامعه پاشیدهاند. خدایا جامعه ایران را از این همه بلا و مصیبت نجات بده.
خدایا، مشعلداران آزادی ملت ایران، رزم آوران ارتش آزادیبخش ملی ایران، آماج انواع توطئهها از جانب دشمن ضدبشری هستند. آنها در کانون سهگمینترین اوضاع در یک کشور بلادیده در محاصره و زیر فشارند و آخوندها از هیچ دسیسهیی علیه آنها کوتاهی نمیکنند. خدایا همه توطئههای دشمن علیه آنان را درهم بشکن و آنها را برای ایفای مسئولیتهای بزرگشان هر چه استوارتر و قویتر کن.
خدایا برکتها و نعمتهایت را نصیب مردم ایران و مقاومت آزادیستانشان بفرما.
و خدایا شر رژیم پلید آخوندی را از مردم ایران کوتاه کن و تیرگی و سیاهی روزگار کنونی ملت ایران را به سپیده و سحر آزادی برسان.
به رحمت و مهربانیت، ای مهربانترین مهربانان.
إنّا أنزلناه فی لیلةالقدر /
و ما أدراک ما لیلةالقدر
لیلةالقدر خیر مّن ألف شهرٍ /
تنزّل الملائکة والرّوح فیها بإذن ربّهم مّن کلّ أمرٍ /
سلام هی حتّی مطلع الفجر
ما قر آن را در شب قدر فرو فرستادیم و چه میدانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه گزیدهتر و برتر است، ملائکه و روح در آن به اذن پروردگار تکامل بخششان فرود آیند با کل امر و در هر امری سلام است تا هنگام برآمدن سپیده دم.
انسان، سازنده قدر اجتماعی و تاریخی خویش است
شب قدر مرحلهیی است که قرآن کتاب هستی و کتاب آفرینش در آن فرو فرستاده شد. و این مرحله بهاندازهیی پراهمیت است که به زبان بسیار سادهیی بهتر و گزیدهتر از هزار ماه توصیف شده است. بنابراین یک سرفصل جدی است. موقع عبور از یک نقطه عطف است که سرآغاز مراحل بعدی محسوب میشود. یعنی آینده را مشخص میکند و بعد از این نقطه میتوان تغییرات آتی را پیشبینی کرد. بنابراین یک نقطه تعیین کننده است.
هزار ماه میشود 80سال و چند ماه. یعنی معادل عمر کامل یک انسان بهطور متوسط. در هر حال قرآن میگوید شب قدر برتر از هزار ماه است و در آن ملائکه و روح فرود میآیند تا به اذن خدا ـ یعنی بر طبق قانونمندیهای مقرر شده توسط او ـ همه امور یا کلیت یک امر، مشخص و تعیین شود.
ملائکه همان قوای هستی هستند، و روح، جان مایه و جهت آن. بنابراین، در اینجا سرنوشت تحول بعدی انسان یا جامعه، معین میشود.
آخرین نشانه این مرحله، سلام است. سلام است تا برآمدن فجر. پس جهت تحول، رهایی و آزادی است که سپیده سحر را در تقدیر دارد. یعنی جهانی از تاریکی بیرون میآید. از نابودی و همه مظاهر آن و از فرسودگی و رنج و سختی بیرون میآید و به زندگانی حقیقی راه میبرد. روزگار نجات و رستگاری و تقدیر رهایی و آزادی و صلح و عدالت است.
تقدیر از کجا میآید؟ شاید درباره این مفاهیم هزار بار صحبت شده ولی در هر شب قدر، هر فرد نیاز دارد که آن را بازخوانی کند و بر اساس تجارب و آزمودهها و مسیری که آمده، فهم و درک جدیدی از همان کلمات مشابه داشته باشد.
تقدیر هر چیز، امکانات قابل تحققی است که در درون آن است. یعنی پتانسیل و سرمایه هست. باید کلید به فعل درآوردن آن را پیدا کرد.
تقدیر انسان یا جامعه از کجا میآید؟ استعدادی است که در ژرفنای جامعه و در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده. و این پتانسیلی است که در هرکس موجود است.
با چنین درکی از تقدیر، «میتوان و باید»، از یک شعار به یک چشمانداز واقعی، تبدیل میشود.
بنابراین سؤال کلیدی این است که آیا انسان میتواند تغییر کند و تغییر دهد؟ آیا میتواند با اجباراتی که ذات انسانی او و قوای واقعی جامعهاش را به بند کشیده پنجه در پنجه شود؟ آیا میتواند از غول جنیست رهایی پیدا کند و یا آن را در چنگ خودش مهار کند؟ آیا میتواند از قید و زنجیر از خود بیگانگی رها شود و به اصل انسانی خود بازگردد؟ آیا وقتی که در محاصره جبرها و فشارهای سنگین است، وقتی که دشمنان همه راهها و همه درها را به روی او بستهاند، میتواند بنبستها را درهم بشکند و کون و مکان را مسخر اراده انسانی خود کند؟
منطق تقدیر به ما میگوید که دقیقاً ”میتوان و باید“ ، ”قدر“ رحمت خداست و با همان قانونی برآورده میشود که رحمت خدا محقق میشود. بنابراین، بدون ایمان به منطق «قدر» چگونه میتوان رحمت خدا را دریافت؟ و اگر قدری در زندگی انسان و جامعه او متصور نباشد، رحمت خدا برای انسان از چه طریق و چگونه محقق میشود؟ اگر مبارزه و پایداری و رنج و فداکاری برای برآوردن قدر و سرنوشت وجود نداشته باشد، رحمت خدا چگونه عینیت مییابد؟
اینها همه، سؤالهای پایهیی و کلیدی در این بحث است.
امام حسین (ع) در نامهیی تصریح کرده است که هرکس که به ”قدر“ ایمان نداشته باشد، نصیبی از خداپرستی ندارد و چراغ تابناک ایمان در دلش پرتو نخواهد افکند. در این نامه امام حسین میگوید: «آنان که نافرمانیها و سیاهکاریهای خودشان را از جانب خدا میدانند، بیشک افترایی بزرگ، به خدا میزنند، پروردگار بینیاز، هیچ بندهیی را به نافرمانی و انحراف، مجبور نکرده است».
این اصل بحث است در مقابل کسانی که از تقدیر، معنی کور القا میکنند.
این روح و مضمون اصلی فلسفه قدر است. هر کجی، هر سیاهی و تیرگی که از پیروی نکردن از قوانین و سنن خدایی ایجاد شده، هیچ ربطی به خدا و قوانین او ندارد. زاییده فرهنگ و مناسبات غیرانسانی است و البته اگر انسان بخواهد میتواند آن را به سامان کند. می شود آن را به سلام و به سپیده سحر و به بامداد سرنوشت انسان رساند. اما چگونه؟ با قدری که به دست خود انسان ساخته میشود.
انسانی که به قدر ایمان دارد، انتخاب میکند، قدم در راه میگذارد و سرنوشت خودش را به دست خودش تغییر میدهد و رقم میزند.
انسان، اسیر سرنوشت کور نمیشود
شاید خیلی از شما که در اینجا هستید، سخنرانیهای مسعود را در شبهای قدر سال 58 به یاد داشته باشید. هنوز یک سال نمیشد که مسعود از زندانهای شاه آزاد شده بود. در آن زمان که دوره توفانی و پر تلاطمی برای همه ما بود و قدر و سرنوشت مردم ایران رقم میخورد، مسعود طی پنج شب، دیدگاه مجاهدین را در مورد قانون اساسی توضیح داد و نسبت به عواقب این قانون و نقش نیروهای ارتجاعی و اهریمنی هشدار میداد.
شروع انقلاب ضدسلطنتی بود. مردمی که این قدر خون داده بودند، انتظار داشتند. اما سرنوشت آنها در دست بدترین دشمنان خدا و خلق میافتاد.
در یکی از آن شبها سوره قدر را هم تفسیر کرد که کلمات و مفاهیم عمیقش به یادماندنی است.
او میگفت: «تمام تاریخ انسان در یک کلام، نبرد همهجانبه انسان با سرنوشت است. و این انسان آگاه و بیناست که روزبه روز میخواهد خود را از قید تقدیرها و اجبارات کور رها کند، آزاد شود و بر سرنوشت خودش حکومت کند. تقدیر شوم و سرنوشت نامطلوب را به سرنوشتی مطلوب و مهار شده تبدیل کند».
درباره این شب میگفت: «حیات انسان سراسر مبارزه علیه نیروها، طبقات و تمایلات کور خودبخودی، غریزی، بیمنطق و ستمگر است. آنها میخواهند سرنوشت ما را در اختیار بگیرند و ما را تباه کنند، اسیر کنند، برده کنند، بکشانند و در لجه خون اندازند. بله اینها واقعیت است. اما حقیقت، چیز دیگری است. حقیقت این است که سرنوشت حقیقی انسان بسیار تابناکتر، درخشندهتر، و فرخندهتر از این حرفهاست. بله قرار است که اردوی ارتجاع و ستمگری از هر طرف فرو ریخته و واژگون شود. به این ترتیب انسان، سرانجام در همه جبهههای اجتماعی و فردی و طبیعی پیروز خواهد شد. این سرنوشت حقیقی ماست»...
در همان جا گفت که: «از آغاز در بزرگترین آثار هنری، علمی و فلسفی تاریخ بشر این مطلب را منعکس میبینیم. حماسه به زانو درآوردن سرنوشت شوم و سرکش. که در انواع و اقسام سرکشیها منعکس است. بزرگترین و شورانگیزترین آثار هنری و ادبی از این داستان گفتگو میکنند. داستان گیلگمش، بعد آشیل، بعد بتهوون با سمفونی پنجم. در تمام اینها ماجرا یکی است. قهرمانان داستان، همه آنهایی هستند که در یک کشاکش خونین و پردرد و رنج، (همان فلسفه ابتلاء)، بالاخره بر سرنوشت پیروز میشوند. خدایان اسطورهیی اجبارات را مهار میکنند».
آن جا مسعود اشاره کرد: «ما بهدنبال طرح مناسبات و نظم نوینی هستیم. و در تفسیر سوره قدر، تقدیرگرایی کور و استنباط شرک آمیز از قدر را رد میکنیم و تأکید میکنیم که انسان، جهان خارج از خود را مطابق آرمان خود میسازد». و این طور نتیجه میگرفت که «هر یک از ما اگر مبارزه میکنیم هنری نکردهایم، گلی بهسر کسی نزدهایم، این کمترین وظیفه ما است. چرا که جدایی انسان از مسئولیتش جدایی انسان است از انسانیتش».
این نظرگاه متعالی در مورد انسان، نظرگاهی است که راهنمای عمل ما بوده و هست.
این انسان است که تعیین کننده است. اوست که انتخاب میکند، اوست که موانع را کنار میزند، خطرها را به جان میخرد، رنج میکشد و همه چیز را فراهم میکند و میسازد و نهایتاً اوست که به پیش میبرد.
انسان خداگونه، قدر خود را میسازد
درست به همین دلیل حضرت علی (ع) را که امشب، شب شهادت اوست، قدر انسان نامیدهاند. و باز من در این رابطه تلاش میکنم کلماتی را که مسعود در وصف مولای متقیان، به شیوایی به کار میبرد، بیان کنم.
ـ آیت کبری، صراط مستقیم و نباء عظیم.
نشانهی بزرگ، راه مستقیم و خبر بزرگ. از چه چیزی خبر میدهد و نشان از چه دارد؟ باز هم از انسان که خداگونه است. از انسان که لیلةالقدر خود را میسازد. خودش لیلةالقدر خودش را میسازد.
نیایش
... در لیلةالقدر، در شب احیا و شهادت امیر مؤمنان علی (ع) رو به درگاه پروردگار میآوریم، دست دعا به سوی او بلند میکنیم و حاجت بزرگ مردم ایران را از او مسألت میکنیم.
ای خدای بزرگ، ملت ایران را از سرکوبی و ستم و بیداد استبداد مذهبی برهان!
خدایا مردم ایران صدوبیست هزار نفر از بهترین فرزندان مجاهد و مبارز خود را برای دستیابی به آزادی فدا کردهاند.
صدها هزار تن شلاق و داغ و درفش جلادان خمینی و جانشینان او را در شکنجهگاهها تحمل کردهاند. چه خون جگرها که پدران و مادران و خانوادههای داغدار ما خوردند و چه فدیههای بزرگ که برای آزادی و رهایی نثار کردند. خدایا خواسته عاجل آنان و شفا و مرهم جامعه مجروح ایران را که آزادی است برآورده ساز!
خدایا، امشب شب علی است. به حق امیر مؤمنان و به حق پیروان حقیقی او از تو میخواهیم که مسعود رهبر این مقاومت را در کنف حمایت خود حفظ کنی.
خدایا او را از گزند و توطئه دشمنان در امان دار و به او کمک کن که در این دریای توفانی، کشتی مقاومت ایران را به ساحل نجات برساند.
خدایا فطر رهایی و آزادی و آبادی ایران را فرا برسان.
خدایا زنان ایران در دوران آخوندهای زنستیز رنجهای طاقتفرسا کشیدهاند. چه بسیار که پیکرشان با شلاق سنگدلان مجروح شد، چه بسیار که هدف بیحرمتی و اهانت واقع شدند و چه ستم و بیداد عظیمی برآنها روا شد. خدایا زنان ایران را از این همه سرکوبی و ستم و بیداد نجات بده!
خدایا رژیم آخوندی، ایران را به زندان بزرگی تبدیل کرده است. هر سال زندانهایش از صدها هزار نفر و بهخصوص از جوانان، پر و خالی میشود. زندانیان بیدفاع و بیپناه را در بدترین شرایط زیستی، زیر ضرب شلاق و توهین و زیر فشار گرسنگی و بیماری و تنگی جا عذاب میدهد. خدایا همه زندانیان بهویژه زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان قیامها و تظاهرات ضدحکومتی را از سیاهچالهای این رژیم برهان.
خدایا مردم ایران در این ایام بر اثر گرانی فوق طاقت، بر اثر فقر و تنگدستی و بر اثر نداشتن شغل و سرپناه، روزگار سختی را میگذرانند. ثروتها و منابع ایران توسط آخوندها چپاول میشود اما میلیونها هموطن ما در این ماه رمضان گرسنه سر بر بالین گذاشتند، میلیونها نفر بیخانمان بودند و چه بسیار بودند بیمارانی که هزینه مداوا نداشتند.
خدایا آنها را از فقر و گرسنگی و بیماری و از یوغ آخوندهای غارتگر و چپاولگر برهان.
خدایا جامعه ایران بر اثر حکومت آخوندهای تبهکار دچار نابسامانی است. چند میلیون جوان ایرانی در دام اعتیاد گرفتارند. اکثر خانوادهها غمزده و پریشانند. به جای صلح و صفا و مهربانی، آخوندها تخم کینه و یأس و بیاعتمادی در جامعه پاشیدهاند. خدایا جامعه ایران را از این همه بلا و مصیبت نجات بده.
خدایا، مشعلداران آزادی ملت ایران، رزم آوران ارتش آزادیبخش ملی ایران، آماج انواع توطئهها از جانب دشمن ضدبشری هستند. آنها در کانون سهگمینترین اوضاع در یک کشور بلادیده در محاصره و زیر فشارند و آخوندها از هیچ دسیسهیی علیه آنها کوتاهی نمیکنند. خدایا همه توطئههای دشمن علیه آنان را درهم بشکن و آنها را برای ایفای مسئولیتهای بزرگشان هر چه استوارتر و قویتر کن.
خدایا برکتها و نعمتهایت را نصیب مردم ایران و مقاومت آزادیستانشان بفرما.
و خدایا شر رژیم پلید آخوندی را از مردم ایران کوتاه کن و تیرگی و سیاهی روزگار کنونی ملت ایران را به سپیده و سحر آزادی برسان.
به رحمت و مهربانیت، ای مهربانترین مهربانان.