مجاهد قهرمان کیومرث سیدخلخال پس از ۴۶ سال نبرد با فاشیسم دینی در صفوف مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی بر اثر ایست قلبی در آلبانی درگذشت و بهیاران شهید و صدیقش پیوست.
کیومرث فرزند مردم تهران متولد ۱۳۳۷ با آغاز تظاهرات ضدسلطنتی در حالی که دورهٔ نظام وظیفه را در پادگان سلطنتآباد میگذراند، آنجا را ترک کرد و در آبان سال ۱۳۵۷ به صفوف قیام پیوست. در ۲۲ بهمن ۵۷ با توجه به تسلط و آشنایی با مراکز مختلف سلطنتآباد داشت، جلودار صفوف قیام در تسخیر پادگان بود. خودش در این مورد نوشته است:
«در سربازی در پادگان سلطنت آباد قسمت مرکز زبان انگلیسی دفتر بودم. در آبانماه از پادگان فرار کردم... در تمامی تظاهراتها شرکت میکردم. در بهمن۵۷ بههمراه دوستان مدرسه و محله بهپادگانی که خدمت میکردم رفته و با آشنایی که بهآنجا بههمراه مردمی که آنجا بودند پادگان را گرفتیم»
کیومرث در ۱۳۵۸ هنگامیکه در دانشگاه گرونوبل فرانسه مشغول تحصیل بود در ارتباط با انجمن دانشجویان مسلمان هوادار مجاهدین قرار گرفت و در۱۳۶۰ که به تهران بازگشته بود در تظاهرات بزرگ ۳۰ خرداد شرکت کرد.
پس از بازگشت به فرانسه تحصیلات خود در رشتهٔ فیزیک اتمی در دانشگاه گرونوبل را ترک کرد تا در صفوف مجاهدین به شکل تمام وقت در نبرد با دیکتاتوری ولایت فقیه شرکت کند.
مجاهد قهرمان کیومرث سید خلخال در سال ۱۳۶۵ با شور و عزم انقلابی به اشرف شتافت و با پوشیدن لباس رزم و شرف ارتش آزادیبخش ملی ایران در تمامی عملیات ارتش آزادی از جمله بیات، عین خوش، موسیان، آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان در منتهای دلاوری جنگید.
او لحظهیی از عملیات کبیر فروغ جاویدن را چنین تصویر کرده است:
«روز دوشنبه غروب بود که بعد از آزادسازی شهر کرند به سمت اسلامآباد میرفتیم که متوجه شدم ستون زرهی مون ایستاد. وقتی از توی تانک مون بیرون اومدم متوجه شدم که جمعیتی از مردم کرند دارند از سمت اسلامآباد به سمت شهر کرند برمیگردند. که شعار ایران رجوی رجوی ایران میدادند و خیلی دوست داشتم که انعکاس اون ها رو تو رابطه با اومدنمون بدونم، به همین خاطر وقتی بیرون از تانک اومدم و سلام علیک کردم پیرمردی از بین جمعیت به سمتم اومد که شوق زده بود و اشک شوق توی چشم هاش بود که با دیدن من روبوسی کرد و من رو در آغوش گرفت و وقتی از اون پرسیدم که از کجا میان؟ گفتش که رژیم به ما دروغ گفته و ابتدا گفته بود که عراق حمله کرده و به همین خاطر ترسیدیم و از شهر خارج شده بودیم ولی وقتی متوجه شدیم که مجاهدین هستند همون جا به همه مردم گفتم که بابا اینها اومدن که ما رو نجات بدن و به همین خاطر برگردین شهرمون و با ما کاری ندارند و به همین خاطر داشتیم به شهر مون میاومدیم. و بعد از جنایت رژیم تو شهر کرند میگفت که چهها بر سرشون آورده بود و از جنایاتی که تو شهر کرند انجام داده بود و از تمام اینها میگفت، و در حین صحبتش مرتب اشاره به مجاهدین و همچنین به رهبری سازمان برادر مسعود و خواهر مریم میکرد که میگفت تنها امیدشون برای نجات دادن شون هستش مرتب من رو میبوسید و میگفتش که شما رو به خدا میسپارم و مواظب خودتون باشین و به سلامت به هدف تون برسید و بعد هم مرتب میگفت به آقای رجوی خیلی سلام من رو برسون»
مجاهد صدیق کیومرث سید خلخال در دوران ۱۴ سالهٔ پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی در برابر محاصره و حملات وحوش خامنهای و موشکبارانهای مهیب قهرمانانه ایستاد. در حملات وحوش و مزدوران سپاه تروریستی قدس به اشرف که به سرکردگی دژخیم قاسم سلیمانی در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ و ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ صورت گرفت در صف مقدم نبرد برای حفظ اشرف بود. او میگفت در مقابل این حملات و فشارها ما با دست خالی، سلاحی برتر از هر سلاحی در دست داشتیم. انقلاب رهاییبخش خواهر مریم را داشتیم که بزرگترین سلاح بیبدیل ما برای غلبه بر همهٔ توطئههایی است که از طرف ارتجاع یا استعمار طراحی و اجرا میشود:
«همانطور که برادر مسعود گفته هر کجی و هر سیاهی و تیرگی از پیروی نکردن از قوانین و سنن خدایی ایجاد شده رسم خدا و قوانین او ندارد و زاییده فرهنگ و مناسبات غیرانسانی است و البته اگر انسان بخواهد میتواند آن را به سامان کند و میشود آن را به سلام و سپیدی سحر سرنوشت انسان برساند با قدری که به دست خود انسان ساخته میشود و انقلاب میکند و قدم در راه میگذارد و سرنوشت خودش را به دست خودش تغییر میدهد و رقم میزند و هرگز اسیر سرنوشت کور نمیشود و از همین رو در شب شهادت مولای متقیان علی علیهالسلام امام مجاهدان و امام آرمانیمان سر به آستان آن میسایم و شاکرم به خیر و زیبایی که به تن دارم یعنی لباس شرف و تقوا، قدرم را با امام مجاهدان و امام آرمانیمان علی (ع) رقم میزنم و همواره برایم الگو بوده و هست و در مبارزه و شاخص زنده و زمانه آن که خواهر مریم میباشد سر به آستانش میسایم و در این چهارده سالی که حماسه در اشرف و لیبرتی نه با سلاح به دست آوردیم بلکه تنها و تنها با انقلاب خواهر مریم و ارزشهای آن بود که این حماسهها خلقشد».
کیومرث قهرمان همین واقعیت را در نقشهمسیر سال ۱۴۰۳ چنین نوشته است:
«در شرایط حساس کنونی که مردم ایران با پیشتازی مجاهدین و کانونهای شورشی میروند و بند از بند این رژیم تبهکار آخوندی بگسلند و ریش و ریشهاش را بسوزانند و خاکستر آن را به باد دهند دیگر بورژوازی همدست شیخ که در طول تاریخ همیشه بهمثابه زوج جداییناپذیر یکدیگر بودهاند در سر بزنگاهها سر و کلهاش پیدا میشود تا به نجات شیخ بپردازند دیگر هیهات هیهات از اینکه اینبار مقاومتی خونبار و رزمنده برآمده از انقلاب خواهر مریم نمیگذارند تاریخ تکرار شود»
این قهرمان مجاهد خلق تا آخرین لحظهٔ حیاتش بهعنوان مجاهدی گرانقدر، فروتن و بینام و نشان در مسئولیتهای مختلف، الگوی اخلاق انقلابی و محبوب همرزمانش بود. یارانش به یاد او سرودهاند:
لبریختههای خندههای تو را حفظ میکنیم
در جیبهای خاطرههامان
و راه را
با یادهای تو در امتداد عشقهای شهیدان
شتابناک میپوییم
وجود تو لبخند صبر بود
در تلاطم سختیها
وقار تو، نگاه مؤمنانهٔ آن آرمان رهاییست،
که کفر سنگی زنجیر را
به زیر پتک محکم ایمان و صبر حقیقت
همیشه کوبیدهست.
تو را نرفته میدانیم!
عزیز دلهامان!
تو را چو توشهٔ لبخند و عشق و امیدی
در امتداد رنج و کوشش و فریاد
کنار خود داریم.
پیام تسلیت خانم مریم رجوی
درگذشت دریغانگیز مجاهد صدیق کیومرث سیدخلخال با کارنامهٔ درخشان ۴۶سال پیکار آزادی در برابر استبداد مذهبی را به همرزمان و بستگان او تسلیت میگویم.
درود بر صدق و فدا و ایمان این مجاهد والا که گوهر بیبدیل دیگری از ارزشهای انقلاب درونی مجاهدین و اخلاق انقلابی و از خود گذشتگی بود و در همه جبهههای نبرد، از دوران پایداری در اشرف و لیبرتی تا آخرین لحظات زندگی، یارانش او را مجاهدی الهامبخش و سر مشق اخلاص و فداکاری و صمیمیت در کار جمعی و تعهدات انقلابی میشناختند.
یقین دارم که همرزمان مجاهدش جای او را با جاری کردن ارزشهای درخشانش پر میکنند.
راه و رسم جنگاوری و پاکبازی این مجاهد صدیق، چراغ راهنمای جوانان انقلابی و شورشگر تهران و سراسر میهن اسیر، برای رزم و شورش در مسیر رهایی از ستم و دیکتاتوری آخوندی خواهد بود.