728 x 90

آن عشق بی‌آرام ما – مهدی خدایی‌صفت

دکتر کاظم رجوی
دکتر کاظم رجوی

زلال، یگانه، فروتن و صمیمی و سراپا عاشق و بی‌قرار، با دریایی از عواطف سرشار انسانی. همیشه و با همه با قلبش حرف می‌زد؛ قلبی به بزرگی عشق. و این‌چنین مخاطبش هر که بود و از هر ملیتی که بود، مجذوب او می‌شد. می‌جوشید و می‌خروشید و با بلندترین فریادش دادخواه خون مجاهدان، مبارزان، شکنجه‌شدگان، جان‌باختگان، ناپدید شدگان، سربه‌داران، زندانیان و تبعیدیان بود. نه موقعیت علمی‌اش به‌عنوان استاد دانشگاه در پاریس و سویس با داشتن شش درجه دکترا در رشته‌های حقوق و علوم سیاسی و نه موقعیت شغلی‌اش به‌عنوان اولین سفیر ایران پس از انقلاب۵۷ در مقر اروپایی ملل متحد و سفیر و رئیس هیات سیاسی ایران در سنگال و هفت کشور آفریقایی و بالاخره نه سوابق درخشان مبارزاتیش در موضع نماینده شورای ملی مقاومت در سویس و سفیر سیار مقاومت در ارگانهای ملل متحد و دیگر جوامع بین‌المللی، هیچ‌کدام و هرگز از تواضع و خدمتگذاریش چیزی کم نکرد. زندگیش سراسر تلاش متواضعانه برای آزادی مردمش و نجات حقوق‌بشر سرکوب شده در ایران بود. چیزی که خود یک بار آن را در تظاهرات اشرف‌نشانها در آمریکا که خاکی و با صفا پلاکارد دست گرفته و شعار می‌داد، این‌گونه خلاصه کرد: «شرایط هر چه باشند ما در برابر محراب مقدس تاریخ ایران به وظیفهٔ انسانی وجدانی، میهنی و مردمیمان برای نجات شرف، اعتبار و حیثیت و افتخارات مردم‌مان، تمامی مردم‌مان تا آن جا که در قوه داشتیم، قیام و اقدام کردیم».

 

اما شاهکار زندگی‌اش خدمت بی‌مانند او به جنبش آزادیخواهی مردم ایران در تلاش برای نجات جان مسعود رجوی از اعدام بود که برای تحققش طی چند ماه شب و روز را تا رسیدن به هدف به هم دوخت و زمین و زمان را به هم‌بستگی برانگیخت. روزنامه سوئیسی لیبرته نوشت: «سیلی از پیام به تهران روانه ساختند». علاوه بر انبوه تلگرامها، با تلاشهایش، دو وکیل سوئیسی را هم برای دفاع از اعضای مرکزیت مجاهدین به‌ایران فرستاد. مریم رجوی در این باره گفت: «از او می‌آموزیم که چگونه عشق‌های بزرگ کارهای ناممکن را ممکن می‌سازد... . در حقیقت، این‌ عشق او به‌آزادی و پرچمدار آن یعنی مسعود بود که دکتر کاظم را توانمند ساخت که یک‌تنه، دنیایی را علیه شاه بشوراند و بالاخره رژیم شاه را وادار به‌تسلیم کند». چنین است که مجاهدین و تک‌تک اعضای مقاومت و رزمندگان آزادی و مشتاقان آزادی ایران، تا ابد خود را مدیون و مرهون و سپاسگزار دکتر کاظم رجوی برای نجات جان مسعود تا آخرین روزهای خطیر زندان می‌دانند و قدردان آن هستند.

 

دکتر کاظم آنگاه با آغاز مقاومت و پرواز مسئول شورای ملی مقامت مسعود رجوی به پاریس، با جسارت و تلاش خستگی‌ناپذیر و با پذیرش همه ریسکهایش به‌خصوص تهدیدات مستقیم دیپلمات تروریستهای رژیم، به معماری بنای باشکوه دفاع از حقوق‌بشر ایران پرداخت. زندگی دکتر کاظم از این پس به‌عنوان سفیر و نماینده ویژه مسئول شورا مسعود رجوی در رساندن پیامها و افشاگریهای مداوم مقاومت به مجامع بین‌المللی و نمایندگان کشورها و دولتها خلاصه می‌شد. مأموریتی سخت و نفس‌گیر با کوله‌باری از اسناد جنایات رژیم، جهت روشنگری پیرامون آنچه از سرکوب و نقض فاحش حقوق بشر در ایران می‌گذرد. بدینگونه دیپلوماسی انقلابی مقاومت طی سالیان متمادی راه خود را از میان لابیرنت پیچ در پیچ سیاست‌های دولتها و نهادها و سد عظیم مماشات گشوده و به پیش برد. حاصل این کارزار خستگی‌ناپذیر، هم‌چنان که دکتر کاظم در مصاحبه‌هایش در سیمای آزادی و رادیوی مجاهد گفت؛ طی همان ۵سال اول مقاومت (از ۶۰ تا ۶۴) تصویب ۵ قطعنامه توسط کمیسیون حقوق‌بشر و ۶قطعنامه توسط کمیسیون فرعی حقوق‌بشر در محکومیت رژیم بود و سرانجام این زمینه‌سازیها برای اولین بار به محکومیت رژیم در مجمع عمومی ملل متحد در سال۱۳۶۴ منتهی شد. یک پیروزی شگفت که او در سفر موفق خود به نیویورک و صدها ملاقات با سفرا و نمایندگان کشورها به ثمر رساند. در فردای تصویب اولین قطعنامه محکومیت رژیم در کمیسیون حقوق‌بشر که حاصل تلاشهای دکتر کاظم بود، خمینی شخصاً فرمان قتل او را صادر کرد. اما دکتر کاظم راهی را گشوده بود که تا زمان حیاتش طی ۹سال پیاپی، محکومیت رژیم ضدبشری را در ارگانهای ملل متحد به همراه داشت. راه پرشکوهی که تا امروز به شصت و هفتمین محکومیت رژیم در ارگانهای ملل متحد منتهی شده است «وقتی که ارزشهایی مثل حقوق‌بشر لگدمال و خوار شده بود کاظم پرچم حرمت و منزلت حقوق‌بشر را برافراشت. آخر خودش گفته بود ما تاریخ حقوق‌بشر را با خون خود می‌نویسیم-از پیام مریم رجوی ۱۳۸۵». آری او این کلام جاودانه را گفت و باخون خود آن را مهر کرد.

 

پژوهشها و نگارشهای زیبا و ارزشمند دکتر کاظم بخش ناگفتهٔ دیگری از زندگی پرتلاش اوست. تلاشی که به تألیف و انتشار بیش‌ از ۱۲۰رساله و کتاب به‌زبانهای فارسی و فرانسه در موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... انجامید. اما در این میان، بی‌تردید کتاب "گزارش به‌مریم و مردم ایران؛ چگونگی تلاشهای بین‌المللی برای نجات و حفظ جان برادرم مسعود رجوی"، یکی از ارزشمندترین آثار باقیمانده از آن شهید والاست. .

راستی یک سؤال مقدر هم در نگاه به زندگی پربار دکتر کاظم باقی می‌ماند، سؤالی که دکتر کاظم خودش پیشاپیش به آن پاسخ داده است. راستی کدام انگیزش عمیق اعتقادی باعث شد که او چنین عاشق و شیدا بر همه تعلقات فریبنده زندگی، از جمله پست و مقام و رفاه شخصی و زندگی بی‌دغدغه در کنار زن و فرزند پشت پا بزند و دردمند و شوریده به‌دفاع از مقاومت برای رهایی خلقش بپردازد؟ او مشخص کرد که این انگیزه چیزی جز ایمان و رابطه عمیقاً آگاهانه و عاشقانه‌اش با رهبر آرمانی‌اش مسعود رجوی نیست. نکته‌یی که بارها بر اهمیت نقش رهبری مسعود در هدایت مقاومت خونبار جهت آزادی خلق اسیر تأکید کرده بود و سرانجام در این جمله ماندگار آن را به یادگار گذاشت: «به‌این‌برادر نه از جنبه‌ برادری یعنی همخونی بلکه به‌لحاظ عمل اجتماعی، شخصیت و توان مبارزاتی و مواضع مسعود افتخار می‌کنم. اگر می‌توانستم روزی صدبار او را به‌برادری انتخاب می‌کردم».

و چنین بود که با آغاز مقاومت انقلابی پس از ۳۰خرداد، دکتر کاظم یک لحظه از دادخواهی خون شهیدان و قتل‌عام شدگان و روشنگری و مفتضح کردن چهرهٔ ضدبشری رژیم باز نایستاد.

 

۱۳ قاتل اعزامی ولی‌فقیه که آمده بودند تا بزعم خود آن فریاد بلند را برای همیشه خاموش کنند، بزدلانه با شلیک ۴۰گلوله خون «مدافع بزرگ و صدیق حقوق‌بشر را در نزدیکی بنای حقوق‌بشر ملل متحد در کوپه ژنو بر ‌زمین ریختند. شهیدی در اوج مظلومیت و معصومیت؛ شخصیتی محبوب و مجاهدی والا؛ انسان وارسته‌یی که طی دو دهه، تلاشگر خستگی‌ناپذیر حقوق‌بشربود». آنها چه گمان کردند؟! آیا می‌توانند مانع جوشش بی‌امان این خون شوند؟ خونی که به‌رغم گذشت بیش از ۳۰سال هم‌چنان بینهٔ کبیر جنبش دادخواهی است. . راستی که شهادت معصومانه آن رادمرد والا همه را تکان داد.

مطبوعات سوئیس نوشتند کاظم رجوی افشاگر خستگی‌ناپذیر عملکردهای کشورش بیشترین ضررها را به دولت ایران در سالنهای سازمان ملل وارد می‌کرد.

رسانه‌های سوئد گزارش کردند که کاظم رجوی بزرگترین منتقد رژیم ایران در اروپا بود. یک شخصیت بزرگ سوئیس نوشت او برای ما همیشه یک نمونه و یک مشعل روشنی بخش خواهد بود.

و یک عضو سوسیالیست سوئد نوشت؛ یکبار دیگر آیت‌الله‌ها توانستند نقشهٔ قتل یکی از رهبران جنبش آزادی ایران را عملی سازند. اما آیت‌الله‌ها هرگز نخواهند توانست جنبش مجاهدین را به‌قتل برسانند.

مریم رجوی در سخنان آتشین‌اش به هنگام خاکسپاری شهید بزرگ حقوق‌بشر در خاکپای امام حسین در وادی‌السلام گفت؛ شهادت کاظم در عین دردناکی اما خیلی تکان‌دهنده بود. هر ایرانی آزاده و شریف، هر هوادار واقعی مقاومت و هر رزمنده ارتش آزادیبخش که خبر شهادت کاظم را شنید، تکان خورد و با مشت گره کرده سوگند یاد کرد که انتقام او را در جنگ بیشتر با خمینی خواهد گرفت».

دکتر کاظم که همواره آرزو داشت سعادت نام مجاهد را داشته باشد، سرانجام در اوج مجاهدتش به آرزوی خود دست یافت.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/bfd701d9-8f91-4997-b077-38a82de2fa1d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات