موضوع اسلامی کردن دانشگاهها و وحدت حوزه و دانشگاه شگرد خمینی دجال برای انحراف دانشگاهها از شرکت در مسایل سیاسی و همچنین انحراف آنها از مسیر آموزش و پژوهش و سمت دادن دانشگاهها در حوزه علوم انسانی به سمت خرافههای آخوندی بود.
منظور از اسلامی کردن دانشگاه و وحدت حوزه و دانشگاه دقیقاً سرکوب دانشگاه و دانشگاهیان و از میان برداشتن این سنگر آگاهی است که از همان زمان روی کارآمدن خمینی و در زمان حیات منفور او و پس از او نیز ورثه سیاسیاش آن را دنبال میکردند و هماکنون نیز میخواهند این سیاست ارتجاعی را پیش ببرند.
خمینی با بدترین و کثیفترین کلمات که لایق خودش و اعوان و انصارش است به دانشگاه و دانشگاهیان توهین کرده و جملهٴ معروف خمینی که ”هر فسادی بوده از دانشگاه بوده است». هرگز از یاد مردم ایران نخواهد رفت.
اگر زور خمینی و اعوان و انصار او میرسید، دانشگاه را بهکلی تعطیل میکرد، همچنانکه این کار را در سال 59 با راهانداختن کودتای فرهنگی تحت عنوان ” انقلاب فرهنگی“ کرد تا نیروهای انقلابی و مبارز را از صحنه دانشگاه حذف کند و به خیال واهی خود وحدت حوزه و دانشگاه را برقرار کند. اما این خیال باطلی بود و دانشگاه، دانشجویان و دانشگاهیان در برابر سیاست ارتجاعی وحدت حوزه و دانشگاه و ”اسلامی“ کردن دانشگاه قد علم کردند و توطئه شوم رژیم با شکست مواجه شده است.
جنبش اعتراضی دانشجویان درقیام18تیر78، شرکت وسیع دانشجویان در قیام سال 88 و حرکتهای اعتراضی - سیاسی دانشجویان در چند سال اخیر و بهخصوص تظاهرات دانشجویان در16آذر 93 و درس جانانهای که به حضور مهرههای رژیم در دانشگاه از جمله حسین شریعتمدای بازجو و نماینده خامنهای در کیهان آخوندی دادند، گویای نفرت دانشجویان از این سیاست ضددانشجویی و ضد علمی است.
رژیم از سال 70 دروس بهاصطلاح معارف اسلامی که در واقع ترویج و تبلیغ ایدئولوژی خمینی در دانشگاه بود را جزو دروس درسی دانشگاهها کرد و12 واحد هم به آن اختصاص داد، اما در این پروژه در عمل مفتضحانه شکست خورد.
کلاسهای معارف اسلامی که یک مشت آخوند بیسواد برای تدریس آن میآمدند، عملاً به مضحکه دانشجویان و به آبروریزی برای رژیم آخوندی تبدیل شده بود. طوری که خودشان ناچار شدند این دروس را تعطیل کنند. زیرا عملاً دریافتند که ایدئولوژی خمینی بهدلیل عقبماندگی و عدم پاسخگویی به سؤالات و نیازهای دانشجویان، نه تنها در جهت منافع آخوندها مسألهای از دانشجویان حل نمیکند، بلکه مورد نفرت و تمسخر آنان نیز قرار گرفته و تدریس آن در دانشگاه جز تف سر بالا برای آخوندهای حاکم نیست.
حسام الدین آشنا معاون فرهنگی آخوند حسن روحانی به شکست این سیاست اعتراف میکند: ”علوم اسلامی را تبدیل کردیم به چیزی که میشود با آن تست زد و قبول شد. چیزی که اساساً جنس آن تحلیلی و استنباطی است. یه جنسش این است که یک مسألهای که جواب ندارد ما تبدیلش کردیم به یک امری که همه شدند دانشجو الهیأت، در دانشگاهها در زمان شاه حداکثر شما دانشکده الهیأت دانشگاه تهران را داشتید، دانشکده الهیأت دانشگاه فردوسی مشهد را داشتید... ... ما بردیم علوم انسانی را ارزان و مبتذل توزیع کردیم در میان دانشگاهها لذا قدر و قیمت این دانش هم شناخته نشد، این بحث انتقادی اگر به آن نپردازیم خیلی ضربه میخوریم. ما خواستیم مدرک بدهیم پول در بیاریم خیلی مدارک ارزانی دادیم به مردم و مردم شدند معلم تعلیمات دینی همین را رفتند یک جای دیگر خرج کنند یعنی یک سطح نازلی را دادیم نازلترش را بردند توی جامعه پخش کردند این مسأله را نادیده نگیریم که نقش نابسامانی در مدیریت دانش در کشور لطمه بزرگی زد به حیثیت علوم اسلامی ”(تلویزیون شبکه سه 27آذر93)
سران رژیم آخوندی وقتی از اسلامی کردن دانشگاهها حرف میزنند، اولین قدم آن تصفیه دانشگاهها از اساتید ضدارتجاعی و مخالف رژیم است، همچنان که در دوره احمدینژاد بهصورت گستردهیی اساتید دانشگاهها را که تفتیش عقاید در دانشگاهها را برنمی تابیدند، تصفیه کردند و دانشجویان آگاه و مبارز را ستاره دار کردند.
در یک کلام معنی اسلامی کردن دانشگاه و وحدت حوزه با دانشگاه، هضم دانشگاه درحوزه و حاکم کردن ارتجاع آخوندی در دانشگاه است. اما این خط نیز مانند سایر سیاستهای رژیم به بنبست رسیده است.
حسام الدین آشنا معاون فرهنگی آخوند حسن روحانی بهروشنی اعتراف میکند که: از نظر بنده رویکرد وحدت حوزه و دانشگاه موفقیت چندانی نداشته... (تلویزیون شکبه سه 27آبان 93)
واقعیت این است که دانشگاه همواره سنگر دانش و آزادی بوده و خواهد بود و عمیقاً با ماهیت ارتجاعی آخوندها و سیاست آزادی کشی آنها در تقابل بوده و خواهد بود. دانشجویان آگاه و مبارز با مقاومت خودشان در برابر سیاست ارتجاعی آخوندی کردن دانشگاهها تحت عنوان وحدت حوزه و دانشگاه این واقعیت را به بهترین وجه بارز کردند و آرزوی خمینی دجال و دنبالچههایش در این رابطه را برباد باد دادند.
منظور از اسلامی کردن دانشگاه و وحدت حوزه و دانشگاه دقیقاً سرکوب دانشگاه و دانشگاهیان و از میان برداشتن این سنگر آگاهی است که از همان زمان روی کارآمدن خمینی و در زمان حیات منفور او و پس از او نیز ورثه سیاسیاش آن را دنبال میکردند و هماکنون نیز میخواهند این سیاست ارتجاعی را پیش ببرند.
خمینی با بدترین و کثیفترین کلمات که لایق خودش و اعوان و انصارش است به دانشگاه و دانشگاهیان توهین کرده و جملهٴ معروف خمینی که ”هر فسادی بوده از دانشگاه بوده است». هرگز از یاد مردم ایران نخواهد رفت.
اگر زور خمینی و اعوان و انصار او میرسید، دانشگاه را بهکلی تعطیل میکرد، همچنانکه این کار را در سال 59 با راهانداختن کودتای فرهنگی تحت عنوان ” انقلاب فرهنگی“ کرد تا نیروهای انقلابی و مبارز را از صحنه دانشگاه حذف کند و به خیال واهی خود وحدت حوزه و دانشگاه را برقرار کند. اما این خیال باطلی بود و دانشگاه، دانشجویان و دانشگاهیان در برابر سیاست ارتجاعی وحدت حوزه و دانشگاه و ”اسلامی“ کردن دانشگاه قد علم کردند و توطئه شوم رژیم با شکست مواجه شده است.
جنبش اعتراضی دانشجویان درقیام18تیر78، شرکت وسیع دانشجویان در قیام سال 88 و حرکتهای اعتراضی - سیاسی دانشجویان در چند سال اخیر و بهخصوص تظاهرات دانشجویان در16آذر 93 و درس جانانهای که به حضور مهرههای رژیم در دانشگاه از جمله حسین شریعتمدای بازجو و نماینده خامنهای در کیهان آخوندی دادند، گویای نفرت دانشجویان از این سیاست ضددانشجویی و ضد علمی است.
رژیم از سال 70 دروس بهاصطلاح معارف اسلامی که در واقع ترویج و تبلیغ ایدئولوژی خمینی در دانشگاه بود را جزو دروس درسی دانشگاهها کرد و12 واحد هم به آن اختصاص داد، اما در این پروژه در عمل مفتضحانه شکست خورد.
کلاسهای معارف اسلامی که یک مشت آخوند بیسواد برای تدریس آن میآمدند، عملاً به مضحکه دانشجویان و به آبروریزی برای رژیم آخوندی تبدیل شده بود. طوری که خودشان ناچار شدند این دروس را تعطیل کنند. زیرا عملاً دریافتند که ایدئولوژی خمینی بهدلیل عقبماندگی و عدم پاسخگویی به سؤالات و نیازهای دانشجویان، نه تنها در جهت منافع آخوندها مسألهای از دانشجویان حل نمیکند، بلکه مورد نفرت و تمسخر آنان نیز قرار گرفته و تدریس آن در دانشگاه جز تف سر بالا برای آخوندهای حاکم نیست.
حسام الدین آشنا معاون فرهنگی آخوند حسن روحانی به شکست این سیاست اعتراف میکند: ”علوم اسلامی را تبدیل کردیم به چیزی که میشود با آن تست زد و قبول شد. چیزی که اساساً جنس آن تحلیلی و استنباطی است. یه جنسش این است که یک مسألهای که جواب ندارد ما تبدیلش کردیم به یک امری که همه شدند دانشجو الهیأت، در دانشگاهها در زمان شاه حداکثر شما دانشکده الهیأت دانشگاه تهران را داشتید، دانشکده الهیأت دانشگاه فردوسی مشهد را داشتید... ... ما بردیم علوم انسانی را ارزان و مبتذل توزیع کردیم در میان دانشگاهها لذا قدر و قیمت این دانش هم شناخته نشد، این بحث انتقادی اگر به آن نپردازیم خیلی ضربه میخوریم. ما خواستیم مدرک بدهیم پول در بیاریم خیلی مدارک ارزانی دادیم به مردم و مردم شدند معلم تعلیمات دینی همین را رفتند یک جای دیگر خرج کنند یعنی یک سطح نازلی را دادیم نازلترش را بردند توی جامعه پخش کردند این مسأله را نادیده نگیریم که نقش نابسامانی در مدیریت دانش در کشور لطمه بزرگی زد به حیثیت علوم اسلامی ”(تلویزیون شبکه سه 27آذر93)
سران رژیم آخوندی وقتی از اسلامی کردن دانشگاهها حرف میزنند، اولین قدم آن تصفیه دانشگاهها از اساتید ضدارتجاعی و مخالف رژیم است، همچنان که در دوره احمدینژاد بهصورت گستردهیی اساتید دانشگاهها را که تفتیش عقاید در دانشگاهها را برنمی تابیدند، تصفیه کردند و دانشجویان آگاه و مبارز را ستاره دار کردند.
در یک کلام معنی اسلامی کردن دانشگاه و وحدت حوزه با دانشگاه، هضم دانشگاه درحوزه و حاکم کردن ارتجاع آخوندی در دانشگاه است. اما این خط نیز مانند سایر سیاستهای رژیم به بنبست رسیده است.
حسام الدین آشنا معاون فرهنگی آخوند حسن روحانی بهروشنی اعتراف میکند که: از نظر بنده رویکرد وحدت حوزه و دانشگاه موفقیت چندانی نداشته... (تلویزیون شکبه سه 27آبان 93)
واقعیت این است که دانشگاه همواره سنگر دانش و آزادی بوده و خواهد بود و عمیقاً با ماهیت ارتجاعی آخوندها و سیاست آزادی کشی آنها در تقابل بوده و خواهد بود. دانشجویان آگاه و مبارز با مقاومت خودشان در برابر سیاست ارتجاعی آخوندی کردن دانشگاهها تحت عنوان وحدت حوزه و دانشگاه این واقعیت را به بهترین وجه بارز کردند و آرزوی خمینی دجال و دنبالچههایش در این رابطه را برباد باد دادند.