ربودن و گروگان گرفتن دختران دانشآموزان مدرسهای در نیجریه، دنیا را تکان داده و خشم و انزجار میلیاردها انسان را در سراسر جهان برانگیخته است. صدها و هزاران گردهمایی در شهرها و کشورهای مختلف جهان برای اعتراض و اعلام همبستگی با این دختران معصوم و خانوادههای آنها تشکیل شده و میلیونها نفر نیز در فضای مجازی به کارزار جهانی علیه این جنایت پیوستهاند. همهٴ آنها ضمن ابراز نفرت از این اقدام ضدانسانی، خواستار اقدام سریع و قاطع دولتها و مجامع بینالمللی در برابر این جنایت و یافتن و رها کردن دختران بیگناهی شدهاند که توسط گروه بنیادگرای موسوم به «بوکو حرام ربوده شدهاند. گفته میشود این دار و دستهٴ جنایتکار علت و انگیزهٴ ربودن این دختران را که گفته میشود شمار آنها به 270نفر میرسد، خلاف شرع بودن درس خواندن دختران عنوان کردهاند و گفتهاند که شماری از آنها را در ازای فقط 1یورو فروختهاند.
این گروه جنایتکار پیش از این نیز دست به چند کشتار و قتلعام مردم، بهخصوص مسیحیان نیجریه زدهاند، اما هیچکدام از آنها مانند اقدام اخیرشان، گروگانگیری دختران دانشآموز، با چنین واکنش جهانی مواجه نشده است. آیا این واکنش در قبال رویدادی که دستکم تا کنون جان کسی هم در آن از دست نرفته، غلوآمیز نیست؟ مطلقاً خیر! به گمان ما، این واکنش اگر کم و نارسا نباشد، به هیچوجه اضافی نیست. این جنایتی است که به قول قرآن، «اشدّ منالقتل» از قتل و کشتن بدتر است. زیرا کسانی به خود جرأت میدهند صراحتاً حق انسانی زنان را، حق تحصیل و آگاهی را نفی کنند. زن را شیئای قابل خرید و فروش بهشمار آورند و به اتکای سلاحی که در دست دارند، آن را بهعنوان یک اقدام اسلامی، جامه عمل هم بپوشانند؛ آن هم در قرن بیست و یکم، در عصر کبیر آگاهی!
بنابراین در اینجا تنها آن دویست و چند دختر بیگناه نیستند که گروگان گرفته شدهاند، بشریت و وجدان انسان معاصر است که بهگروگانگرفتهشده. دین رهاییبخش اسلام است که به گروگان گرفته شده و حیثیت اسلام و مسلمانان است که با چنین پلشتی و جنایتی، خدشهدار گردیده و گروگان گرفته شده.
اما راستی چرا شاهد رویدادهایی هستیم که حتی یکی دو قرن پیش نیز غیرقابلتصور مینمود؟ چرا در سالهای گذشته با این نمونههای توحش و شقاوت آن هم تحت نام اسلام مواجه نبودیم؟ این زنستیزی جنونآمیز از کجا آب میخورد؟ سرکوب و کشتار مخالفان و معتقدان به دیگر مذاهب و صدور حکم مرگ جمعی صرفاً بهخاطر فکر و عقیده، ریشه در کجا دارد؟
پاسخ به این سؤالات، همه به یک نقطه و یک ریشه راه میبرند، به رژیم ولایتفقیه حاکم بر ایران، به ارتجاع متعفن خمینی! آری 35سال است که رژیم آخوندی، با برخورداری از تمام امکانات و دارایی یک کشور غنی و به بهای به خاک سیاه نشاندن مردم ایران، دارد اندیشه و ایدئولوژی منحط خود را در اذهان عقبماندهترین اقشار کشورهای جهان سوم بهخصوص کشورهای مسلماننشین میکارد تا از آن، تروریسم، گروگانگیری، زنستیزی، جنایت و آدمکشی درو کند و آنها را بهمثابه اهرم قدرت، عمق استراتژیک خود و پایه نگهدارندهٴ رژیم لرزانش بهکار بگیرد. لابد طی چند سال اخیر برخی خبرها مبنی بر ارسال سلاح و مهمات توسط رژیم آخوندی برای کشورهای مختلف آفریقایی، از جمله همین نیجریه را، شنیدهاید؛ اما اگر این خبرها هم وجود نمیداشت، باز هم اصلاً دشوار نبود که بگوییم این پدیدههای شوم و نوظهور در دنیای معاصر، تماماً از رژیم حاکم بر ایران و ایدئولوژی پلید خمینی مایه گرفته و میگیرد.
آنچه اکنون در نیجریه شاهد آن هستیم، پدیدهیی است که 35سال است در ایران جریان دارد. 35سال است که میلیونها تن زنان میهن ما توسط یک رژیم زنستیز بهگروگانگرفتهشدهاند، 35سال است که هویت انسانی زنان، توسط این رژیم انکار شده، ابتداییترین حقوق یک انسان، از آزادی پوشش تا آزادی کار و تحصیل، تا حق سرپرستی فرزندان در صورت طلاق و جدایی و غیره و غیره… از آنها سلب شده است. زنان رسماً و قانوناً ، انسان درجه2 تلقی میشوند. ولیفقیه این رژیم چندی پیش بیهیچ شرم و پروا، از تبعیض علیه زنان، هم در شغل و هم در تحصیل دفاع کرد. رسماً و علناً آرمان برابری را بهعنوان یک کالای غربی انکار کرد و تخطئه نمود. بر ممنوعیت ورود دختران دانشجویان به برخی رشتههای دانشگاهی تأکید ورزید. زنان ایران اگر ناگزیر از کار شوند، حقوقشان نصف حقوق مردان و حتی کمتر از آن است و اگر هم بسوزند، مانند دخترکان شینآبادی، دیهشان نصف دیة یک پسر محسوب میشود.
در این صورت باید پرسید، جهانی که بهحق در مورد ربوده شدن 270دختر نیجریهای این سان برآشفته است، چرا در برابر به گروگان گرفته شدن دهها میلیون زنان ایران ساکت است؟ آیا صرفاً به این دلیل که در اینجا بوکوحرام بر تخت قدرت و ولایت نشسته و بر ثروت بیحساب یک ملت چنگ انداخته است؟!
این گروه جنایتکار پیش از این نیز دست به چند کشتار و قتلعام مردم، بهخصوص مسیحیان نیجریه زدهاند، اما هیچکدام از آنها مانند اقدام اخیرشان، گروگانگیری دختران دانشآموز، با چنین واکنش جهانی مواجه نشده است. آیا این واکنش در قبال رویدادی که دستکم تا کنون جان کسی هم در آن از دست نرفته، غلوآمیز نیست؟ مطلقاً خیر! به گمان ما، این واکنش اگر کم و نارسا نباشد، به هیچوجه اضافی نیست. این جنایتی است که به قول قرآن، «اشدّ منالقتل» از قتل و کشتن بدتر است. زیرا کسانی به خود جرأت میدهند صراحتاً حق انسانی زنان را، حق تحصیل و آگاهی را نفی کنند. زن را شیئای قابل خرید و فروش بهشمار آورند و به اتکای سلاحی که در دست دارند، آن را بهعنوان یک اقدام اسلامی، جامه عمل هم بپوشانند؛ آن هم در قرن بیست و یکم، در عصر کبیر آگاهی!
بنابراین در اینجا تنها آن دویست و چند دختر بیگناه نیستند که گروگان گرفته شدهاند، بشریت و وجدان انسان معاصر است که بهگروگانگرفتهشده. دین رهاییبخش اسلام است که به گروگان گرفته شده و حیثیت اسلام و مسلمانان است که با چنین پلشتی و جنایتی، خدشهدار گردیده و گروگان گرفته شده.
اما راستی چرا شاهد رویدادهایی هستیم که حتی یکی دو قرن پیش نیز غیرقابلتصور مینمود؟ چرا در سالهای گذشته با این نمونههای توحش و شقاوت آن هم تحت نام اسلام مواجه نبودیم؟ این زنستیزی جنونآمیز از کجا آب میخورد؟ سرکوب و کشتار مخالفان و معتقدان به دیگر مذاهب و صدور حکم مرگ جمعی صرفاً بهخاطر فکر و عقیده، ریشه در کجا دارد؟
پاسخ به این سؤالات، همه به یک نقطه و یک ریشه راه میبرند، به رژیم ولایتفقیه حاکم بر ایران، به ارتجاع متعفن خمینی! آری 35سال است که رژیم آخوندی، با برخورداری از تمام امکانات و دارایی یک کشور غنی و به بهای به خاک سیاه نشاندن مردم ایران، دارد اندیشه و ایدئولوژی منحط خود را در اذهان عقبماندهترین اقشار کشورهای جهان سوم بهخصوص کشورهای مسلماننشین میکارد تا از آن، تروریسم، گروگانگیری، زنستیزی، جنایت و آدمکشی درو کند و آنها را بهمثابه اهرم قدرت، عمق استراتژیک خود و پایه نگهدارندهٴ رژیم لرزانش بهکار بگیرد. لابد طی چند سال اخیر برخی خبرها مبنی بر ارسال سلاح و مهمات توسط رژیم آخوندی برای کشورهای مختلف آفریقایی، از جمله همین نیجریه را، شنیدهاید؛ اما اگر این خبرها هم وجود نمیداشت، باز هم اصلاً دشوار نبود که بگوییم این پدیدههای شوم و نوظهور در دنیای معاصر، تماماً از رژیم حاکم بر ایران و ایدئولوژی پلید خمینی مایه گرفته و میگیرد.
آنچه اکنون در نیجریه شاهد آن هستیم، پدیدهیی است که 35سال است در ایران جریان دارد. 35سال است که میلیونها تن زنان میهن ما توسط یک رژیم زنستیز بهگروگانگرفتهشدهاند، 35سال است که هویت انسانی زنان، توسط این رژیم انکار شده، ابتداییترین حقوق یک انسان، از آزادی پوشش تا آزادی کار و تحصیل، تا حق سرپرستی فرزندان در صورت طلاق و جدایی و غیره و غیره… از آنها سلب شده است. زنان رسماً و قانوناً ، انسان درجه2 تلقی میشوند. ولیفقیه این رژیم چندی پیش بیهیچ شرم و پروا، از تبعیض علیه زنان، هم در شغل و هم در تحصیل دفاع کرد. رسماً و علناً آرمان برابری را بهعنوان یک کالای غربی انکار کرد و تخطئه نمود. بر ممنوعیت ورود دختران دانشجویان به برخی رشتههای دانشگاهی تأکید ورزید. زنان ایران اگر ناگزیر از کار شوند، حقوقشان نصف حقوق مردان و حتی کمتر از آن است و اگر هم بسوزند، مانند دخترکان شینآبادی، دیهشان نصف دیة یک پسر محسوب میشود.
در این صورت باید پرسید، جهانی که بهحق در مورد ربوده شدن 270دختر نیجریهای این سان برآشفته است، چرا در برابر به گروگان گرفته شدن دهها میلیون زنان ایران ساکت است؟ آیا صرفاً به این دلیل که در اینجا بوکوحرام بر تخت قدرت و ولایت نشسته و بر ثروت بیحساب یک ملت چنگ انداخته است؟!