مجاهد صدیق اشرفی ابوالفضل قنادی که پس از ۴دهه مبارزه با دیکتاتوری ولایت فقیه و بهدنبال نبردی طولانی با بیماری، در بیمارستانی در آلبانی درگذشت و بهیاران صدیق و شهیدش پیوست. پیکر پاکش روز پنجشنبه ۳بهمن ۹۸ با تشییع و تجدید عهد همرزمان مجاهدش به خاک سپرده شد.
ابوالفضل متولد ۱۳۳۶ در ساوه، از کودکی و جوانی با رنج و کار آشنا بود. به رانندگی کامیون اشتغال داشت و در سال ۱۳۵۷ دریک تصادف پای راستش از زیر زانو قطع شد. در تظاهرات انقلاب ضدسلطنتی شرکت داشت و در ۲۲بهمن ۵۷ در جریان خلعسلاح پادگانها و تسخیر رادیو تلویزیون مجروح شد.
در بهار آزادی با مجاهدین آشنا شد و بهانجمن توحیدی پیام پیوست و در کسوت میلیشیای مجاهد خلق در فروش نشریه و شرکت در تظاهرات و میتینگها فعال بود. او در جریان همین فعالیتها دستگیر شد و ۲ماه در زندان بهسر برد.
پس از سی خرداد سال ۱۳۶۰ و آغاز مقاومت انقلابی، به نبرد با پاسداران سلطنت مطلقه فقیه برخاست. در سال ۶۰ بار دیگر در تهران دستگیر شد، اما هنگام جابهجایی از زندان عشرت آباد به زندانی دیگر، موفق بهفرار شد و در سال ۶۶ خود را به یاران مجاهدش رساند.
در صفوف ارتش آزادی عهدهدار مسئولیتهای مختلف شد و بهرغم نقص عضو، با کسب تواناییهای لازم دلیرانه در عملیات رزمی از جمله در عملیات بزرگ چلچراغ و فروغ جاویدان و مروارید شرکت کرد و در چلچراغ مجروح شد.
در اشرف و لیبرتی قهرمانانه در برابر هجوم وحشیانهٔ مزدوران ولایت فقیه پایداری کرد. در شش و هفت مرداد ۸۸ با اینکه سر و دستهایش مجروح و شکسته بود، حاضر به ترک میدان نبرد نبود. در ۱۹فروردین ۱۳۹۰ در پایداری دلیرانه مجاهدان اشرفی در برابر هجوم زرهی نیروهای مالکی دژخیم و دیگر مزدوران خامنهای نیز، دلیرانه شرکت داشت.
در حمله موشکی به لیبرتی در ۲۱بهمن ۹۱ نیز مجروح شد. هنگامی که در لیبرتی در سالهای۹۲ و ۹۳ از ابوالفضل خواسته شد بهدلیل مشکلات جسمی در عداد بیماران و مجروحان به آلبانی برود، نپذیرفت و در نامهیی خطاب به برادر مجاهد مسعود رجوی نوشت: «برادر، من نمیخواهم لیبرتی را ترک کنم... من نه میخواهم نه میتوانم اینجا را ترک کنم و اساسا، نه برایم کاری ساده و نه متصور است».
مجاهد خلق ابوالفضل قنادی اعتلای انقلابی و پایداری دلیرانهاش را مرهون آموزشهای انقلاب مریم رهایی میدانست و در هر فرصتی بر آن تأکید میکرد.
ایمان و عزم ابوالفضل برای نبرد تا آخرین نفس و یقیناش به فرا رسیدن آزادی و عشق عمیقش به مردم در نوشتههای او موج میزند. در نقشهٔ مسیر خود در سال۹۸ نوشته است: «خدایا مردم ما را از فروش اجزاء بدن، کلیه و حدقهٔ چشم و... به نوزاد فروشی رساندهاند. خدایا کدام انسان با شرف و با وجدانی تاب و تحمل شنیدن و دیدن یک چنین وضعیت و صحنههایی را دارد؟ خدایا من و جمع ما مجاهدین بر آنیم تا به اذن خودت ریش و ریشهٔ سلطنت مطلقهٔ فقیه و حاکم بر میهن و مردم اسیرمان را برکنیم و بسوزانیم. خدایا تو خود میدانی تنها دارایی و سرمایهٔ ما مجاهدین، سازمان، تشکیلات و مناسبات پاک آن و رهبری مسعود و مریم است. خدایا در حفاظت از این نعمات مرا یاری کن».
خانم مریم رجوی با درود به ابولفضل قنادی و چهار دهه مجاهدت دلیرانهاش در برابر استبداد دینی، درگذشت این قهرمان صدیق اشرفی را به همرزمان مجاهد و بستگانش تسلیت گفت و افزود: تردید ندارم که عزم جزم او از دوران مبارزه سیاسی تا زندان و میدانهای رزم و پایداری، در صفوف مجاهدین تکثیر میشود و در شرایط قیام و خروش مردم ایران برای رهایی، همرزمان ابوالفضل قهرمان، جای خالیش را با نبرد صد برابر پر خواهند کرد. سلام بر او که تا آخرین نفس زندگی پایدار و شورشگر بود و سرفرازانه به عهد و پیمانش با خدا و خلق و میهنش وفا کرد.