هنوز دو روز از حمله جنایتکارانهٴ موشکی به لیبرتی نگذشته است که امواج خشم و محکومیت از همه جای جهان برخاسته و پیاپی بر کشتی در گرداب افتادهٴ ولایت میکوبند.
رئیسجمهور برگزیدهٴ مقاومت ایران «حمله به لیبرتی» را «سوغات مالکی از سفر به تهران برای تحت الشعاع قرار دادن گروگانگیری و جنایت بزرگ علیه بشریت در اشرف» دانست و اعلام نمود: «این پرداخت قسط دیگری برای دور سوم نخست وزیری مالکی به خامنهای و در عینحال مقابلهٴ مذبوحانه خامنهای با بحران سرنگونی رژیم بحران زده و متزلزل آخوندی است که بهویژه پس از تندادن به توافقنامه اتمی، تلاش میکند با کشتار مجاهدین برای خود راه نجاتی بیابد».
بهترین گواه حقانیت این تفسیر، اظهارات سردمداران خود رژیم است. این روزها رسانههای آخوندی از این اظهارات وحشت آلود موج میزند. امام جمعهٴ نمره موقت خامنهای میگوید: «میبینیم چگونه دشمن دارد برنامهریزی میکند». کار به جایی رسیده که حتی شیخ سلیم النفس! امامی کاشانی را هم وادار به خواندن روضهٴ «فتنه» کردهاند. او میگوید: «سال 88 یک لجاجتی در داخل شد استکبار چنان طمع کرد، میخواد مخصوصاً به جمهوری اسلامی این ضربه را وارد کند». کیهان خامنهای در یادداشت روز شنبه از «درهم آمیزی منافقین قدیم و جدید» ابراز وحشت میکند و به صحرای فتنه گریز میزند و مینویسد «کار دامنهداری بود» که شکلگیری آن «قریب 20سال زمان برد». ارگان خامنهای مردم حاضر در صحنهٴ قیامهای سال88 را «آشوبگران» مینامد و مینویسد: شعار میدادند «انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است». رسالت، ارگان باند مؤتلفه، اظهارات یک عضو مجلس ارتجاع به نام نوباوه را برجسته میکند که گفته است: «فتنه 88 با هدف براندازی نظام» انجام شد که در جریان آن «عوامل مجاهدین و براندازان و افراد فریب خورده در داخل هم صدا شدند». ابوترابی، نایبرئیس مجلس ارتجاع میگوید: «خیال باطل دشمن در سال ۸۸ تیشه زدن به ریشهٴ انقلاب اسلامی بود». ولایتی، مشاور ارشد خامنهای که حالا در خدمت رفسنجانی قرار گرفته و خودش از بانیان و سفارش دهندگان جام زهر اتمی است، در وحشت امواج خروشان خشم مردم در پی عملکرد زهر به باندها هشدار میدهد که مبادا در جنگ بر سر اختلافات بخواهند «مردم را به خیابان بکشانند و شورش کنند».
اینها گوشه یی از ابراز وحشتهای سردمداران نظام است که این روزها به زبان و بیان خاص هر باند خیلی تکرار میشود. سردمداران باندهای رژیم این چنین در هر فرصتی نگرانی خود را از انفجار خشم خلق و قیامی که در راه است ابراز میکنند، اما از نام بردن از سرچشمه وحشت خود، می هراسند، همان که میتواند انفجار خشم خلق و قیام سراسری را به طرف نابودی کل نظام ولایت سمت دهد. گاه میگویند عامل وحشت «شورشگران» هستند، گاه از «درهم آمیزی منافقین قدیم و جدید» و گاه از «دشمن» و «استکبار» نام میبرند. حتی به زبان آوردن نام این سرچشمه خطر برای نظام را هم خطرناک میدانند، اما در عمل در سر هر بزنگاه و هرگاه تنگنا بیش از حد برای نظام نفس گیر میشود، خامنهای تنها راه را حمله و توطئه علیه همین سر منشأ خطر میداند و به این ترتیب آدرس نیروی عظیم جایگزین خود را به جهانیان میدهد. چگونه؟ با حمله به لیبرتی. مثل اولین حمله که درست در شب نمایش 22بهمن در تنگنای افتضاح جنگ باندی در رأس نظام به آن نیاز داشت. یا مثل 25خرداد، درست در لحظهٴ تندادن به آخوند روحانی بهعنوان رئیسجمهور رژیم که یک عقبنشینی در مسیر انقباض نظام محسوب میشد. و این بار در تنگنای بحرانی که از حمله جنایتکارانه به اشرف گریبانش را گرفته و حالا با خوردن جرعهٴ زهر اتمی رنگ از رخسار میت گونه اش پرانده است. حالا جا دارد بار دیگر به جملهٴ رئیسجمهور برگزیدهٴ مقاومت نگاه کنیم که این واقعیت را به گونهیی گویا تصویر کرده و «حمله به لیبرتی» را از جمله «مقابلهٴ مذبوحانه خامنهای با بحران سرنگونی رژیم بحران زده و متزلزل آخوندی» دانسته که «بهویژه پس از تندادن به توافقنامه اتمی، تلاش میکند با کشتار مجاهدین برای خود راه نجاتی بیابد».