اینک آن جرقه در کانونهای شورشی در جای جای ایران حریق شعلهوری گردیده که آتش آن کاخ سلطنت دینی را برخواهد افکند
تولدی جاودانه و خلق اشرف وپدیدهٔ موسی، و قیمت مجاهدت و درسی جاودان
تبریک به مسعود و تبریک به مریم چه درختان پرباری نثار آزادی نمودید. چه ثمرات ارزشمندی، استقامت و پایداری و اسطورههای مجاهدت!
زندان اوین دقیقاً جایی که ما هستیم، صحنههای پر غرور و شگفتیآور زیادی در دلش ثبت کرده است. به راستی اگر این درختان و دیوارها، حصارها، سیمهای خاردار زبان سخن گفتن داشتند به چه حماسههایی شهادت میدادند.
از غرش گلولههای مستبد در همنوازی با خروش مبارزان آزادی در واپسین نفسهای حیاتشان تا مقاومتهای جانانه زیر شکنجهها، بوسههای خداحافظی که در سایهها ربوده شدند.
و اما در میان آن صحنهای است که بیشک باید در موردش کتابها نوشت و شعرها سرود و آن سلام و احترام زندانیان سیاسی شجاع، بر پیکر پرصلابت سردار موسی خیابانی و اشرف رجوی مقابل لاجوردی دژخیم که میخواست جشن عزاداری زندانیان را بگیرد.
حاشا که آن صلابت با مرگ پایان نپذیرفت، آنچه بر همه چیز سایه گسترده بود مانند جاذبه ماه که جذر و مد دریا را سبب میشود، کشش مرموز و ناملموس اعمال کرده، دورنمای لحظه پایان ظلم بود که پیوسته نزدیکتر میشد. احساسی وجود داشت که هم پایان و هم آغاز چیزی که بهزودی خواهد رسید «آزادی»
شهادت سردار موسی خیابانی و اشرف رجوی و یارانشان در ۱۹بهمن۱۳۶۰ عاشورای دیگر آفرید، عاشورایی که ادای احترام و تعظیم اسیران در بند اوین مبین تکرار تاریخی خروش حضرت زینب در پیشگاه معاویه بود. وقتی که سر امام حسین (ع) و یارانش را بر نیزه بالای مجلس گذاشته بود «ما رایت الا الجمیل»
خون سردار موسی خیابانی و اشرف رجوی از کوچهها و خیابانهای تهران در بطن تاریخ جاری شد به خون سرو قامتان ۶۷ پیوند خورد، جاری شد خروشان در هر خروش و خیزش در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸.
۱۹ بهمن۱۳۶۰ وقتی خیابان زعفرانیه تهران شاهد غرش گلولههای کین بود عزمی استوار در سنگر آزادی در حال دفاع از ثمره سالیان فدا و ایثار بود.
آنها ساختند فدا و ایثار را، امید را در دلها بنا نهادند. ملکوت خدا روی زمین بنیان گذاشتند.
پاکسیرتانی که حبس و تبعید و مرگ را به زندگی متناقض با اصول اعتقادی خود ترجیح دادند و دلاورانی که میدانند برای پیروز شدن باید شهامت داشت...
هر چقدر خواستند در شهرهای ایران کشتند و در زندانهای ایران اعدام کردند، شکنجه کردند تبعید کردند در شهرهای اروپا و آمریکا ترور کردند ولی یک چیز بود و هست که نتوانستند از بین ببرند و آن ایدئولوژی سازمان بود که هر چه کردند نتوانستند خاکستر بر سرش بریزند و مدفونش کنند.
و اینک آن جرقه در کانونهای شورشی در جای جای ایران در شهرهای ایران حریق شعلهوری گردیده که آتش آن، کاخ سلطنت فاشیسم دینی را برخواهد افکند. طغیان سازمان علیه حاکمیت اسلامی، قهرآمیز و آشتیناپذیر است و بالاخره هم به دست ارتش آزادیبخش و به یاری کانونهای شورشی، فاشیسم دینی را سرنگون خواهد کرد.
هستیم و مفتخریم به پیروان حقیقت خویش و مبارزان با فدای بیکران. آزاده و سربلند خواهیم زیست تا روز آزادی. چون یاد گرفتهایم از جوشش و خروش خون عزیزانمان و این هراسی عظیم در دل دشمن زبونمان است.
گرامی باد یاد و خاطره شهیدان خلق.
پیروزی از آن ماست و زنجیر و زندان یارای به بند کشیدن ما نیست.
درود بر ارتش آزادیبخش، جاویدان نام پرآوازهتان.
بهمن ۱۳۹۹