ظرف چند ماه اخیر روحانی و عناصر دولتش تا توانستند به بادکنک بورس دمیدند و در این مدت شاخص بورس هم روزبهروز بالا میرفت.
البته همان زمان بسیاری از کارشناسان اقتصادی رژیم نسبت به این وضعیت نگران بودند، چرا که پولهایی که وارد بازار سرمایه میشد مطلقاً در امر سرمایهگذاری درتولید نبود بلکه در جهت سفته بازی بود.
پیشبینی این بود که روزی حباب بورس میترکد و مردمی که در این بازار سرمایهگذاری کردهاند مانند سرمایهگذاران در مؤسسات مالی اعتباری قلابی مالباخته میشوند، و بحران مالباختگان سرمایهگذار در بازار بورس هم مانند بحران مالباختگان سرمایهگذار در مؤسسات مالی اعتباری روی دست نظام میماند.
اکنون پس گذشت مدتی از بازار گرمی برای سرمایهگذاری در بورس، کم کم این پیشبینی دارد محقق میشود.
بهنوشته روزنامه آفتاب یزد ۴شهریور ۹۹ مردمی که در بازار بورس سرمایهگذاری کردهاند پولشان «در حال تبخیر شدن» است. و «بورس در سراشیبی سقوط قرار گرفت تا جایی که حتی با شاخص یک و هفت دهم میلیونی نیز خداحافظی کرد و به عدد ۱.۶۶۲رسید موضوعی که ترس و وحشت در دل سهامداران ـ بیشتر ـ تازه وارد انداخته و خیلیها در تلاش برای خروج از بازار هستند».
در زمینه افت شاخص بورس کیهان خامنهای هم نوشت: «پس از رشد هیجانی بورس در پنج ماه نخست سال جاری، از دو هفته پیش تاکنون شاخص بورس با افت ۲۰درصدی، بیش از ۴۰۰هزار واحد کاهش یافته است.
بورس امروز هم با افت نسبتاً قابل توجهی مواجه شد. تمام وعدهها و اقدامات دولت برای بازگرداندن بازار به ریل عادی ثمر نداده است، حدود یک و نیم تریلیون تومان پودر شده و از دست رفته است… حال شرایطی که بهوجود آمده نیاز به بررسی و اقدام ضروری دارد».
روزنامه سیاست روز ریشه التهاب این روزهای بازار سرمایه را «در عملکرد متولیان و دستاندرکاران بازار و متولیانی میداند» که «تا دیروز یکصدا از مطلوب بودن شرایط این بازار خبر میدادند و همین موجب آن شد تا سیل گستردهیی از مردم سرمایههای خرد خود را روانه این بازار کنند تا شاید بتوانند به واسطه درآمدی که از آن کسب میکنند، تورم لجامگسیخته اقتصاد را مهار کنند».
اما اکنون «بیش از دو هفته است که بورس تماماً به رنگ قرمز شده و سهامداران هر روز بیش دیروز شاهد افت قیمت سهام خود هستند. سهامدارانی که با سرمایههای اندکی به امید اندکی سودی وارد شدند و همچنان در ضرر به سر میبرند و هر روز که میگذرد بیشتر امید خود را از دست میدهند» (سیاست روز ۴شهریور۹۹).
همان روز که دولت روحانی در رابطه با بازار بورس و سود آوری آن برای مردم جنجال راه انداخته بود، بسیاری از کارشناسان حکومتی اذعان میکردند که دلیل این کار ضد مردمی برای جبران کسری بودجه است و نگران زمانی بودند که بادکنک بورس بترکد.
در حال حاضر بهنظر میرسد که این پیشبینی در حال تحقق یافتن است و در شرایطی که با رشد بادکنکی شاخص بورس منافع متعددی عاید دولت شد و توانست جیب عدهیی از مردم را خالی کند، با افت شاخص بورس این مردم سرمایهگذار در بازار بورس هستند که سرمایههایشان مانند برف تموز در حال آب شدن است.
رشد بازار سرمایه در شرایطی سودمند است که متکی بریک زیرساخت قوی و سالم اقتصادی باشد، و سرمایههای در این بازار بتواند به سمت ارتقای تولید و رشد اقتصادی کشور سوق پیدا کند.
اما در نظام ولایت فقیه شرایط برعکس است و به جای اینکه سرمایههای بازار بورس در جهت درست و در راستای تولید کشور سرمایهگذاری باشد، در جهتی کاملاً خلاف و در مسیر بورسبازی و سفتهبازی بهکار گرفته میشود، نتیجه امر این است که به اعتراف رسانهها و مهرههای رژیم سرمایههای مردم پودر میشود .
در زمینه وضعیت به هم ریختهای که در بازار سرمایه پیش آمده روزنامه همدلی ضمن طرح سؤالاتی به نگرانی «بسیاری از سهامداران» این بازار اعتراف کرده است: «بازار سرمایه به انتهای راه خود رسیده؟»، «کار بورس دیگر تمام شده؟»، «اصلاح تا کی ادامه دارد؟»، «این ریزش اصلی بازار است؟»، «دولت از بورس خارج شده»، «اصلاح بازار دستوری است؟» و…؛ این سؤالات را فقط آنهایی که تازه پایشان به تالار شیشهای باز شده نمیپرسند… قدیمیترهای بازار هم روزهای پر استرسی را با درگیری با چنین سؤالاتی سپری میکنند. در حالی که شاخص کل بورس طی یکسال و نیم گذشته بیش از دو برابر شده، دو سه هفتهیی میشود که با درگیری بر سر آمدن یا نیامدن صندوق ETF دولت معروف به دارا دوم، بیش از ۲۰درصد اصلاح خورده و بسیاری از سهامداران را نگران کرده است» (همدلی ۴شهریور ۹۹).
ملاحظه میشود که این همه زیان که از طریق بازار بورس نصیب اقتصاد کشور و سرمایهگذاران در این بازار شده، ناشی از ماهیت فساد زای بورس در راستای نزولخواری، پول بازی و سفته بازی و خرید و فروش اوراق قرضه و سایر اوراقی است که هیچ پشتوانه مادی ندارند.
درصورتی که در سایر کشورها اوراق بهادار شامل سهام کارخانجات، مجمتع های کشاورزی، تولیدی و خدماتی و پروژههای فعال عمرانی است.
در آشفته بازار دمیدن بر بادکنک بورس توسط روحانی، دولت وی نیز سهام یک سری از مؤسسات تولیدی را به بازار سرمایه عرضه کرد، مؤسساتی ورشکسته و بدون بازدهی که جز زیان چیزی نصیب خریداران سهامشان نمیکند.
چنانچه مواردی از سهام کارخانجات و نهادهای صنعتی به بازار بورس ارائه شده که اساساً به مرحله بازدهی نرسیده و حتی پیشرفت ساختمانی آنها تقریباً نزدیک به صفر است. مانند پتروشیمی دهدشت که بعد از ۱۲سال از گذشت کلنگزنی آن تنها ۴درصد پیشرفت داشته اما در بازار بورس سهام صد تومانی آن بالای هفتصد تومان خرید و فروش شد و پتروشیمی گلستان که وجود خارجی ندارد و از طریق فروش سهام آن ۲۸میلیارد تومان از جیب مردم خالی کردهاند.