728 x 90

سکولاریسم در انقلاب ایران از میان آتش و دود

انقلاب ایران در میان آتش و دود...
انقلاب ایران در میان آتش و دود...

قیام ایران در مسیر تکامل، روزهای تعیین سرنوشت در راستای به زیر کشیدن فاشیزم مذهبی حاکم و دستیابی به آزادی، دموکراسی و حاکمیت ملی و مردمی طی می‌کند. روزهایی که انتخاب نوع حکومت آینده، بدون شاه و شیخ را رقم می‌زند. آنچه مسلم است حکومت دمکراتیک آینده حکومتی سکولار یا لائیک خواهد بود.

قیام امروز ۱۴۰۱ مردم ایران با قتل مهسا امینی دختر کرد ۲۲ساله جرقه‌ای به باروت ۱۲۰ سال دیکتاتوریهای شاه و شیخ و استعمار و بی‌عدالتیها و استثمار مردم در همه اقشار بوده است که این بار با شعار «نه به جمهوری اسلامی»، «مرگ بر دیکتاتور ـ مرگ بر خامنه‌ای» و «می‌جنگیم می‌میریم ایران را پس می‌گیریم» و فراتر از سوزاندن روسریهای اجباری و یا بی‌حجابی رضاخانی پیش رفت. جرقه‌ای که نه تنها مردم ایران از همه اقوام بلکه زنان و جامعه بشری را به جنبش همنوعی فراخواند.

انقلابی با خاستگاه آزادی به بند کشیده شده، فراتر از ایسم‌های زنانه یا مردانه پیش می‌رود و به «حریت» و «انسانیت» و «همبستگی جهانی «در میان همه احزاب راست و چپ ارتقا پیدا می‌کند.

 

عصر تاریک حکومتهای شاه و شیخ و استعمار مانند قرون وسطی مانع جنبشهای فرهنگی، علمی و هنری در ایران و عامل چندین قیام طی ۱۲۰ سال از ۱۲۸۵ تا امروز شد.

شاید بکار بردن رنسانس چندان اشتباه نباشد زیرا که دلایل مشابه‌ای با به‌وجود آمدن دوران رنسانس در اروپا که ۳۰۰ سال طول کشید دارد.

چرا که،

اولا: رژیم عقب مانده و قرون‌وسطایی آخوندی به هیچ‌وجه با مقتضیات این قرن یعنی دنیای آگاهیهای نوین و روزگار تکنیک و جنبشهای علمی و هنری و پیشرفتهای بشر مطلقاً همخوانی ندارند.

این دقیقاً مشابه دوران فئودالیسم و نظام اجتماعی قرون وسطی بود که با پیشرفت‌های اقتصادی ـ اجتماعی دوران هم‌خوانی نداشت.

ثانیا: چپاول و فساد مالی و اخلاقی و کسب قدرتهای سیاسی توسط آخوندهای حکومتی با سوءاستفاده از قدرتشان عامل دیگری است که مشابه آن در زمان کلیساست که به جامعه قرون وسطی ثبات می‌بخشیدند.

شاید بتوان پیدا شدن مذهب پروتستانها و جنگهای ۳۰ ساله بین کاتولیک ها و پروتستانها که بین ۴ تا ۷ میلیون کشته شدند و تضعیف کلیساهای کاتولیک‌ها را با دخالت‌های رژیم ایران در اکثر کشورهای منطقه با گروه‌های نیابتی‌اش مقایسه کرد.

یکی از شعارهای مردم ایران امروز «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» نشان‌دهنده مخالفت مردم ایران با همین سیاست رژیم است که سرمایه‌هایشان را در جنگهای قدرت‌طلبی و کشورگشایی خرج می‌کند. حکومتی که مانند دوران قرون وسطی برای به‌دست آوردن قدرت جنگ را نعمت می‌داند و از بدو سر کارآمدن این را در تحریک جنگ ضدمیهنی با کشور عراق نشان داده است و جمعیت کثیری را از جمله ۳۶ هزار «کودک سرباز» را به کشتن داد.

به این دلیل حکومتی که بتواند عدالت را بین افراد رعایت کند نباید دینی باشد بلکه باید سکولار و مستقل از هر گونه مذهب و موجب صلح و آرامش برای مردم باشد.

مهمترین دلیل برای به‌وجود آمدن سکولاریسم سیاسی اشخاص دین‌دار بودند که متوجه شدند حکومت دینی باعث از بین رفتن تقدس دین و خدشه‌دار شدن اعتبار مسیحیت می‌شود.

سکولاریسم به‌معنای مطلق بی‌دینی کل جامعه نیست. همین طور سکولاریسم توطئه مشرکین برای نابودی دین نیست.

در حقیقت سکولاریسم سیاسی را اشخاص خدا باور مانند جان لاک فیلسوف مسیحی ابداع کردند. دین داران در به‌وجود آمدن سکولاریسم سیاسی نقش داشتند و از آن استقبال کردند. خواست آنها این نبود که مردم را از دین آزاد کنند بلکه می‌خواستند مسیحیت را از چنگال حکومت آزاد کنند و به این نتیجه رسیده بودند که نقش اصلی دین حکومت کردن نیست بلکه به‌وجود آوردن رستگاری معنوی برای انسان است. آنان نمی‌توانستند تحمل کنند که حکومت از دین‌شان برای تحمیل قدرت به مردم استفاده کند و به این ترتیب قداست دین لکه‌دار شود. آنان به این نتیجه رسیده بودند که مسیحیت امری الهی و قدسی و فرا آسمانی است. زمانی که در دست حکومت برای سیاست‌ورزی و امور زمینی استفاده شود ارزش خود را از دست می‌دهد و باعث تنفر همه از دین می‌شود.

خداباوران به این نتیجه رسیدند که حکومت کلیسا باعث از بین رفتن مسیحیت می‌شود و سکولاریسم سیاسی می‌تواند دین و ایمان انسان‌ها را نجات دهد، قداست را به آن برگرداند و اجازه دهد که دین نقش اصلی خود را ایفا کند. یعنی رستگاری معنوی انسان‌ها.

می‌توان معنای سکولاریسم و نسبت دین با سیاست در اندیشه‌ٔ مجاهدین خلق که معتقد به اسلام انقلابی، دمکراتیک و منطبق بر موازین مدرنیته هستند، در پهنه عمل اجتماعی در عدم حجاب اجباری، محکوم کردن فتوای قتل سلمان رشدی، و اعتقاد به برابری زن و مرد، پیمان صلح با کشور عراق (در حالی که رژیم خمینی محرک جنگ بود و اصرار در ادامه جنگ ضدمیهنی داشت). هم‌چنین پویایی اندیشه و جسارت مجاهدین را می‌توان در مخالفت با سلطنت مطلقه ولایت فقیه در قانون اساسی به‌خوبی مشاهده کرد.

براستی که مجاهدین خلق همان خدا باورانی هستند که نمی‌توانستند حکومت ضدبشری را تحمل کنند که به نام دین اسلام در عصرحاضر برای سرکوب مردم از دین استفاده کنند و بگذارند دین اسلام لکه دارشود. آنان نمی‌خواستند که حاکمان دین‌فروش در ایران از دین برای اجرا و پیشبرد سیاست‌های سرکوبگرانه، چپاولگرانه، زن‌ستیزانه و ضدبشری خود سوء‌استفاده کنند و باعث تنفرمردم از دین اسلام شود.

 

از آنجاست که می‌توان با اعتماد به یک حکومت سکولار با بربرنامه ۱۰ ماده‌یی خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، با برقراری اصول دمکراسی در ایران فردا به پیشرفت جامعه ایرانی در منطقه و جهان امیدواربود. ماده ۴ از برنامه ۱۰ ماده‌ای تأکید بر جدایی دین از دولت، منع هر گونه تبعیض در قبال پیروان تمام ادیان و مذاهب دارد.

 

جدایی دین از سیاست یا جدایی دین از دولت

در کشورهایی که حتی حکومت سکولار دارند نمی‌توان دین را از سیاست جدا کرد. زیرا که سیاست در انحصار حکومت نیست بلکه شهروندان یک جامعه هم سیاست‌ورزی می‌کنند. به‌عنوان مثال رأی دادن عملی سیاسی است. شهروند می‌تواند به کاندیدایی رأی دهد که با اندیشه و عقاید او نزدیک ترباشد. بنابراین در رأی افراد می‌تواند دین و سیاست با هم درآمیخته باشد.

حکومت سکولار به‌دلیل رأی آزاد افراد جامعه که معتقد به دین یا مذهب و اندیشه‌ای هستند را زیر سؤال نمی‌برد.

هم‌چنین شهروندان کشور سکولار حق دارند که در شبکه‌های اجتماعی پستهای سیاسی مذهبی انتشار دهند. هیچ قانونی شهروند کشور سکولار را از دخیل کردن دینش در سیاست‌ورزی‌اش منع نمی‌کند.

 

شاید امروز شاهد یک رنسانس در ایران باشیم. رنسانس یا دوره تجدید حیات و تحولی که با جنبش مشروطه‌خواهی آغاز و به انقلاب دمکراتیک نوین مردم ایران می‌انجامد.

 

الف. اسکویی

مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b4f96b63-7ccd-46b7-8f0a-8dd1908eb428"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات