آیا بیکاری یک ارث است؟ یا نتیجه 38سال چپاول و جنایت؟ در حالی که کمر مردم به علت بیکاری و فقر و گرانی خم شده و جان به لبشان رسیده، باندهای رژیم دست به یقه شدند که تقصیر بیکاری را به گردن هم بیندازند. مثلاً ربیعی وزیر کار روحانی روز ۵ اردیبهشت 96 گفت:
«سونامی بیکاران به دولت ما ارث رسید
شرایط حاصل از سیاستهای گذشته، دولت را در شرایطی قرار داده است که حتی با ایجاد بیش از یک میلیون و ٩٠٠ هزار نفر شغل در فاصله چهار سال موفق به پر کردن شکاف بیکاران و جویندگان کار نشده است».
واعظیَ ، وزیر ارتباطات آخوند روحانی هم عین همین حرف را تکرار کرد:
«دولت تدبیر و امید وارث یک بیکاری تلنبار شده است
کسانی که هشت سال در دولت هشتم و نهم سرکار یا حامی آنها بودند الآن شعارهایی میدهند که یکی باید به آنها بگویند شما که هشت سال وقت داشتید چرا کاری نکردید».
در اینکه بیکاری حاصل چپاول 38ساله کل نظام است، هیچ کس تردیدی ندارد، بنابراین تلاشهای سردمداران رژیم برای در بردن خودشان فقط یک واقعیت را بیش از پیش به نمایش میگذارد. وقاحت روحانی این است که اول کار قول تحول صد روزه داد، حالا بعد از چهار سال آمده و میگوید بیکاری به من ارث رسیده است. و وقاحت باند خامنهای اینکه حاصل 38سال چپاول را که محصول مشترک خودشان و هم کاسههایشان از همه باندهای نظام است، می خواهند گردن باند مقابل بیندازند و شانه خودشان را از زیر این همه فساد و خیانت خالی کنند.
رضا سراج که یک بازجوی جلاد سابق و کارشناس کنونی از باند خامنهای است امروز 6اردیبهشت 96 برای اینکه بیکاری را تنها به گردن باند روحانی بیندازد گفته است:
«روحانی چه مسائلی را درک نمیکند؟
بیکاری جوانان تحصیلکرده را درک نمیکند، گرانی اقلام سبد مصرف مردم را درک نمیکند، زندگی با یارانه 45هزارتومانی را درک نمیکند، بیکاری پدر خانواده و شرمندگی او را درک نمیکند، تعطیلی کارخانهها و اخراج کارگران را درک نمیکند.
سکونت در خانه 45 میلیارد تومانی در ولنجک و انتخاب نیاوران و کاخ سعدآباد بهعنوان محل کار و دریافت حقوق نجومی باعث شده که روحانی درک درستی از وضع زندگی مردم نداشته نباشد».
آخوند نبویان از باند خامنهای هم امروز برای اینکه زیراب روحانی را بزند به گوشهیی از آثار چپاول رژیم اعتراف کرده است:
«زندگی مردم ما امروز مثل خوره شده است و در همه خانهها دو تا سه جوان بیکار وجود دارد و پدر و مادرها نیز با دیدن این وضع در حال آب شدن هستند.
این دولت، دولت تعطیلی و قهرمان رکود و بیکاری است، چرا که چشم به بیرون از کشور دارد».
به این جا که میرسد، مهرههای باند خامنهای حرفشان را روشنتر میزنند. حرفشان این است که روحانی نباید دیگر در مسند ریاستجمهوری باشد، به جایش باید یک نفر از باند ما روی این کرسی بشیند. حرف دهقان عضو مجلس ارتجاع و قالیباف، کاندیدای این باند همین است:
دهقان عضو مجلس ارتجاع گفته است:
«تداوم دولت روحانی به نفع کشور نیست
ادامه حضور روحانی در پست ریاستجمهوری نه به نفع کشور است و نه به نفع خود ایشان زیرا بهدلیل عدم تواناییهای ایشان عملاً پیشرفت کشور متوقف شده است».
قالیباف کاندیدای باند خامنهای هم میگوید:
«در مقطع انتخابات همه ما یک هدف مشترک داریم و آن، این است که همه ما مصمم هستیم که این دولت تکرار نشود؛ چرا که ادامه این دولت بهمعنای آن است که آرمانهای انقلاب و مسائل اقتصادی کشور در خطر است؛ این هدف مشترک من و آقای رئیسی است».
بله هر دو تلاش میکنند نتیجه 38سال چپاول مشترک را به گردن دیگری بیندازند. اما حرف مردم این است که نه جلاد نه شیاد، رأی من سرنگونی است.
«سونامی بیکاران به دولت ما ارث رسید
شرایط حاصل از سیاستهای گذشته، دولت را در شرایطی قرار داده است که حتی با ایجاد بیش از یک میلیون و ٩٠٠ هزار نفر شغل در فاصله چهار سال موفق به پر کردن شکاف بیکاران و جویندگان کار نشده است».
واعظیَ ، وزیر ارتباطات آخوند روحانی هم عین همین حرف را تکرار کرد:
«دولت تدبیر و امید وارث یک بیکاری تلنبار شده است
کسانی که هشت سال در دولت هشتم و نهم سرکار یا حامی آنها بودند الآن شعارهایی میدهند که یکی باید به آنها بگویند شما که هشت سال وقت داشتید چرا کاری نکردید».
در اینکه بیکاری حاصل چپاول 38ساله کل نظام است، هیچ کس تردیدی ندارد، بنابراین تلاشهای سردمداران رژیم برای در بردن خودشان فقط یک واقعیت را بیش از پیش به نمایش میگذارد. وقاحت روحانی این است که اول کار قول تحول صد روزه داد، حالا بعد از چهار سال آمده و میگوید بیکاری به من ارث رسیده است. و وقاحت باند خامنهای اینکه حاصل 38سال چپاول را که محصول مشترک خودشان و هم کاسههایشان از همه باندهای نظام است، می خواهند گردن باند مقابل بیندازند و شانه خودشان را از زیر این همه فساد و خیانت خالی کنند.
رضا سراج که یک بازجوی جلاد سابق و کارشناس کنونی از باند خامنهای است امروز 6اردیبهشت 96 برای اینکه بیکاری را تنها به گردن باند روحانی بیندازد گفته است:
«روحانی چه مسائلی را درک نمیکند؟
بیکاری جوانان تحصیلکرده را درک نمیکند، گرانی اقلام سبد مصرف مردم را درک نمیکند، زندگی با یارانه 45هزارتومانی را درک نمیکند، بیکاری پدر خانواده و شرمندگی او را درک نمیکند، تعطیلی کارخانهها و اخراج کارگران را درک نمیکند.
سکونت در خانه 45 میلیارد تومانی در ولنجک و انتخاب نیاوران و کاخ سعدآباد بهعنوان محل کار و دریافت حقوق نجومی باعث شده که روحانی درک درستی از وضع زندگی مردم نداشته نباشد».
آخوند نبویان از باند خامنهای هم امروز برای اینکه زیراب روحانی را بزند به گوشهیی از آثار چپاول رژیم اعتراف کرده است:
«زندگی مردم ما امروز مثل خوره شده است و در همه خانهها دو تا سه جوان بیکار وجود دارد و پدر و مادرها نیز با دیدن این وضع در حال آب شدن هستند.
این دولت، دولت تعطیلی و قهرمان رکود و بیکاری است، چرا که چشم به بیرون از کشور دارد».
به این جا که میرسد، مهرههای باند خامنهای حرفشان را روشنتر میزنند. حرفشان این است که روحانی نباید دیگر در مسند ریاستجمهوری باشد، به جایش باید یک نفر از باند ما روی این کرسی بشیند. حرف دهقان عضو مجلس ارتجاع و قالیباف، کاندیدای این باند همین است:
دهقان عضو مجلس ارتجاع گفته است:
«تداوم دولت روحانی به نفع کشور نیست
ادامه حضور روحانی در پست ریاستجمهوری نه به نفع کشور است و نه به نفع خود ایشان زیرا بهدلیل عدم تواناییهای ایشان عملاً پیشرفت کشور متوقف شده است».
قالیباف کاندیدای باند خامنهای هم میگوید:
«در مقطع انتخابات همه ما یک هدف مشترک داریم و آن، این است که همه ما مصمم هستیم که این دولت تکرار نشود؛ چرا که ادامه این دولت بهمعنای آن است که آرمانهای انقلاب و مسائل اقتصادی کشور در خطر است؛ این هدف مشترک من و آقای رئیسی است».
بله هر دو تلاش میکنند نتیجه 38سال چپاول مشترک را به گردن دیگری بیندازند. اما حرف مردم این است که نه جلاد نه شیاد، رأی من سرنگونی است.