خانه ملت، خبرگزاری مجلس ارتجاع مصاحبهیی با عطریانفر رئیس پیشین شورای شهر تهران بهعمل آورده است. وی ضمن اشاره به نقش سازمان مجاهدین بهعنوان جدیترین جریان برانداز رژیم به بررسی وضعیت و بحرانهای رژیم راهکارهای برونرفت از بحران پرداخته است که ذیلا بخشهایی از این مصاحبه را ملاحظه میکنید.
پر رنگ شدن واژه براندازی و جریانهای برانداز
در مقدمه خبرگزاری مجلس رژیم نوشت: براندازی و براندازان این روزها تبدیل به واژههای پررنگی در ادبیات سیاسی کشور شدهاند که از دیماه ٩٦به این طرف جدی گرفته میشوند. شعارهایی که در اعتراضات به گوش میرسید این پرسش را ایجاد کرده است که آیا براندازان یا گروههای اپوزیسیون قدرتی دوباره یافتهاند و توانستهاند در صفوف اعتراضی مردم نفوذ کنند یا این شعارها تنها ناشی از هیجانزدگی و خاصیت این قبیل اجتماعات اعتراضی است؟ آیا باید این شعارها و به تبع آن تحرکات براندازان را جدی گرفت یا قدرت آنها پس از دهه ٦٠رو به کاستن رفته و امروز دیگر اهمیتی ندارند؟
فساد اقتصادی و سیاسی زمینه دخالت مجاهدین
عطریانفر شرایط عینی جامعه را عامل اصلی تحولات اخیر و به میدان آمدن جریانهای برانداز میداند وی گفت: آنچه باید بیش از تحرکات براندازان یا هویتشناسی آنها جدی گرفتهشود، مسأله «فساد» است. او تأکید دارد که فساد اقتصادی، سیاسی و اداری امروز مهمترین خطر نظام است که میتوان آن را جدیتر از براندازی یا براندازان دانست.
برخی از اتفاقات رخ داده هم بهدلیل دخالتهایی است که سازمان (مجاهدین) در سطح کشور انجام داده است.... نظام سیاسی در درازمدت وقتی از پشتوانه مردم تهی و خالی شود به سرعت آسیب پذیر شده و همین است که نظم مستقر با کمترین تحرک دچار آشفتگی میشود. از همین روی براندازی یک نظام صرفاً به دست گروههای برانداز صورت نمیگیرد بلکه برخی مواقع براندازی از درون اتفاق میافتد.
موج اعتراضات معیشتی مردم به بر اندازان نقش رهبری میدهد
نوع مخالفتها و اعتراضات امروز در جامعه از جنس نوعی اعلام نارضایتی از سیستم معیشتی و تأمین اقتصادی مردم است. این قبیل شعارها و انتقادات، براندازانه نیست بلکه شکلی از اعتراض به سیستم است که بیشتر قصد دارد پاسخی به این پرسش خود برسد که چرا به خواستهها و مطالبات ما توجه نمیشود؟ نیروهایی که شاید بتوان به آنها براندازان گرم گفت در چنین بستر و شرایطی روی موج احساسات مردم سوار میشوند تا بتوانند نقش رهبری را در جریان اعتراضات مردمی برای خود دست و پا کنند که اتفاقاً معتقدم این موجسواری خطرناکتر است.
گروههای برانداز میتوانند از قدرتشان استفاده کنند
گروههای برانداز همانند گروهک رجوی در ابتدا با تکیه بر ظرفیتهای ذاتی در درون کشور فعالیت داشتند... تغییر محیط جغرافیایی تنها دلیل کاهش قدرتشان است یا ظرفیت جذب در داخل را به دلایلی دیگر از دست دادهاند؟ ضمن اینکه نمیتوان نادیده گرفت اگر بر اساس معیار محیط جغرافیایی، دیگر همجواری وجود ندارند اما در عوض کمکهای مالی و رسانهیی جدی در اختیارشان قرار داده شده است.
اگر گامهای اصلاحی به درستی برداشته نشود بیتردید گروههای برانداز از فرصت استفاده میکنند و بر موج احساسات مردم سوار میشوند تا جهت درخواستها و مطالبات مردم را تغییر دهند... بله، میتوانند از قدرتشان استفاده کنند.
بستر شعارهای براندازانه عامل تشکیل کانونهای خطر
بهطور طبیعی وقتی زمینه و بستر پذیرش شعارهای براندازانه در یک جامعه فراهم شود خود به خود کانون خطر شکل گرفته و حکومت عملاً یک لشکر مفت و مجانی را دو دستی تقدیم براندازان میکند. این قابلیت هم ریشه در نارضایتیها دارد.
تنها راهی که براندازان میتوانند از طریق آن فرصتی برای خودنمایی پیداکنند فراخ شدن بستر نارضایتیها است. به همین جهت مهمترین اقدام ضد براندازی رفع نارضایتیهای مردم است.
مطالب مرتبط: