ایران آزاد – ۱۴۰۴
پیش بسوی جمهوری دموکراتیک در ایران
اجتماع جوانان با حضور رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت
(قسمت دوم)
اجتماع همزمان جوانان در انگلستان، آلمان، سوئیس
با شرکت شخصیتهای سیاسی از کشورهای مختلف جهان
نمایندگان هیأتهای جوانان ورزشکار، مهندسان و متخصصان، وکلا و حقوقدانان
پزشکان و کادر درمانی، دانشجویان، دانشگاهیان، محققان و فارغالتحصیلان
خانوادههای شهیدان و جوامع جوانان ایرانی در کشورهای مختلف
سخنان نمایندگان ۳۲ انجمن جوانان
از اروپا، آمریکا و استرالیا
قطعنامه پایانی اجتماع
تأکید بر مرزبندی نه شاه نه شیخ و نفی هر گونه استبداد و وابستگی
حمایتاز مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک
پشتیبانی از مبارزه کانونهای شورشی با سپاه پاسداران
و برنامه ۱۰ مادهیی خانم رجوی برای ایران فردا
زلال حبیبی:
"با درود و گرمترین سلامها به شما جوانان شورشگر و پویندگان آزادی و به جوانان در آلمان، انگلیس و سوئیس و همه کشورها و همچنین به حامیان مقاومت و دوستانی که در زوم امروز همراه ما هستند و به اشرف۳ الگوهای مقاومت و ایستادگی و قلب تپنده مقاومت.
با ادای احترام و قدردانی از شما خواهر مریم عزیز که شما خودتان الهامبخش و راهنمای این نسل هستید و این افتخار امروز به ما دادید که در این برنامه ما را همراهی میکنید. خیلی ممنونیم از شما.
و از اینجا سلام داریم به قیامآفرینان و جوانان آگاه در سراسر میهن. امروز گردهم آمدهایم، در ۶۰مین سال حیات پرافتخار سازمان مجاهدین خلق برای تجدید عهد و پیمان برای برکندن ریش و ریشه ستمگر از خاک پاک ایرانزمین. و همانطور که شما به زیبایی گفتید اتفاقاً برای اینکه ایران را پس بگیریم و این میهن ویران شده را دوباره بسازیم اگر چه با خشت جان خویش.
بله شاهد نسلی هستیم که از مجاهدین آموختند که بجنگند و ایمان را با عمل پیوند بزنند و همانطور که شما بارها خواهر مریم خودتان گفتید، سیاست را با اخلاق درآمیختند و عشق به آزادی را به نیروی تغییر مبدل کنند. شاهد درخشش و گسترش این شجره طیبه تکثیر کانونهای شورشی و فعالیتهاشون که چشم جهانی را خیره کرده و مقاومت ستودنی در زندانها که بذر شورش و ایستادگی را در دلها کاشته و همچنین گسترش صف جوانان هوادار مقاومت که در هر گوشه جهان شاهد گسترش آنها هستیم، که امروز نمایندگانی از ۳۲ انجمن جوانان از اروپا، آمریکا و استرالیا را با خودمان همراه داریم.
خواهر مریم در صحبتهایشان اشاره کردند به مهدی رضایی، گل سرخ انقلاب که ما هم در این قسمت از برنامه تصاویری خاطرهانگیز از مهدی رضایی قهرمان را با هم میبینیم، خیلی ممنون. "
هیئت جوانان ورزشکار حامی مقاومت -ندا امانی
"ندا امانی هستم، مربی دروازهبانی فوتبال در سوئیس.
من از یک خانواده مبارزی میآیم. پدربزرگم در زمان شاه در برابر ظلم ساکت نایستاد و به زندان افتاد. پدر و عمویم از زندانیان سیاسی هوادار مجاهدین خلق هستند و پسر دایی مادرم نیز از شهدای قتلعام ۶۷ هست. بله، درست است. من از یک خانواده مبارزی میآیم.
ولی سؤال اینجاست: آیا سابقه خانوادگی برای انتخاب مبارزه کافی است؟
من ایران را هیچوقت ندیدهام. کودکیام را در دفاتر سازمان گذراندم. چیز زیادی از مبارزه و یا از تاریخ تاریک ایران نمیدانستم. با کنجکاوی چهرههای زیبا و پرمهر زنان و مردانی که در دفتر رفت و آمد داشتند را زیر نظر داشتم. همان زنان و مردان غریبهای که خیلی زود برای من تبدیل به خاله و عمو شدند. خالهها و عموهایی که در زمان نبودنشان دلتنگ آنها میشدم و نمیدانستم چرا دیگر به دیدنم نمیآیند.
کمی بزرگتر شدم، فهمیدم که هر کدامشان تیر مستقیم به قلب ارتجاع شدهاند. سرنوشت، انتخابها و از خود گذشتگیشان نگاهم را به جهان عوض کرد. میخواستم بدانم چرا؟ برای به دست آوردن چه چیزی؟ و به بهای چه؟ من اینگونه سازمان مجاهدین خلق را شناختم و عاشق آرمانشان شدم.
مسئول اول مجاهدین، خواهر زهرای عزیز، روزی گفت: «مجاهد خلق هیچ حقی جز حق پرداخت ندارد». این فقط یک شعار نیست. این میراث ماندگار و معیار اخلاق ماست.
امروز ما بهعنوان هواداران جوان این سازمان با آگاهی و آزادی کامل و با افتخار پشت این مقاومت ایستادهایم. چون به شناخت عمیق رسیدهایم، چون ما با گوشت و پوست خودمان این مبارزه را تجربه کردیم. ولی از همه چیز مهمتر، با مجاهدین خلق ایران بود، که ما درد مردممان را فهمیدیم و بهخاطر فدای عزیز همهٔ آنها که برای آزادی به خاک افتادهاند، روی مرزبندی نه شاه و شیخ پا میفشاریم.
در ابتدای صحبتهایم سؤال کردم، آیا فقط سابقه خانوادگی کافی است برای انتخاب این مسیر؟ خیر. در این راه نیاز به درک بالاتر از مبارزه و شناخت دشمن هست. با پیشرفت جنبش مقاومت، هر روز توطئههای دشمن پیچیدهتر میشود. هر روز سعی میکنند سرمایههای این مقاومت را زیر ضرب ببرند. با شیطانسازی بالاترین ارزشهای آنها را ضدارزش نشان میدهند. اگر زنان مجاهد نماد شجاعت و فداکاری هستند و فرزندشان را از زیر بمباران نجات میدهند، به آنها مهر بیعاطفگی میزنند. اگر با زندان و شکنجه و اعدام نتوانستند آنها را از میدان بیرون کنند، با نظرسنجیهای قلابی و گمانهای ساخته شده توسط اتاق فکرهای وابسته به سپاه، سعی در سیاهنمایی آنها دارند.
ادعا میکنند: مجاهدین پایگاه اجتماعی در داخل ندارند. یکی نیست از آنها بپرسد، آقایان، اگر مجاهدین پایگاه اجتماعی ندارند، چرا شما هیچ فکر و ذکر دیگری جز توطئه و دروغپراکنی علیه مجاهدین ندارید؟ و چرا شب و روز جوانان را از نزدیک شدن به مجاهدین میترسانید؟
ما میگوییم: شما حق دارید که بترسید، چون با یک نسلی روبهرو هستید که آرمان آزادی ایران را انتخاب کرده و الگوهای ما همین هزاران زن و مرد مجاهد پاکباز در اشرف۳ هستند.
برای ما ورزشکاران، بالاترین مدالهای قهرمانی، شایستهٔ قهرمانان اشرف۳ هست، که از همه چیز خود گذشتند، تا همه چیز را برای مردم ایران به ارمغان ببرند. در پایان از این در پایان از همینجا درود میفرستیم به قهرمانانی چون جواد وفایی ثانی، قهرمان و مربی رشته بوکس که در قیام ۹۸ دستگیر شد. او همچون حبیب خبیری، فروزنده عبدی و نوید افکاری، نه تنها در میدان ورزشی، بلکه در برابر ماشین سرکوب شجاعانه ایستاده است.
جوان ۳۰ساله که مبارزه برای حقیقت، آزادی و عدالت به بزرگترین نبرد زندگیاش تبدیل شد. امروز جواد در ایران در آستانهٔ اعدام قرار دارد. اما ما تا آزادی او و آزادی دیگر کانونهای شورشی که محکوم به مرگ هستند، لحظهای از مبارزه دست نمیکشیم.
خواهر مریم عزیز، ما مطمئنیم که با اندیشهٔ میتوان و باید شما، ایران را بهزودی پس خواهیم گرفت. "
هیات خانوادههای شهیدان - نگار صفا
"من نگار هستم، ۲۲ساله هستم و دانشجوی رشته پزشکی میباشم. من امروز اینجا ایستادهام بهعنوان یکی از خانوادههای دادخواه قتلعام ۶۷.
دایی من، مهدی عظیمزاده، متولد سال ۱۳۳۷ و دانشجوی رشته ریاضی و مدیریت اقتصادی در دانشگاه کرج بود. در مهر ۱۳۶۰ بهخاطر فعالیتهای سیاسی و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و به ۵سال زندان محکوم شد. ولی با وجود اینکه حکمش را گذراند، آزاد نشد و در مرداد ۶۷ در گوهردشت، همزمان با ۳۰هزار زندانی سیاسی دیگر، اعدام شد و در خاوران به خاک سپرده شد. ولی امروز هیچ مزاری از او وجود ندارد.
در تابستان ۶۷، ۳۰هزار زندانی سیاسی را مثل دایی من، تنها به جرم ایستادگی بر سر آرمان و عقیده آنها سر به دار شدهاند.
آنها نسلی بودند که نام مسعود، پرچم آزادی را برداشتند
خمینی و خامنهای فکر میکردند که میتوانند جنایتهایشان را زیر خاک پنهان کنند، ولی ما میگوییم حتی اگر بر مزار عزیزان ما پارکینگ بسازید، بر جنایتهای رژیم اضافه میشود و ما نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم.
خواهر مریم عزیز، ما به شما قول میدهیم که پرچم دادخواهی را، دادخواهی شهدای قتلعام ۶۷ را که شما بلند کردید، زمین نگذاریم.
ما به نسل به خون خفته میلیشیای دهه ۶۰ و ۶۷، به نام خانوادههای همچون شفایی، میرزایی و مصباح و به نام ایران آزاد آینده پیمان میبندیم که این راه را ادامه میدهیم تا روزی که عدالت برقرار شود و نام شهیدان ما در تاریخ ایران با افتخار و آزادی ثبت شود».
خون شهیدان ما، رنج اسیران ما، در تو گره میخورد، رجوی قهرمان. "
هیئت مهندسان– بهروز مقصودی –فوق مهندس مخازن نفتی
با سلام خدمت شما خانم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت.
من بهروز مقصودی هستم و از نروژ به اینجا اومدم و در صنعت نفت فعالیت میکنم.
خانوادهام بهخاطر فعالیتهای سیاسی سالهای زیادی از زندگیشان را در زندانهای خمینی سپری کردند.
من از همان کودکی فشارهای وزارت اطلاعات روی خانوادهمان را بهخاطر اعدام سه تن از داییهام و فعالیتهای سیاسی پدر و مادرم حس میکردم.
مهمانهای ناخواندهای به خانه ما میآمدند و من در دنیای کودکی همواره با ترس و تنفر از آنها از خودم سؤال میکردم: اینها کیاند که میآن و خانواده ما رو تهدید میکنند؟
در دوران کودکی، طنین قصههای پدر و مادرم از زندان در گوشم ماندگار شد.
آنها از روزهایی میگفتند که انسان بودن جرم بود.
از شبهایی که گلهای امید را در سلولهای تاریک پرپر میکردند.
۱۲ساله بودم که بهدلیل فعالیتهای سیاسی خانواده مجبور به ترک وطن و مهاجرت به نروژ شدیم.
در جوانی شروع به تحقیق کردم.
با گروههای مختلف ایرانی آشنا شدم، اما چیزی که قلبم را و مغزم را راضی میکرد پیدا نمیکردم.
تا زمانی که از طریق تحقیقات خودم با مجاهدین آشنا شدم.
صداقت آنها در عمل، ایمان به مسیر و راهی که طی کردند قلبم را گرم میکرد.
هر روز با نسلی آشناتر میشدم که معنی فدا رو بهم یاد دادند.
وقتی داستان رحمان، صبا و دیگر جوانانی رو که در اشرف شهید شدند شنیدم، بغضی ناشناخته در گلویم حس کردم.
معنی فدا بهخاطر دیگران را در چشمهایشان دیدم و دیدم که بسیاری از مجاهدین زندگی آرام در کشورهای اروپایی و آمریکایی را رها و به این جنبش پیوستند.
دیگر مجاهدین برای من فقط یک گروه سیاسی نبودند؛ آرمانی برای انسانیت، برای ایرانی آزاد، آباد و فارغ از هر گونه دیکتاتوری بود.
من در کار روزمرهام با محاسبه و منطق کار میکنم. اما در انتخابم برای هواداری از مجاهدین، قلب و عقلم را به کار گرفتم.
من از مجاهدین آموختم که انتخاب انسان را میسازد. من در غرب مدام در معرض انتخاب هستم. انتخاب راهی که جوانانش کانونهای شورشی رفتند و به قیمت فدای جانشان نور و امید و حرکت و شکستن اختناق حاکم در ایران را میدهند.
انتخاب راهی که مجاهدین و اشرفیها رفتند و امسال ما ۶۰ سال مبارزه بیوقفه آنها و ۳۶ سال زندگی بدون همسر و بچه را دیدیم.
در انتها به خواهر مریم عزیز میگویم: ما مهندسان و متخصصان هوادار مجاهدین و شورای ملی مقاومت به فراخوان شما به رزم و تلاش آری میگوییم و نسل ما، نسل سرنگونگر است. نسلی آگاه با آگاهی، دانش و تجربه خودمون ایران رو آزاد، آباد و دوباره میسازیم.
حاضر! حاضر! حاضر!
هیئت وکلا و حقوقدانان - ماهان تاراج
خانم رجوی، خانمها و آقایان، دوستان عزیز.
من از طرف هیأت حقوقدانان، حقوقدانان و وکلای جوانمان با شما صحبت میکنم.
بیش از چهار دهه است که دستگاه قضایی رژیم آخوندها خود مظهر بیعدالتی است. این دستگاه، قانون را به ابزاری برای سرکوب دولتی تبدیل کرده است.
تحت پوشش دین، شکنجه، اعدامهای خودسرانه، سانسور و نقضهای گسترده حقوقبشر را مشروعیت بخشیده است.
در ایران، دستگاه قضایی پناهگاهی برای بیگناهان نیست. قاضی محافظ نیست، بلکه مجری یک قدرت حکومت مذهبی است.
رژیم کنونی متأسفانه وارث فرهنگ معافیت از مجازات و سرکوب رژیم قبلی، یعنی رژیم شاه است.
همان قضاییه که تسلیم مصالح حکومت میشد، جایی که مخالفان را به سه بار اعدام محکوم میکردند
تاریخ تکرار شده است. استبداد صرفاً لباس عوض کرده است و تاج را با عمامه معاوضه کرده است.
اما ایرانی که ما میخواهیم، ایرانی که شایسته آن هستیم، باید برای همیشه با این چرخه استبداد حقوقی قطع رابطه کند.
به همین دلیل، دو ماده اساسی از طرح ده مادهای خانم مریم رجوی را در اینجا میخوانم، که منشور واقعی یک دولت قانون برای ایران فردا است.
ماده ۳، آزادیهای اساسی و حقوق فردی را مطابق با اعلامیه جهانی حقوقبشر تضمین میکند.
این ماده شکنجه را لغو میکند، حکم اعدام را رد میکند و تضمین میکند که عدالت را برای قربانیان کشتار زندانیان سیاسی به ارمغان خواهد آورد.
این ماده، ماده ۳، همچنین جدایی دین از دولت را پیشبینی میکند.
ماده ۶ نیز، اصول یک دستگاه قضایی مستقل، مطابق با استانداردهای بینالمللی را پایهریزی میکند.
این ماده، اصل برائت، حق محاکمه عمومی و استقلال مطلق قوه قضاییه را تضمین میکند.
این قلب واقعی دولت قانون است: جدایی مؤثر قوا، لغو دادگاههای انقلاب و شریعت آخوندها.
اخیراً، هواداران رژیم سلطنتی سابق، پروژهیی برای گذار را به اشتراک گذاشتهاند که در آن استقلال قوه قضاییه به هیچوجه تضمین نشده است.
دموکراسی را نمیتوان با ابزارهای سلطنت بنا کرد.
پروژهای متمرکز بر احیای یک قدرت مرکزی قوی، که جدایی قوا را نادیده میگیرد، خطر یک قوه اجرایی سلطهگر را تداوم میبخشد.
ایران آزادی که آرزویش را داریم، نه سلطنتی خواهد بود و نه دیکتاتوری دینی بلکه جمهوری، کثرتگرا و مبتنی بر قانون خواهد بود.
از شما متشکرم.
هیات پزشکان و کادر درمانی - سمیرا اردلان
با سلام به خواهر مریم عزیز و دوستان محترم حاضر در این جمع.
من سمیرا هستم و افتخار این رو دارم که امروز از طرف جامعه پزشکان، پزشکان ایرانی، در حضور شما صحبت کنم.
در ایتالیا در خانوادهای به دنیا آمدم که همواره در جریان وضعیت سیاسی و حقوقبشری ایران بوده، اما به این دلیل به فعالیت سیاسی نپرداختم.
در دوران دبیرستان با مطالعه تاریخ اروپا و ایتالیا، برایم این سؤال مطرح شده بود که ایران کی آزاد میشود؟ و چه کسانی این کار را خواهند کرد؟ و بهدنبال پارتیزانهای ایرانی بودم.
یافتن جواب این سؤال البته برای من خیلی دشوار نبود.
پارتیزانهای دلیر ایران رو در سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت یافتم و مجذوب صداقت، دارای درجه بالای فداکاری و خستگیناپذیری شدم.
تصمیم گرفتم همراه آنان، همراه آنان شوم و سهم کوچک خود را در مبارزه برای سرنگونی داشته باشم و به فعالیت سیاسی روی آوردم.
و اما میخواستم در رابطه با اوضاع بهداشت ایران مسائلی را عنوان کنم.
همانطور که میدانید، وضعیت بهغایت بحرانی است و بسیاری از هممیهنانمان بهدلیل عدم پوشش کافی خدمات پزشکی در سطح ملی از یکطرف و گرانی بیش از حد و خارج از قاعده آنها از طرف دیگر، امکان استفاده لازم از این خدمات را ندارند.
قانون افزایش ۴۶درصدی نرخ این خدمات یکی از دستآوردهای دولت پزشکان است.
در رابطه با کیفیت این خدمات، اعتراف اخیر محسن منصوری، معاون سابق رئیسی، مبنی بر تلفات ۷۰۰ هزار نفری ناشی از کرونا تا پایان دولت روحانی بسیار روشنگر است و احتیاجی به تفسیر ندارد.
از دید ما، ایران فردا بیش از هر چیز نیازمند کادری از پزشکان باوجدان و مردمی از قبیل دکتر شفایی است.
او در سال ۶۰ در راه آرمانهای مردمیاش شهید شد. و یا از تبار دکتر آیدا رستمی که به جرم درمان معترضان زخمی قیام سال ۱۴۰۱ به دست دژخیمان کشته شد.
ما معتقدیم که هیچ شهروندی نباید از درمان و دارو و خدمات بهداشتی محروم بماند و امروز در مقابل این جمع متعهد میشویم تا وقت و حرفه خود را وقف خدمت به مردممان کنیم.
زلال حبیبی:
با تشکر.
در این بخش از برنامه دعوت میکنم از حنیفه خیری، علی باقری و سحر ثنایی که روی سن بیان. یه پنلی در واقع این قسمت از برنامه، یک پنل مشترک از محققین، اساتید و فارغالتحصیلان که از معضلات ایران و چشماندازها باهاشون صحبت میکنیم.
سحر میخواستم ازت این سؤالو بکنم، خب ما تو رو توی همه صحنهها تقریباً میبینیم، از سازمان ملل تا همه صحنههای فعالیت سیاسی در آلمان، ولی تو در واقع روانکاو جوانان و نوجوانان هستی.
میخواستم ببینم اینو چطوری، بههرحال تضادش رو حل میکنی و چطوری تونستی در واقع اینقدر انرژیت رو خب بذاری صرف فعالیتهات و انگیزهات در واقع در این راستا چیه؟
سحر ثنایی –روانکاو جوانان و نوجوانان
سلام به خواهر مریم عزیز.
سلام به دوستانی که اینجا حضور دارند. چه جمع گرمی، واقعاً خیلی انرژی گرفتم. درود بر شما.
البته که فکر میکنم خود خواهر مریم به قدر کافی دلیل انگیزه هستن، حتماً شما هم با من موافق هستین.
درسته. از اونجایی که چهار نفر از اعضای خانواده من جون خودشون رو در این مسیر گذاشتن، یکی هم پدر من بود که در عملیات فروغ جاویدان شهید شد، من دو سال بیشتر سن نداشتم.
خب خیلی سریع با این پدیده مقاومت و مجاهدین آشنا شدم من خودم توی جامعهیی بزرگ شدم که در واقع آموزش میدن که هر کس به فکر خودش باشه، هر کس دنبال تلاش خودش باشه برای پیشرفت منافع شخصیتی شخصی خودش.
بعد از طرف دیگه با مجاهدین آشنا شدم که اعتقاد دارن به اینکه آدم وقتی که قدم بذاره در یک مسیر و یک هدف بزرگتر و واسه اون حاضر باشه فداکاری بکنه، انرژیهای زیادی آزاد میشه که این هدف رو پیش ببره
وقتی که مثلا مونا وقتی که پدرشو اعدام میکنن یک نقاشی میکشه از اعدام پدرش، از صحنه اعدام پدرش خب این چه معنی داره؟ ما در قیام ۱۴۰۱ به چشم دیدیم که رژیم در خیابونها فقط ۸۰ کودک کشت و در قیام آبان ۹۸ خب خیلی بیشتر بودند، خب اینا دقیقاً اون نسل جوونی هستند نسل فعال که در کانونهای شورشی هم فعال هستند برای حق و آزادی خودشون جوونا در ایران در واقع میدونن که در رژیم آخوندی با این حکومت هیچ آیندهای ندارند. نیم از کودکان در ایران زیر خط فقر زندگی میکنند یعنی در واقع اونا از کودکی به چشم میبینند که با چه سختی و بدبختی مادر و پدر تلاش میکنند درآمد نون شب رو در بیارند. سرکوب خواهران و مادران خودشون رو توی جامعه میبینن. از طرف دیگه خب همین شکنجه، اعدام یعنی در واقع اینا خودشون میدونن که با این رژیم دیگه نمیشه آیندهای ساخت. و من فکر میکنم که این یک دلیلی هستش که چرا اینقدر این جوونا و کودکان خشمگین هستند از این رژیم و حق هم دارن چرا نباشن؟ و این خشمشون رو میتونن در اعترضا و در خیابون ها نشون بدن. من یادم میاد تو قیام ۱۴۰۱ خیلی از نوجوانان قبل از رفتن به خیابون ها وصیت نامه خودشون رو مینوشتند. و فکر میکنم این دقیقاً همون نقطه کلیدی هست که با مجاهدین گره میخوره. چون چه کسی بهتر از مجاهدین میتونه در این زمینه براشون الگو باشه و همین فداکاری و بها دادن برای آزادی رو بهشون آموزش بده. و فکر میکنم فعالیت همین جوانها تو کانونهای شورشی که الآن خیلی بیشتر و بیشتر شده، خودش نشون دهنده این هستش که این نسل چه حضور چشمگیری توی ایران داره. و فکر میکنم با این پشتیبانی که امروز از شما میبینن، حتماً موفق میشن. خیلی ممنون. خیلی ممنون.
زلال حبیبی خب خیلی ممنون. حالا نوبت حنیفه است
شما خودت الآن استراتژیست و مشاور سیاستهای پژوهشی و نوآوری برای دولتها و نهادها هستی حالا چه در سطح سوئد، اسکاندیناوی، اروپا و جهانی. ارزیابی تو از شرایط ایران چیه الان؟
حنیفه خیری – نایبرئیس مؤسسه تحقیقات سوئد
سلام به بینندگان و همه مهمونای این برنامه. ایران واقعاً یه فرهنگ خیلی علمی داره آدماش خیلی با استعداد هستند باهوش هستند و علمشون زیاد است اصلاً فرهنگ علمیش خیلی جا افتاده است. و ما مثلا خودمون هر وقت میخوایم چیز کنیم استخدام کنیم بهترین کاندیدای استخدام همیشه ایرانی هستند حالا با کشورهای اروپا وقتی که مقایسه میکنه ببینین اونا انبوهی خرج میکنند برای جلو پیش بردن جامعه خودشون. مثلا توی تحقیقات، توی تحصیلات، توی جذب کردن و نگهداشتن و پیش بردن متخصصان خیلی خرج میکنند که اینا رو نگه دارن. ولی رژیم ایران به جای اینکه متخصصان رو نگه داره میندازه توی زندان، نابغه رو دستگیر میکنه، آدمهای با استعدادشو میکشه دم چوبه اعدام، چوبه دار. و این سیاستی که داره به پیش میبره سیاست ساختن سرزمین نیست، ساختن جامعه نیستش. به در اصل چیکار میکنه؟ یه سیاستی پیش میبره که میخواد فقط نظام خودش نگه داره، یعنی داره یه استراتژی پیش میبره که نوآوری، امید و واقعاً امید آینده رو توی سرزمین از بین میبره. اجازه نمیده جوونا باور داشته باشن که ایران بهتری میتونن داشته باشن.
من به نظرم ماها که تو خارج هستیم خیلی وظیفه بزرگی داریم رو دوشمون که باید این صدای کانونهای شورشی که تو ایران هستند رو واقعاً صداشون باشیم، یعنی پیش پیش ببریم و این بهش میگن ظرفیت و توانایی که اونا دارند رو بهرسمیت بشناسیم. کمک کنیم دیگران هم اینو بهرسمیت بشناسن. . و راستش راستش ما خودمون هم شاهد بودیم توی این سالهای اخیر که این مجاهدین و مقاومتی که ما همهمون هوادارش هستیم چه جوری غیرممکن ها رو ممکن میکنند. مثلاً الآن ببینین الآن چند چند روز دیگه هفت آبان میشه. چند سال پیش کی فکر میکردش که این موشکبارانی که کردن تو لیبرتی مجاهدین از توش سالم میومدن بیرون. خیلی باور کردنش سخت بود. ولی با کمک شما خواهر مریم، با رهبری شما خواهر مریم، تونستیم این بچهها رو بیاریم تو اشرف سه ببخشید و اونا اشرف سه رو توی چند ماه ساختن. و حالا به این اضافه کنین ببینین با این رهبری، با این استعداد توی داخل ایران که هنوز شکفته نشدن و با این همه جمعیت شما، استعداد شما توی این زیر این سقف، ببینین چیکار میتونیم بکنیم. تو ایرانو واقعاً میتونیم آباد کنیم و بهقول شما خواهر مریم میتوان و باید.
دکتر علی باقری – استاد دانشگاه و پژوهشگر در دانشگاه علوم کاربردی توماس مور در بروکسل
خیلی ممنون اول سلام میکنم به شما خواهر مریم بسیار باعث افتخار من هست که در این جمع جوانان همه دوستان عزیز در آلمان و بقیه کشورها واقعاً از اینکه وقت میذارید برای جوانان واقعاً ارزشمنده و قدردان هستیم. در رابطه با مسائل انرژی برای کشوری که جز ۱۰کشور برتر دنیا در زمینه منابع معدنی هست، دومین تولیدکننده گاز جهان هست و چهارمین تولیدکننده نفت جهان وقتی ما با بحران انرژی روبهرو میشیم مسلماً با با یک مشکل سوءمدیریت روبهرو نیستیم. یک فاجعه ساختاری، یک غارت سیستماتیک در کشور ما در حال وقوع است که رژیم تمام منابع کشور رو برای حفظ دستگاه سرکوب استفاده میکنه. وقتی ۲۰۰۰میلیارد دلار از جیب و سفره مردم صرف پروژه بمبسازی اتمی رژیم میشه وقتی برای هر بشکه نفتی که ایران دارهمیفروشه ۸دلار تخفیف دارن میدن روی هر بشکه نفت و همین پولا همین سرمایه رو صرف نیابتی هاشون صرف دستگاه سرکوبشون میکنن مشخصاً تمام زیرساختهای اون مملکت تمام منابع اون مملکت در دست یک سیستم سرکوب هست. اگه بخوایم به آمارها هم نگاه بکنیم چون وقتی یه نفر دلش بسوزه بهخاطر اون چیزی که داره سعی میکنه روش کار بکنه بهترش بکنه. در زمینه نیروگاهها بازدهی یا راندمان یا افسی نیروگاههای ایران کمتر از ۳۸درصد در حالی که در کشورهای استانداردهای جهانیش از ۴۵درصد به بالاست. حدود ۲۰درصد از گاز تولیدی کشور ما فقط در زمینه انتقال و مصرف هدر داده میشه. و اگه در زمینه انرژیهای نو صحبت بکنیم کشور ما خواهر زلال گفت با ۳۰۰روز روز خورشیدی در سال کمتر از یک درصد انرژی خورشیدی در انرژی نو در ساختار شبکه وارد میشه که این در مقایسه با ترکیه که ۱۵درصد هست نشون همون که گفتم یک غارت سیستماتیک منابع برای حفظ دستگاه سرکوب هست.
علی باقری: فردای سرنگونی این جوانان ماشالله همه پر انرژی. کانونهای کانونهای شورشی که واقعاً اگر شما به رژه ۳۰ مهر نگاه بکنید میبینید که چقدر آینده کشور ما انسانهای فداکار و از جان گذشتهای داره و چقدر در کنار حضور همین جوانان در خارج کشور و داخل کشور ما صددرصد یک ایران آزاد و آباد خواهیم داشت. اما ما تجربهاش هم در تاریخمون داریم. ما سه تجربه خیلی خاص در اشرف یک، در لیبرتی و در اشرف سه داریم که از زمین خاکی شهر بنا کردیم. من یه خاطرهای میخوام بگم اگه وقت باشه. آقای جولیانی اگه اشتباه نکنم وقتی اشرف سه رو دیدن تو یکی از سخنرانی هاشون گفتن برای ساختن این شهری که شما تو ۱۵ ماه ساختین ما باید ۱۵ سال کار میکردیم با چندین پرونده فساد، این تجربهای هست که سازمان مجاهدین در آینده به ایران خواهد آورد و هیچ شکی نیست، هیچ شکی نیست که زیباترین وطن خواهد بود.
اجتماع جوانان در آلمان – حسن امانی
با سلام و درود به خواهر مریم عزیز و تمام اشرفنشانان راه آزادی. من حسن امانی هستم. معروف به فرزاد از فعالان قیام ۴۰۱ هستم. از سال ۹۵ از طریق سیمای آزادی با سازمان مجاهدین خلق ایران ارتباط برقرار کردم. مسیر زندگیام تغییر کرد. پسرم مهدی که آن زمان ۱۰ سال داشت این شبکه را به من معرفی کرد و از خودم داناتر درآمد. بهطوری که تمام امکانات را فراهم کرد. در سال ۱۴۰۱ بهگفته خودش دستش در دستان برادر مسعود بود و شب و روز نداشت. کانون هواداران مجاهدین را در شهر کرمانشاه تأسیس کرد. با تمام سلامتی کامل در قیام شرکت میکردم. در این قیام هم دخترم و هم پسرم هدف گلوله پلاستیکی قرار گرفتند. پسرم به من گفت از میان دستگیر شدگان اگر کسی در تلفنش عکس رضا پهلوی را داشت با هیچ مشکلی برخورد نمیکرد و سریع آزاد میشد. اما هر کس که هوادار مجاهدین بود با زندان، شکنجه و اعدام روبهرو میشد. اینجا بود که فهمیدم که کانونهای شورشی چه نقش مهمی در قیام دارند و کابوس خامنهای هستند. امروز درود میفرستم به کانونهای شورشی قهرمان که علیرغم اختناق سنگین امید به قیام را در دلهای مردم زنده نگه میدارند. یاد بهروز احسانی، مهدی حسنی و زندانیان سیاسی و مبارز که زیر اعدام هستند را گرامی میدارم. آنانی که با قیام با ایمان و وجدان پاکشان ایستادهاند. در پایان بهگفته خواهر مریم راهحل ایران راهحل سوم است. یعنی نه جنگ، نه مماشات، بلکه سرنگونی به دست مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنان. مردم از این رژیم خستهاند. اما هرگز نمیخواهند به دیکتاتوری سلطنتی که نسل قبل از من آن را به زبالهدان تاریخ انداخته باز گردد. و ما نیز این اجازه را به آنها نخواهیم داد. با درود به مقاومت سازمانیافته با ایمان به آزادی و امید به پیروزی مردم ایران. از شما سپاسگزارم.
اجتماع جوانان در آلمان – عبدالله بذرافکن:
با سلام خدمت شما خانم رجوی و سلام بر شما حاضرین. من عبدالله هستم از شهر شیراز. در سال ۱۴۰۱، نسل جوان ایران بار دیگر به خیابانها آمد. نسلی که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت و فریاد آزادی را از دل تمام شهرها به گوش جهان رساند. در آبان همان سال، همان زمان با سالگرد جانباختگان قیام ۹۸، شعله اعتراضات دوباره زبانه کشید. همه حس میکردیم اینبار ماجرا فرق میکند. مردم مصممتر از همیشه بودند و حتی خود مقامات رژیم بارها اعتراف کردند که تا لبه سقوط پیش رفتند. در آن روزها دیوارهای شیراز پر بود از شعارهایی که از عمق جان مردم برمیآمد. نه شاه، نه شیخ و مرگ بر دیکتاتور. من با چشمان خود میدیدم که چگونه نیروهای سرکوب گروه گروه به سمت جمعهای کوچک معترضان یورش میبردند. کار ما شده بود ایجاد حواسپرتی برای آنها تا مردم بتوانند بگریزند و فرار کنند. و ما هنوز ایستادهایم. با تمام زخمها، با تمام رنجها، با ایمان به روزی که این خاک دوباره آزاد خواهد شد. مردم ایران از رژیم آخوندی بیزارند. مردم ایران پیش از آن هم از دیکتاتوری پهلوی بیزار بودند. مردم ایران از گرانی، فقر، گرسنگی، فساد این نظام به ستوه آمدهاند. مردمی که دهها از ابتداییترین حقوق انسانی خود محروم ماندهاند. ایران خانه ماست، نه میدان جنگ بیگانگان و نه ملک شخصی هیچ دیکتاتوری. نه عمامهدار، نه تاجدار، مردم ایران خواهان کشوری آزاد، مستقل و دموکراتیک هستند. تغییر این رژیم تنها و تنها به دست مردم ایران و مقاومت سازمانیافته در درون کشور انجام میشود و انجام خواهد شد. همانطور که آقای رجوی میگوید، از آن ماست پیروزی، از آن ماست فردا. مرسی.
اجتماع جوانان در سوئیس – الهام ساجدیان
با سلام به همه دوستان و شما خواهر مریم عزیزم. افتخار میکنم که عضوی از این جمع پرقدرتم. چون که نسل ما نیروی تغییر و موتور محرک جامعه برای ساختن ایرانی آباد و آزاده. من الهام ساجدیان فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته زمینشناسی دانشگاه شیراز هستم. خانواده ما از جمله من بهخاطر هواداری پدر و عموهایم از مجاهدین همیشه زیر فشار دستگاههای سرکوبگر رژیم بودیم. چیزی که سرانجام منو مجبور به ترک ایران کرد. تنها دو روزم بود که پدرم مجاهد شهید محمد ساجدیان در ۳۴سالگی توسط رژیم آخوندی اعدام شد. او زندانی دو دیکتاتوری شاه و شیخ بود. در دوران شاه بهخاطر رابطه با مجاهدین دستگیر و بهشدت شکنجه شد. در حکومت آخوندها پدرم همراه دو مجاهد دیگه توسط پاسداران رژیم دستگیر شد. دژخیمان پس از ۱۵روز شکنجه وحشیانه پدرم و دو چراغ شیراز در ملأعام اعدام کردند.
به خانواده ما حتی اجازه ندادن اسم عزیزانمون رو روی سنگ مزارشون بنویسیم. من شاهد بودم که رژیم دست به هر کاری میزنه که جلوی پیوستن مردم به مجاهدین رو بگیره. اعضای خانواده شهیدان مجاهدین و حتی دورترین وابستگان اونها زیر بیشترین فشارها هستند. خود من و اعضای خانوادهام بارها بهخصوص در ایام قیام توسط انجمن نجات شاخه وزارت بدنام اطلاعات احضار میشدیم و مورد تهدید قرار میگرفتیم که اگر در قیامها دیده بشیم برخورد با ما مثل بقیه نخواهد بود. برخی با شارلاتان بازی ادعا میکنند که تو چنین اختناقی در داخل ایران درباره محبوبیت مجاهدین نظرسنجی کردند. البته برای هر کس که در ایران زندگی کرده باشه این ادعاهای پوشالی چیزی جز یک مسخره نیست. آخوندها با همدستی مماشاتگران با ظالمانهترین سانسور قرن از انتشار اخبار تکاندهنده شهادت ۱۲۰ هزار شهید راه آزادی ایران جلوگیری کردند و با سکوت راه رو برای ادامه اون نسلکشی هموار کردند. اما به یمن کارزار دادخواهی که خواهر مریم شما به اون فراخون دادین امروز فداکاریهای شهیدان الهامبخش نسلبهپاخواسته مردم ماست. برنامه ۱۰ مادهای درمان همه زخمهایی که توسط فاشیسم دینی به روح و روان مردم ما نشسته. برای من و میلیونها نفر مثل من که با مجازات وحشیانه اعدام از داشتن پدریا مادریا زندگی عادی محروم بودیم یکی از با ارزش ترین این مواد لغو مجازات اعدامه.
نسل ما انتخاب کردیم که تا روز آزادی ایران کوتاه نیایم. ما برای پیروزی همه چیز داریم و تعهد میدیم گره این رژیم رو برای همیشه از سر مردم ایران کم کنیم. حاضر حاضر حاضر
هیات دانشجویان - الهه مصدق
دوستان گرامی، خواهر مریم عزیز
من الهه هستم. از ۱۵سال پیش از ایران خارج شدم و دانشجوی داروسازی در دانشگاه او پسالا در سوئد هستم. و افتخار بزرگیه که امروز در این گردهمایی برای بزرگداشت جوانان انقلابی ایران اینجا حضور داشته باشم. نسل ما نسلی است که از دل خاکستر سرکوب برخاسته، سکوت را رها کرده و مقاومت را انتخاب کرده. نیروهای جوان کانونهای شورشی شجاعانه در برابر استبداد و ظلم رژیم ایستادند و گفته برادر مسعود را محقق کردند که گفت: هزار اشرف میسازیم و امروز شاهد هزاران هزار اشرف در عمل هستیم. از دختران و پسرانی که روی تخته سیاهها شعار مرگ بر خامنهای مینویسند تا دانشجویانی همچون احسان فریدی دانشجوی ۲۲ساله رشته مهندسی ساخت و تولید که به جای دانشگاه پشت میلههای زندان و به جرم هواداری از مجاهدین در انتظار اعدام به سر میبرد. در رویارویی رژیم آخوندی که جوانان رو چیزی نمیبیند جز تهدید مجاهدین در راه آزادی همه درها را به روی نسل جوان باز کردند که رهبران این مسیر شوند. به ما فقط یک فرصت داده نشده بلکه یک مسئولیت داده شده تا پرچم مبارزه برای آزادی میهنمان را به دوش بکشیم. و ما همینجا متعهد میشیم که تا آزادی ایران این پرچم رو زمین نگذاریم. وحشت این رژیم از این آگاهی و اراده جوانان است چون میداند روزی که این نسلبهپاخیزد ریشه ارتجاع را از زمین میکند. و همان نسل است که امروز در همه جای ایران برخاسته و فریادشان یکی است. مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر.
هیات انجمنهای جوانان در آمریکا، کانادا، استرالیا و اروپا-سپیده عرفا:
رئیسجمهور منتخب گرامی خانم مریم رجوی،
دوستان عزیز و همکاران گرامی برای یک ایران آزاد. باعث افتخار من است که امروز در برابر شما بایستم تا این هیأت را که نماینده صدا و عزم جوانان ایرانی در سراسر جهان است، معرفی کنم. الهامبخش من برای ایستادن در اینجا امروز اعضای جوان سازمان مجاهدین خلق ایران هستند. اعضایی مانند زلال بیتا، فائزه، الهام، صفورا، آذر و بسیاری دیگر در آلبانی. همه شما الهامبخش ما برای حضور در اینجا هستید. بسیاری از آنها در یک جهان آزاد بزرگ شدند، درست مثل من، درست مثل اکثر ما که اینجا روی این صحنه ایستادهایم. آنها به بهترین آموزش، امیدوارکنندهترین مسیرهای شغلی دسترسی داشتند. آنها میتوانستند هر چیزی که میخواستند بشوند. با این حال، آنها انتخاب کردند که همه اینها را قربانی کنند تا زندگی خود را وقف چیز بزرگتری کنند. زیرا تا زمانی که جوانان در ایران نتوانند رؤیاهای خود را دنبال کنند، تا زمانی که آنها در سکوت و اسارت باقی بمانند، این افراد شجاع حاضر به پذیرش آزادی خود نیستند. آنها به من آموختند که امتیاز یک هدیه برای پنهان کردن نیست. این یک مسئولیت است برای صحبت کردن به جای کسانی که نمیتوانند. بنابراین امروز، ما برای آزادی ایران و برای این حقیقت اساسی ایستادهایم که هیچ ایرانی آزاد نیست تا زمانی که همه ایرانیان آزاد شوند. همین باور هر فرد جوان در این اتاق را امروز متحد میکند. حضور ما در اینجا فقط همبستگی نیست. این یک وعده به جوانان داخل ایران است که شجاعت آنها بیهوده نخواهد بود.
قطعنامه اجتماع جوانان ایرانی هوادار مجاهدین و مقاومت ایران-سروش ابوطالبی
سلام به همگی. قطعنامه پایانی گردهمایی جوانان ایرانی حامی مقاومت ایران.
۱-میهن عزیز ما ایران در پی ۱۰۵سال دیکتاتوریهای شاه و شیخ در یکی از بحرانیترین دورانهای خود به سر میبرد. از یکسو اعدام و شکنجه و فساد و بیکاری بیداد میکند و از سوی دیگر مردم ما هیچگاه تا این اندازه آماده تغییر نبودند.
۲- کلان بحران کلان بحرانهای اجتماعی از تورم افسار گسیخته و بیکاری سرسامآور فقر عمومی، فساد، اختلاسهای نجومی تا بیآبی، بیبرقی، بحرانهای مسکن و آموزش تحت حاکمیت این رژیم هیچ چشماندازی برای حل یا تخفیف ندارند و بهسرعت وخیمتر میشود. ریشه این بحرانها در کشوری با سرزمینی گسترده و سرشار از منابع و موقعیت استراتژیکی بیبدیل و تمدنی چند هزار ساله حاکمیت ولایت مطلقه فقیه است. که بنا به تجربه ۴۰ ساله هر گونه تصور رفرم در آن سرابی بیشتر نیست.
۳- راهحل ایران سرنگونی این رژیم و استقرار دموکراسی و حاکمیت مردمی است که بیش از هر زمان دسترسیاش نزدیکتر است. هم جامعه انفجاری است و هم نیروی سرنگون کننده و جایگزین دموکراتیک و انقلابی در صحنه حضور دارد.
۴-سازمان مجاهدین با تجربه ۶۰سال مبارزه علیه شاه و شیخ با ریشههای عمیق و گسترده و ائتلاف دیرپایه شورای ملی مقاومت که ۴۴سال بر پرنسیپهای دموکراتیک و انقلابی خود پای فشاری کرده فرصت بینظیری در تاریخ ایران برای نیل به آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی فراهم کرده.
۵- کانونهای شورشی با هزاران عملیات علیه سپاه پاسداران و دیگر مراکز سرکوب فرهنگ مقاومت را در بخشهای مختلف جامعه از جمله در میان زندانیان غیرسیاسی رسوخ داده است. اشرف سه با ۱۰۰۰زن قهرمان و ۱۰۰۰زندانی سیاسی سابق الگوی الهام بخشی برای زنان و جوانان است که خواستار آزادی هستند.
قطعنامه اجتماع جوانان ایرانی هوادار مجاهدین و مقاومت ایران-آرش مومنی
۶-جنگ ۱۲ روزه یک بار دیگر بهروشنی اثبات کرد سرنگونی تنها به دست مردم و مقاومت سازمانیافته امکانپذیر است و اصالت و حقانیت راهحل سوم خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت را نشان داد که از ۲۱ سال پیش مکرراً گفتهاند نه جنگ خارجی و نه مماشات با فاشیسم دینی تغییر رژیم به دست مردم و مقاومت.
۷-تجربه نشان داد که بچه شاه و شاه پرستان متحد بالفعل رژیم آخوندها هستند. آنها نه تنها مظاهر وابستگی و استبداد هستند بلکه همچنان که در قیام ۱۴۰۱ و در وقایع ماههای اخیر شاهد بودیم عملکردها و سیاستهای آنها در کفه فاشیسم دینی و کارشکنی در مسیر سرنگونی است.
۸- وظیفه ما جوانان قبل از هر چیز پشتیبانی سیاسی و عملی از کانونهای شورشی، سازمان مجاهدین و اشرف سه و خنثی کردن توطئهها و زد و بندهای دشمنان استقلال و آزادی ایران است برعهده ماست که همه طرفهای بینالمللی را متقاعد کنیم که مبارزه کانونهای شورشی را بهرسمیت بشناسند. ما مشارکت فعال در تأمین مالی مقاومت ایران را وظیفه خود میدانیم.
۹- تا آنجا که به آینده برمی گردد ما و هزاران جوان متخصص، استاد، دانشمند، کارآفرین خود را موظف میدانیم که بدون هیچگونه چشم داشتی ظرفیتها و تواناییهای خود را در خدمت بازسازی ایران ویران شده و تحقق برنامه ۱۰ مادهای رئیسجمهور برگزیده مقاومت قرار دهیم. ما در برابر تاریخ و ملت ایران سوگند یاد میکنیم که با تمسک به ارزشهایی که از مجاهدین فراگرفتهایم در راستای انجام وظایف انقلابی و میهنی که برعهده ما قرار دارد و با چشم بستن بر منافع فردی تا پای جان از هیچ چیز فروگذار نکنیم.
زنده باد ایران، زنده باد آزادی، مرگ بر خامنهای، درود بر رجوی.
هیات جوامع و انجمنهای جوانان اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا- صبا رضایی
ما میتوانیم، ما قادریم و ما باید.
ما از جابهجایی یک دیکتاتور با دیگری که تاج بر سر دارد، خودداری میکنیم. سلطنت در ایران همیشه بهمعنای ظلم، مردسالاری، و سیستمی بوده است که برای محافظت از قدرت خود ساخته شده، در حالی که مردم رنج میبرند. تاج ما را آزاد نمیکند. تاج فقط به خودش خدمت میکند. هیچ پادشاهی یا بهاصطلاح پادشاهی، گذشته، حال یا آینده نمیتواند دموکراسی را که مردم ایران شایسته آن هستند، به ارمغان بیاورد. همان ساختاری که سبعیت شاه را ممکن ساخت، تنها اشکال جدیدی از کنترل را تقویت میکند. روابط جدیدی با سپاه پاسداران، بهانهها و دلایل جدیدی برای ساکت کردن، زندانی کردن، مجازات کردن، کشتن. مبارزه ما برای یک ایران آزاد است. آزاد از شاه و آزاد از شیخ، مبارزه ما برای یک کشور دموکراتیک، و مبتنی بر جدایی دین و دولت است چشماندازی خستگیناپذیر که توسط خود خانم مریم رجوی تعیین شده است. یک امید بیپایان. که ما میتوانیم، ما قادریم و ما باید. متشکرم.
هیات جوامع و انجمنهای جوانان اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا- رایان سلامی
نام من رایان سلامی است. فقط میخواهم چند کلمه در مورد مشارکت خودم در این جنبش به اشتراک بگذارم. من مجاهدین را نه تنها یک جنبش، بلکه یک تجسم زنده از امید و هدف میبینم، اعتقاد تزلزلناپذیر آنها به آزادی، برابری و فداکاری برای دیگران به مبارزه خودم معنا میبخشد. آنها کار میکنم، زیرا از طریق مقاومت سازمانیافته آنها، آیندهای را میبینم که در آن مردم ایران قیام میکنند، نه از طریق قدرت خارجی یا شعارهای تو خالی، بلکه از طریق اتحاد خودمان و مبارزهیی بیوقفه برای آزادی ایران.
هیات جوامع و انجمنهای جوانان اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا- کیانوش صادقپور
به دشمنان آزادی و استقلال ایران میگویم، ما میگوییم، ما همراه با دهها میلیون دختر و پسر ایرانی، فرزندان و نوادگان همان مردمی هستیم که شاه را از ایران جارو کردند، و آخوندها را نیز کنار خواهیم زد. اما این بار اجازه نخواهیم داد که انقلاب مردم و فداکاریهای آن توسط آن دشمنان دزدیده شود. با تکیه بر آنچه از مجاهدین و رهبران مقاومت خود آموختیم، اجازه تکرار سرقت انقلاب ۱۳۵۷ را نخواهیم داد.