جک لو وزیر خزانهداری آمریکا روز چهارشنبه 1اردیبهشت95 اعلام کرد در اسکناسهای 20 دلاری به جای عکس اندرو جکسون عکس هریت تابمن زن مبارز علیه بردهداری جایگزین میشود.
سازمانهای غیر دولتی خواهان چاپ عکس هریت تابمن روی اسکناسهای 20 دلاری شده بودند.
هریت تابمن از چهرههای مشهور مبارزه علیه بردهداری در دو قرن پیش بوده است.
او از رهبران شبکه مخفی راهآهن بود که به بردگان کمک میکرد از جنوب آمریکا خود را به شمال آمریکا که بردهداری ممنوع بود برسانند.
خانم تابمن به جنبش فعالان زن در آمریکا پیوست. او در سال ۱۹۱۳ و پیش از آن که زنان حق رأی بهدست آورند، درگذشت.
پیش از این در آمریکا عکس مارتا واشینگتن همسر اولین رئیسجمهوری آمریکا روی یک دلاری چاپ شده بود. زن دیگری که عکسش روی اسکناس منتشر شده بود، پوکوهانتس، زن بومی آمریکا بود که تصویرش قبلاً پشت یک اسکناس ۲۰ دلاری چاپ شده بود.
عکس هریت تابمن تا سال ۲۰۲۰ میلادی روی اسکناس چاپ میشود و این اولین باری خواهد بود که عکس یک زن بهعنوان چهره اصلی روی اسکناس دلار آمریکا چاپ میشود.
بیشتر در مورد وی بخوانید
سازمانهای غیر دولتی خواهان چاپ عکس هریت تابمن روی اسکناسهای 20 دلاری شده بودند.
هریت تابمن از چهرههای مشهور مبارزه علیه بردهداری در دو قرن پیش بوده است.
او از رهبران شبکه مخفی راهآهن بود که به بردگان کمک میکرد از جنوب آمریکا خود را به شمال آمریکا که بردهداری ممنوع بود برسانند.
خانم تابمن به جنبش فعالان زن در آمریکا پیوست. او در سال ۱۹۱۳ و پیش از آن که زنان حق رأی بهدست آورند، درگذشت.
پیش از این در آمریکا عکس مارتا واشینگتن همسر اولین رئیسجمهوری آمریکا روی یک دلاری چاپ شده بود. زن دیگری که عکسش روی اسکناس منتشر شده بود، پوکوهانتس، زن بومی آمریکا بود که تصویرش قبلاً پشت یک اسکناس ۲۰ دلاری چاپ شده بود.
عکس هریت تابمن تا سال ۲۰۲۰ میلادی روی اسکناس چاپ میشود و این اولین باری خواهد بود که عکس یک زن بهعنوان چهره اصلی روی اسکناس دلار آمریکا چاپ میشود.
بیشتر در مورد وی بخوانید
اولین رهبر بردگان سیاهپوست
سارا اچ براد فورد، زندگی نامه نویس هریت تابمن، در کتاب خود به نام صحنههایی از زندگی هریت تابمن نوشته است: او را به حق موسی نامیدهاند زیرا او رهبر و نجاتبخش صدها تن از ملت خود بود.
کاربرد شجاعت چشمگیر و خارق العادة هریت تابمن بهعنوان اولین زن رهبری کنندة بردگان سیاهپوست در راهروهای زیرزمینی راهآهن، به افسانه شبیه است.
اما کار جنرال تابمن چنانکه جان براون هوادار خشمگین مخالف بردهداری او نامیده است، با نجات دادن حدود سیصد تن برده از طریق این راهروهای زیرزمینی پایان نگرفت. او کارش را بهعنوان پرستار و جاسوس، طی جنگهای داخلی آمریکا ادامه داد و بهنمایندگی از طرف بردههایی که قبلاً در جنوب کار میکردند به فعالیت پرداخت. دستاوردها و رهبری الهامبخش او مقام بلندی را که کسب کرد توجیه میکند.
هریت تابمن در ساحل شرقی مری لند در بردگی به دنیا آمد. او دختر بنجامین روس و هریت گرین بود که پدر و مادر آنها را دست و پا بسته به زنجیر از آفریقا به آمریکا برده بودند. نام اصلی او آرامینتا بود و بعدها هریت تابمن نام اول مادرش را برای خود برگزید. وقتیکه هریت پنجساله شد او را به کار گماشتند. کار اولیة او پیشخدمتی در خانه بود. سپس او را در مزرعه به کار گماشتند. او کوچک و ظریف اندام بود و قدش به زحمت به 5 پا میرسید اما نیروی زیادی داشت و در برابر مصائب جسمانی حتی شکستگی جمجة سر، بسیار مقاوم و پایدار بود. او اصابت ضربهی سنگی دو پوندی را که به سرش پرتاب شد تاب آورد. سنگی که سرپرست بردگان به سوی بردة دیگری نشانه گرفته بود اما بهسر او خورد. البته هریت بقیة عمرش از حملههای ناگهانی که نتیجهی برخورد کشندة آن سنگ با سرش بود، عذاب کشید.
کاربرد شجاعت چشمگیر و خارق العادة هریت تابمن بهعنوان اولین زن رهبری کنندة بردگان سیاهپوست در راهروهای زیرزمینی راهآهن، به افسانه شبیه است.
اما کار جنرال تابمن چنانکه جان براون هوادار خشمگین مخالف بردهداری او نامیده است، با نجات دادن حدود سیصد تن برده از طریق این راهروهای زیرزمینی پایان نگرفت. او کارش را بهعنوان پرستار و جاسوس، طی جنگهای داخلی آمریکا ادامه داد و بهنمایندگی از طرف بردههایی که قبلاً در جنوب کار میکردند به فعالیت پرداخت. دستاوردها و رهبری الهامبخش او مقام بلندی را که کسب کرد توجیه میکند.
هریت تابمن در ساحل شرقی مری لند در بردگی به دنیا آمد. او دختر بنجامین روس و هریت گرین بود که پدر و مادر آنها را دست و پا بسته به زنجیر از آفریقا به آمریکا برده بودند. نام اصلی او آرامینتا بود و بعدها هریت تابمن نام اول مادرش را برای خود برگزید. وقتیکه هریت پنجساله شد او را به کار گماشتند. کار اولیة او پیشخدمتی در خانه بود. سپس او را در مزرعه به کار گماشتند. او کوچک و ظریف اندام بود و قدش به زحمت به 5 پا میرسید اما نیروی زیادی داشت و در برابر مصائب جسمانی حتی شکستگی جمجة سر، بسیار مقاوم و پایدار بود. او اصابت ضربهی سنگی دو پوندی را که به سرش پرتاب شد تاب آورد. سنگی که سرپرست بردگان به سوی بردة دیگری نشانه گرفته بود اما بهسر او خورد. البته هریت بقیة عمرش از حملههای ناگهانی که نتیجهی برخورد کشندة آن سنگ با سرش بود، عذاب کشید.
هریت تابمن-زنان موفق
در سال 1883، وقتی که هنوز برده بود، با جان تابمن ازدواج کرد که بردهیی آزاد شده بود. پنج سال بعد، ارباب و مالک او مرد و این شایعه انتشار یافت که بردههای او به شخصی در ایالتی دیگر فروخته خواهند شد. هریت تابمن به کمک و راهنمایی ستارة شمال به فیلادلفیا گریخت و از آن به سنت کارتارینز در انتاریو رفت.
بهطوریکه هریت تابمن بعدها برای زندگی نامه نویسش سارا اچ برد فورد تعریف کرده است گفته است: «اولین عکسالعمل من وقتی که فهمیدم در شمال به آزادی و امنیت رسیدهام و مطمئن شدم که از خط مرزی بین ایالات جنوب و شمال رد شدهام این بود که به دستهایم نگاه کنم تا باور کنم این انسان از بردگی رها شده من خودم هستم. گویی در آن هنگام هر چیز شکوهی دیگر یافته بود! با این همه، قلب هریت تابمن هنوز آن پائین، در جنوب، نزد خواهران و برادرانش در کلبههای قدیمی به جا مانده بود.
طی ده سال، او نوزده سفر به جنوب کرد تا بتواند بردگان دیگر را از راهروهای زیرزمینی راهآهن جنوب سلامت به کانادا برساند. از دست برده گیران و دستهای آلوده به خون آنها فرار میکرد و ضربات کتک ها و حملههای آنها را تحمل نمود.
با اینکه مبلغ چهل هزار دلار برای سر او، مرده یا زنده، جایزه معین کرده بودند، باز در مأموریتی که به عهده گرفته بود پافشاری میکرد و آن را انجام میداد.
در سال 1857، هریت تابمن موفق شده همة افراد خانوادهاش، از جمله پدر و مادرش را که بیش از 70سال داشتند نجات دهد.
وقتی که با مسافرانش در راهروهای زیرزمینی حرکت میکردند، هریت تابمن اصرار میکرد که راه بازگشت و جود ندارد. او همیشه تفنگ سنگین با خودش حمل میکرد و اگر از مسافران کسی تردید میکرد و قصد مراجعت مینمود، هریت لولة تفنگش را به جانب برده داری که در پیشروی ضعف و تردید و نشان داده بود نشانه میگرفت و برای متقاعد کردن او به ادامة راه میگفت: «یا باید به پیشروی به سوی آزادی ادامه دهی یا همین جا بمیری».
بهطوریکه هریت تابمن بعدها برای زندگی نامه نویسش سارا اچ برد فورد تعریف کرده است گفته است: «اولین عکسالعمل من وقتی که فهمیدم در شمال به آزادی و امنیت رسیدهام و مطمئن شدم که از خط مرزی بین ایالات جنوب و شمال رد شدهام این بود که به دستهایم نگاه کنم تا باور کنم این انسان از بردگی رها شده من خودم هستم. گویی در آن هنگام هر چیز شکوهی دیگر یافته بود! با این همه، قلب هریت تابمن هنوز آن پائین، در جنوب، نزد خواهران و برادرانش در کلبههای قدیمی به جا مانده بود.
طی ده سال، او نوزده سفر به جنوب کرد تا بتواند بردگان دیگر را از راهروهای زیرزمینی راهآهن جنوب سلامت به کانادا برساند. از دست برده گیران و دستهای آلوده به خون آنها فرار میکرد و ضربات کتک ها و حملههای آنها را تحمل نمود.
با اینکه مبلغ چهل هزار دلار برای سر او، مرده یا زنده، جایزه معین کرده بودند، باز در مأموریتی که به عهده گرفته بود پافشاری میکرد و آن را انجام میداد.
در سال 1857، هریت تابمن موفق شده همة افراد خانوادهاش، از جمله پدر و مادرش را که بیش از 70سال داشتند نجات دهد.
وقتی که با مسافرانش در راهروهای زیرزمینی حرکت میکردند، هریت تابمن اصرار میکرد که راه بازگشت و جود ندارد. او همیشه تفنگ سنگین با خودش حمل میکرد و اگر از مسافران کسی تردید میکرد و قصد مراجعت مینمود، هریت لولة تفنگش را به جانب برده داری که در پیشروی ضعف و تردید و نشان داده بود نشانه میگرفت و برای متقاعد کردن او به ادامة راه میگفت: «یا باید به پیشروی به سوی آزادی ادامه دهی یا همین جا بمیری».
هریت تابمن در میتینگها
هریت تابمن در میتینگها و مجامع بسیاری شرکت کرد. سخنان او احترام و تحسین مخالفان بزرگ برده داری را بر میانگیخت. از جملهی این مخالفان برده داری فردریک دوگلاس بود که بهطوریکه جان براون نقل کرده است، به هریت تابمن نوشت:
کسی دیگر را نمیشناسم که برای نجات مردمی که در بردگی بهسر میبرند با اشتیاقی بیشتر از شما با خطرها و سختیها رویارویی شده باشد».
هریت تابمن تا سال 1858، در سنت کاتارینز زندگی کرد. در آن سال ویلیام اچ سوارد که یک سناتور جمهوری خواه و وکیل دعاوی و نیز مخالف سرسخت برده داری بود، مزرعه کوچکی را در اوبرن نیویورک به او فروخت.
کسی دیگر را نمیشناسم که برای نجات مردمی که در بردگی بهسر میبرند با اشتیاقی بیشتر از شما با خطرها و سختیها رویارویی شده باشد».
هریت تابمن تا سال 1858، در سنت کاتارینز زندگی کرد. در آن سال ویلیام اچ سوارد که یک سناتور جمهوری خواه و وکیل دعاوی و نیز مخالف سرسخت برده داری بود، مزرعه کوچکی را در اوبرن نیویورک به او فروخت.
نام نويسي در جبهه و پرستاري زخميها
طی جنگهای داخلی، هریت برای خدمت در جبهه نام نویسی کرد و او را به بوفورد در کارولینای جنوبی فرستادند. در آنجا زخمیان جنگ را پرستاری میکرد و به بردههایی که جدیداً آزاد شده بودند خواندن و نوشتن میآموخت و برای ارتش متحد جاسوسی میکرد. به این طریق که به پشت خط متحدان میرفت و از بردههایی که در آنجا بودند اطلاعات جمعآوری میکرد و با سازمان دهی یک گروه از مردان آفریقایی آمریکایی برای عملیات اکتشافی در آبراهههای داخلی کارولینای جنوبی، کار حملهی نیروهای متحد را تسهیل میکرد. بعد از جنگ، هریت تابمن برای بهتر کردن زندگی بردگانی که از زیر سلطة اربابان نجات یافته بودند کار کرد. برای آزاد شدهها در کارولینای شمال مدرسه تأسیس کرد. با زنان سیاهپوست در سازمانهای آنها همکاری کرد و در اولین انجمن ملی اتحاد زنان آفریقائی- در سال 1896 نمایندگی کرد.
در اولین میتینگ موضوع بحث او این بود که باید خانههای بیشتری برای سالمندان ما تهیه شود.
همان سال، 25 هکتار زمین در کنار خانة خودش در اوبرون خریداری کرد و آن را به خانهی خودش ملحق ساخت و در آنجا خانهی هریت تابمن را برای تهی دستان سالمند سیاهپوست تأسیس کرد.
این خانه بعد از او به وسیلة دوستان او که بردگان قدیمی بودند و نیز مردم اوبرون نگهداری شد و به کار خود ادامه داد.
آخرین سال زندگی هریت تابمن در عسرت و تنگدستی گذشت.
30سال بعد از پایان جنگهای داخلی، سرانجام دولت آمریکا حقوقی از قرار ماهی 20 دلار برایش معین کرد.
هریت تابمن در سن 93سالگی بر اثر بیماری سینه پهلو درگذشت.
او امروز بهعنوان یک چهره جاودان و الهامبخش در تاریخ آزادی بشری، در یادها باقی مانده است.