عنوانهای صفحات اول روزنامههای باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی به دود و دم در مورد سفر روحانی به نیویورک اختصاص یافته است
آرمان: ترافیک دیپلوماتیک در نیویورک
آرمان: ترافیک دیپلوماتیک در نیویورک
آرمان: نشست برجامی ظریف با همتایان 1+5 – لبخند ایران و کانادا در نیویورک!
آفتاب یزد: نیویورک، میزبان دیپلوماسی تدبیر
آفتاب یزد: ناکامی بسیاری از مقامات دنیا برای ملاقات با روحانی!
ابتکار: دیپلوماسی پسا برجامی روحانی در آمریکا
ایران: مذاکره روحانی با رهبران اروپا در قلب آمریکا
خراسان: قفل خرید هواپیما شکست – مجوز خزانهداری آمریکا برای فروش 17فروند ایرباس به ایران
شرق: فروش فوری 17 ایرباس به ایران
کاروکارگر: روحانی در دیدار سران کشورهای اروپایی: بهرهمندی ایران از فضای مثبت اقتصادی جزو تعهدات برجام است
تجارت: با چراغ سبز وزارت خزانهداری آمریکا صورت گرفت؛ فروش فوری 17 ایرباس به ایران
تجارت: 5 دیدار مهم شیخ دیپلومات در نیویورک
روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع دستاوردهای ادعایی سفرروحانی را به چالش کشیدهاند:
کیهان: مجوز فروش ایرباس عملیات فریب دو منظوره آمریکا!
همزمان با سفر روحانی به نیویورک، رویتر اعلام کرد وزارت خزانهداری آمریکا مجوز فروش 17 فروند ایرباس فرانسه به ایران را صادر کرده است.
این خبرگزاری از قول منابع آگاه نوشت: خزانهداری آمریکا 2 مجوز صادر کرده که اجازه صدور برخی هواپیماهای شرکت ایرباس به ایران را میدهد و انتظار میرود در طی چند روز آینده مجوز فروش هواپیماهای شرکت بوئینگ به ایران را نیز صادر نماید.
در حالی که سفر هیأت ایرانی به نیویورک رو به پایان است، خبری از برگزاری نشست کمیسیون مشترک و اعتراض به بدعهدیهای آمریکا در اجرای برجام نیست و به نظر میرسد اقدام اخیر خزانهداری آمریکا، مجدداً نوعی عملیات فریب برای تعلل و عدم جدیت وزارتخارجه ایران در اعتراض به عدم لغو زیرساختی تحریمها از جمله در حوزه امور مالی و بانکی باشد که قرار بود در نیویورک مطرح شود.
روزنامههای باند علی خامنهای در روز اول مهر به حملاتشان به برجام ادامه دادهاند:
کیهان: «دولت تدبیر و امید در دیپلوماسی خارجی با استدلال لازم کشور را از جنگ حتمی نجات داد»، «ما امروز در جایی ایستادهایم که خطر جنگ از ایران دور شده و اگر ترامپهای داخلی بگذارند... »، «امروز به اعتقاد من مهمترین وظیفه دولت، هر دولتی که روی کار باشد، این است که سعی کند جنگ دیگری به ایران تحمیل نشود و به نظر من این دولت، یعنی دولت آقای روحانی، به واسطه برجام چنین کاری را انجام داد»، ... اینها تنها چند نمونه از خروارها سخنی است که مدعی هستند دور شدن سایه جنگ از سر کشور معجزه برجام بوده است.
ادعای دور شدن سایه جنگ از سر کشور به مدد برجام، صرفاً پوششی برای فرافکنی و به حاشیه راندن ناکامی در تحقق وعدههایی است که قرار بود در پسابرجام رخ دهد. برجامی که قرار بود نه تنها موانع تحریم را از سر راه کشور بردارد بلکه حتی مشکل آب خوردن مردم را نیز حل کند! ادعای رفع خطر جنگ بهوسیله توافقی که به اذعان دولتمردان، دستاورد آن برای کشور «تقریبا هیچ» بوده و غربیها از عمل به تعهدات حداقلی خود در آن سر باز میزنند و بقول آقای صالحی هر روز یک بهانه جدید برای این بدعهدی میتراشند، به شوخی بیشتر شبیه است.
نفوذ و فیشهای نجومی موضوع دیگر روزنامههای باند خامنهای برای حمله به باند رقیب است:
کیهان: مدیرنجومی و مشاور ارشد بانکی تیم مذاکرهکننده آنجا چه میکرد؟ !
انتشار تصویر مشترک مشاور ارشد نفوذی در تیم مذاکرات هستهیی با «مشاور امنیت ملی اوباما» بار دیگر این پرسش مهم را پیش کشیده است که نقش نفوذ در تصمیمسازیهای منجر به برجام و امضای نقشه اجرایی FATF به چه میزان بوده است.
وطن امروز: وطن امروز: مدیران نجومی مشغول کارند!
پرداختهای نجومی 110روز بعد از رسوایی فیشهای کلان ادامه دارد
همانطور که پیشبینی میشد دولت موضوع دریافتیهای نجومی را فرسایشی کرد تا همچنان شاهد باشیم مدیران نجومی مشغول کارند... مبالغ نامتعارف و عجیب و غریب به مدیران بیمه تعاون که زیرمجموعه وزارت کار و تعاون محسوب میشود، پرداخت شده است. بهعنوان مثال فرهاد شهرکی، نایبرئیس بیمه تعاون در 6 شهریور امسال- یعنی ایامی که هنوز بحث فیشهای نجومی داغ بود و به نتیجه نرسیده بود - بابت مابهالتفاوت اضافهکاری و کارانه طبق مصوبه هیاتمدیره بیش از 65 میلیون تومان دریافت کرده است! جالب اینکه وی بیش از یک میلیارد و 800 میلیون تومان چک برگشتی دارد و مشخص نیست چرا هنوز وی میتواند با وجود چک برگشتی و بدحسابی همچنان تراکنش مالی در این سطح داشته باشد.
سیاستهای اقتصادی حسن روحانی موضوع دیگر برای حملات باند رقیب و رد ادعاهای اقتصادی دولت است:
وطن امروز: روحانی، در آستانه انتخابات ریاستجمهوری و پس از ناکامی در حل معضل رکود از طریق رونقبخشی به تولید، دست به اجرای یک برنامه پوپولیستی زده است که سابقه تولید بحران در کشورهای مختلف دارد. از امروز شبکه بانکی کشور کارتهایی با اعتبار 10 تا 50 میلیون تومان توزیع خواهد کرد که مردم طی ماه با آن بتوانند اقدام به خرید کالا و خدمات کنند و در انتهای ماه تسویه کنند. مطابق سازوکار طراحیشده، اگر امکان تسویه بدهی برای دارندگان کارتها وجود نداشت، مانده بدهی آنها به مدت ۱۲ تا ۳۶ ماه با سود 18 درصد تقسیط میشود.
در شرایطی که تولیدکنندگان ایرانی نمیتوانند محصولات خود را در بازار به فروش برسانند و در نتیجه این رکود، روزانه اخبار متعددی از تعطیلی دهها کارخانه و اخراج صدها کارگر منتشر میشود، دولت محترم تصمیم گرفته است بخش تقاضای اقتصاد را بهصورت کور تقویت کند. آنچه عملاً اتفاق خواهد افتاد این است که مردم یک وام 10 تا 50 میلیونی با سود 18 درصد و با بازپرداخت حداقل 12ماهه دریافت خواهند کرد. سؤال مهم این است: آیا در قبال این مصرف با سود 18 درصدی، دولت برنامهیی برای افزایش 18 درصدی درآمد خانوار در طول این 12ماه دارد؟
جوان: فریاد رکود در بودجه خانوارها!
نتایج بررسی بودجه خانوارها در سال 94 از سوی بانک مرکزی انتشار یافت که نشان میدهد در سال۹۴ مجموع کل هزینه ناخالص یک خانوار شهری ۳۵ میلیون و ۲۶۵ هزار و ۷۵ تومان و کل درآمدهای ناخالص آن ۳۵ میلیون و ۲۵۸ هزار و ۵۶۱ تومان بوده است.
اگر نگاهی سطحی به این آمار بیندازیم باید خوشحال و مسرور باشیم که مانند کشور ژاپن کسری بودجه خانوار بعد از سالها پایان یافته و پسانداز از سوی خانوارها محقق شده است؛ متأسفانه این نگاه کلاسیک در کشوری مانند کشور ما که طرف عرضه با مشکل جدی مواجه است و طرف تقاضا هم در کما است و تنها بازار پولی و بانکی است که عجیب در جنب و جوش است، پیامی غیرپیام کشوری مانند ژاپن را میدهد و نمیتوان جنس گرفتاری مازاد بودجه خانوار در اقتصاد ما را مانند مازاد پسانداز مردم ژاپن دانست که تمایل به خرید در آنها بهرغم وجود تورمهای منفی و جزیی تضعیف شده است.
آمارهای موجود بانک مرکزی نشان میدهد دستکم از سال 83 تا کنون همواره درآمدها کمتر از هزینهها بوده است اما آمارهای سال 94 نشان میدهد برای اولین بار درآمدهای ناخالص خانوارها از هزینهها پیشی گرفته است...
روزنامههای باند رفسنجانی در تخاصم باندی، اذعان کردهاند که تمسک به جنگ ضدمیهنی و یادآوری خاطرات آن سرپوش اختناق و سرکوب است:
ابتکار: در صحبت از جنگ، همواره عنوان میشود که یاد و خاطره شهدا، جانبازان و اسرا و یاد حال و هوای جبههها زنده نگه داشته شود. همین بهانهیی شده است که جوان نسل سومی دیده نشود. خواستههایش، نگاهش و طرز فکرش پشت تفکری که این «حفظ یاد» را دستاویز حذف هر چیز دیگری میکند – آن هم در حالی که چه خانوادههای شهدا و چه جانبازانی هستند که با این همه دستگاه عریض و طویل و این همه ادعای حفظ «یاد» و «حرمت» فراموش شدهاند – از بیتوجهی به ورطه فراموشی رسیده است؛ تا جایی که هیچ کس جواب این سؤال را که نسل سوم چه میخواهد و قرار است در آینده کجای کار باشد را نمیداند. نسل سوم قربانی زنده جنگ است و این در حالی است که سودای جنگ هنوز در سر برخی وجود دارد و فکر نمیکنند که همین نسل سوم و حتی چهارم را در آتشش میسوزاند.