728 x 90

نگاهی به حکم دادگاه آلمان در محکومیت دروغ‌پراکنی‌های مجله اشپیگل درباره مجاهدین

محکومیت دروغ‌پراکنی‌های مجله اشپیگل درباره مجاهدین
محکومیت دروغ‌پراکنی‌های مجله اشپیگل درباره مجاهدین

مجله آلمانی اشپیگل که چندی پیش به خدمت فاشیسم در گل‌ و لای مانده ولایت درآمده بود، اینبار خود در گل فرورفت، کشتی‌اش به گل نشست و در محکمه عدالت از مقاومت ایران شکستی فراموشی‌ناپذیر دریافت کرد. درسی عبرت‌انگیز برای اشپیگل و همه کسانی که به خدمت گشتاپوی آخوندی درمی‌آیند.

 

محکومیت اشپیگل

روز ۲۱مارس ۲۰۱۹(اول فروردین ۱۳۹۸) دادگاه هامبورگ، پس از یک رسیدگی فوری، به مجله اشپیگل دستور داد تا ۲فقره از افترائات دروغی را که در شماره ۱۶فوریه خود علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و اعضای آن در آلبانی نوشته بود، حذف کند و این ادعاها را دیگر تکرار نکند.

تصمیم دادگاه روز ۲۲مارس به اشپیگل ابلاغ شد و طبق قانون باید ظرف ۲۴ساعت آن را اجرا می‌کرد. طبق این تصمیم، چنان‌چه اشپیگل از اجرای دستور دادگاه سر باز بزند، برای هر مورد نقض دستور، به جریمه‌ای تا سقف ۲۵۰هزار یورو یا ۶ماه حبس محکوم می‌شود.

دادگاه هامبورگ با تأیید اینکه  شورای ملی مقاومت ایران متضرر شده است، اعلام کرد:

«درخواست اول شاکی(دفتر شورا در آلمان) موجه است و برای اشپیگل ممنوع می‌کند ”منتشر کند و یا اجازه  انتشار دهد“ که در محل اقامت مجاهدین در آلبانی شکنجه انجام می‌شود. دادگاه تصریح کرد ”شاکی( دفتر شورا) نادرست بودن این ادعا را با مدرک اثبات کرده است».

دفتر شورای ملی مقاومت ایران در آلمان با حفظ حق خود برای شکایت در مورد کلیه افترائات در "روند عادی قضایی" از دادگاه هامبورگ خواسته بود که دستور ممنوعیت انتشار افترائاتی را که مشمول "رسیدگی فوری" است، صادر کند. در ۵مارس ۲۰۱۹ اشپیگل به وکیل دفتر شورا در آلمان نوشت که دفتر شورای ملی مقاومت حق شکایت در این موضوع را ندارد. اما در ۲۱مارس دادگاه متشکل از ۳قاضی، این ادعای اشپیگل را رد کرد و پس از "رسیدگی فوری" تصمیم خود را در محکومیت مجله اشپیگل اتخاذ کرد.

 

انعکاس بین‌المللی محکومیت اشپیگل 

آسوشیتدپرس، نیویورک تایمز و واشینگتن پست: «یک دادگاه آلمان به مجله اشپیگل دعاوی در مورد یک گروه ایرانی را پس بگیرد».

خبرگزاری آسوشیتدپرس طی گزارشی نوشت:

«یک دادگاه آلمان به هفته‌نامه اشپیگل دستور داد عباراتی را از مقاله‌ای که گفته است اپوزیسیون در تبعید ایران در «شکنجه» و «ترور روانی» دست داشته حذف کند. دادگاه می‌گوید این مقاله این اتهامات را اثبات نکرده است». آسوشیتدپرس افزود: «این حکم در زمان سختی برای اشپیگل صادر شد. یک تحقیقات داخلی در ماه دسامبر فاش کرد که یک گزارشگر معروف این مجله بخش‌هایی از داستانهای متعدد را جعل کرده است».(۱)

آسوشیتدپرس نوشت: «در اجرای تصمیم دادگاه، اشپیگل جمعه‌شب ۲۲مارس(۲فروردین ۱۳۹۸) افترائات خود را از نسخه پی.دی.اف این مجله، از روی سایت آلمانی و سایت انگلیسی خود حذف کرد».(خبرگزاری آسوشیتدپرس – ۲۶مارس ۲۰۱۹)

لازم به یادآوری است که بخشی از مقاله اشپیگل ۳ماه قبل از انتشار در مجله، در یکی از سایت‌های وابسته به وزارت اطلاعات رژیم ایران منعکس گردیده بود که اعتبار مقاله این مجله را به‌شدت مخدوش کرد. اشپیگل تاکنون علیرغم پرسش در این زمینه، هیچ توضیحی در مورد رابطه‌اش با این سایت نداده است.

این اولین بار نیست که مقاومت ظفرنمون ایران در دادگاه‌های عدالت، بر توطئه‌های فاشیسم آخوندی پیروز می‌شود. آنجا که به گفته رهبر مقاومت ایران، آقای مسعود رجوی، «هر کجا یک قطره عدالت باشد، پیروز میدان، مجاهدین و مقاومت ایران هستند»؛ و این امری است که در طول سالیان گذشته در مصاف با ارتجاع مذهبی حاکم بر ایران و پشتیبانان خارجی و بین‌المللی‌اش در جاده مماشات،‌ بارها و بارها به اثبات رسیده است. 

دولت‌های وقت آمریکا، انگلستان، فرانسه و نیز اتحادیه اروپا این موضوع را  در برچسب تروریستی و درج نام سازمان در لیست تروریستی و در پرونده رسوای شبه کودتای ‍۱۷ژوئن به‌خوبی تجربه کرده‌اند.

 

پیشینه موضوع اشپیگل

اشپیگل(Der Spiegel) در زبان آلمانی به معنی آینه است. ویژگی آینه این است که واقعیت را عیناً منعکس می‌کند و دخل و تصرفی در آن ندارد.

مجله آلمانی اشپیگل که در هامبورگ چاپ می‌شود در تاریخ ۱۶فوریه ۲۰۱۹ با انتشار مقاله‌ای سراپا دروغ علیه مجاهدین و مقاومت ایران به‌نحو رقت‌باری در خدمت بی‌چون و چرای فاشیسم آخوندی درآمد.

در مقاله شماره ۲۰۱۹/۸ مورخ ۱۶فوریه اشپیگل با عنوان «زندانیان شورش» به «هفته‌ای ۳بار تمرین مجاهدین در آلبانی به بریدن گلو با چاقو، درآوردن چشم و پاره‌کردن دهان» اشاره شده بود.

با خواندن مقاله اشپیگل انسان بی‌اختیار به یاد گوبلز، وزیر تبلیغات فاشیسم هیتلری، می‌افتاد که گفته بود: «دروغ هرچه بزرگتر، اثر و باورش بیشتر». اما دروغ‌های شاخدار مقاله اشپیگل آنقدر بزرگ‌ و عجیب بودند که اگر گوبلز زنده می‌بود،‌ به این مقدار بزرگ بودن دروغ‌های اشپیگل اشکال می‌گرفت.

مجله اشپیگل که هنوز از زیر رسوایی گزارشات و مقالات دروغ از خبرنگار سطح بالایش به نام کلاوس رلوتیوس بیرون نیامده بود، مجدداً وارد یک ماجرای دروغ‌پراکنی اینبار علیه مجاهدین مستقر در آلبانی شد.

ماجرا از این قرار بود که اواخر سپتامبر به یکباره یکی از خبرنگاران این مجله درصدد تهیه مقاله‌ای درباره مجاهدین برآمد. اما اینکه در همان ماه سپتامبر به‌طور اتفاقی! روزنامه ایندیپندنت هم یک گزارش علیه مجاهدین مستقر در آلبانی منتشر کرده بود و باز هم به‌طور اتفاقی! در همان ماه سپتامبر الجزیره انگلیسی هم یک گزارش علیه مجاهدین پخش کرده بود و جواد ظریف، وزیر خارجه بی‌پشم و پیله آخوندها هم همان گزارش‌ها را توئیت کرد، این سؤال مطرح می‌شد که چطور یک کر هماهنگ در حال اجراست؟! در واقع آن زمان که جواد ظریف مطابق با سیاست شیطان‌سازی نظام آخوندی در پی این بود که با همه خبرنگاران خارجی تحت‌امرش علیه مجاهدین یک کمپین راه‌اندازی کند، در همان زمان به‌طور اتفاقی! اشپیگل نیز به این فکر افتاده بود که خوب است یک مقاله‌ای در باره مجاهدین تهیه کند!

اشپیگل ابتدا یک نامه به دفتر شورای ملی مقاومت در آلمان ارسال کرد تا یک قرار ملاقات بگیرد. ولی قبل از اینکه این ملاقات هماهنگ شود و اصلاً بدون اینکه مشخص شود این ملاقات درباره چه موضوعی است، خبرنگارش در روز ۳۰ سپتامبر به اشرف ۳ در آلبانی رفت و گفت که من آمده بودم اینجا تا برای پناهندگان سوری گزارش تهیه کنم، خواستم از این فرصت استفاده کرده تا از قرارگاه مجاهدین هم بازدید کنم. او به دروغ گفت که از قبل هم با نماینده شورای ملی مقاومت در آلمان هماهنگ کرده است. وقتی مجاهدین اشرف ۳ موضوع را از دفتر شورا در آلمان پیگیری می‌کنند، مشخص می‌شود که هیچ هماهنگی‌ای در این رابطه صورت نپذیرفته بود. در نتیجه به او گفته شد که ابتدا هماهنگ کند و سپس به قرارگاه برای بازدید مراجعه کند.

روز بعد مشخص شد که همین خبرنگار در تیرانا با چند مزدور شناخته شده وزارت بدنام اطلاعات تحت عنوان «اعضای سابق اشرف» ملاقات کرده است.

یکی از همین مزدوران اطلاعاتی در مصاحبه با اشپیگل گفته بود:‌ «من ماهانه ۳۵۰ یورو از مجاهدین پول می‌گرفتم، ولی وقتی به سفارت ایران مراجعه کردم که به ایران برگردم، مجاهدین ‌گفتند تو جاسوس ایران هستی». گویا که سفارت رژیم یک آژانس مسافرتی بوده و فقط می‌خواسته به او جواز سفر بدهد. 

آخر سفیر همین سفارت رژیم آخوندی در تیرانا بود که دولت آلبانی چندی پیش به علت فعالیت‌های تروریستی، او و معاون اطلاعاتی‌اش را از آلبانی اخراج کرد.

گزارش اشپیگل با این جمله شروع می‌شد که:

«یک جایی در شمال غربی آلبانی زنان و مردان عجیبی زندگی می‌کنند که هفته‌ای ۳ بار بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت و پاره کردن دهان تا لب گوش را تمرین می‌کنند».

در ادامه مقاله در جای دیگری نوشته بود:

«اغلب نفرات داخل کمپ نه موبایل دارند، نه ساعت دارند و نه حتی تقویم»!

اما به‌طرز ناشیانه‌ای چند خط پایین‌تر در همین گزارش نوشته بود:

 بسیاری از آنها در شبکه‌های اجتماعی مثل توئیتر، فیس‌بوک، تلگرام فعالیت می‌کنند».

اشپیگل به این فکر نکرده بود که چطور می‌شود یک نفر با توئیتر و فیس‌بوک کار کند، اما ساعت و تقویم نداشته باشد؟!

از قضا به‌نظر می‌رسید که نه مجاهدان مستقر در آلبانی بلکه این مدیران اشپیگل بودند که تقویم نداشتند. چرا که در روز ۱۴نوامبر معاون سردبیر خارجی اشپیگل در نامه‌ای به دفتر شورای ملی مقاومت نوشته بود: «از آنجا که ما مقاله در مورد سازمان "مجاهدین خلق" را اکنون می‌خواهیم منتشر کنیم از شما به‌صورت مبرم تقاضا می‌کنم به سؤالات زیر تا سه‌شنبه ۲۱نوامبر ساعت۱۲ پاسخ دهید».(نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران- آلمان- ۲۹بهمن ۱۳۹۷ -۱۸ فوریه ۲۰۱۹)

آقای سردبیر که ظاهراً از داشتن تقویم محروم بوده است، نمی‌دانست که «روز سه‌شنبه» ۲۰نوامبر است و نه ۲۱نوامبر!

گزارش اشپیگل در جای دیگری درباره مخارج کمپ نوشته بود:

«مجاهدین گفته‌اند که مخارج خود را از طریق حامیان مقاومت در داخل و خارج تأمین می‌کنند». ولی بلافاصله اضافه کرده بود که:

«اما کارشناسان امنیتی می‌گویند آمریکا و عربستان و اسرائیل به مجاهدین پول می‌دهند».

اینکه این کارشناسان امنیتی چه کسانی هستند،‌ در کجا هستند، اسمشان چیست و چه سندی در این رابطه ارائه شده است، در تمام اینها اشپیگل سکوت کرد. شاید منظور اشپیگل از کارشناسان امنیتی همان کارشناسان امنیتی گشتاپوی آخوندی بود؟! اما جالب اینکه خودش هم نوشته بود که سندی بر این حرفی که زدیم نداریم!

یا در جای دیگری در همین گزارش گفته بود:

«در سال ۲۰۰۷ در حالی‌که نام مجاهدین در لیست تروریستی آمریکا بود، یگان‌هایی از مجاهدین در یک قرارگاه نظامی در صحرای نوادا آمریکا آموزش‌های نظامی می‌دیدند»!

همان مجاهدینی که در سال ۲۰۰۷ در اشرف در عراق بودند. اما در اینجا هم هیچ سندی نیاورده بود. اینکه یگان‌های مورد ادعای اشپیگل چه زمانی به صحرای نوادا رفتند؟ و چه وقت برگشتند؟ چه شدند؟…؟! همه چیز در ابهام بود.

اشپیگل نیازی ندید که توضیح دهد این ادعاها را چطور باور کرده است؟ و فقط یک‌طرفه تریبون‌اش را در اختیار دروغ‌های مورد پسند خامنه‌ای قرار داد.

نکته جالب دیگر این بود که طبق گفته هیأت‌مدیره اشپیگل قرار بود این گزارش در ۲۴نوامبر ۲۰۱۸ منتشر شود. اما بنا به هر دلیلی در آن موقع دست نگه داشتند و گزارش را منتشر نکردند.

 

گزارش خبرنگار اشپیگل که رژیم آخوندی قبل از انتشار آن در مجله اشپیگل، منتشر کرد!

گزارش خبرنگار اشپیگل که رژیم آخوندی قبل از انتشار آن در مجله اشپیگل، منتشر کرد!

 

اما ترجمه فارسی بخشی از گزارش اشپیگل که مصاحبه با یکی از همین مزدوران بود، در همان روز در سایت‌های زنجیره‌ای وزارت اطلاعات منتشر شد و برای اشپیگل یک افتضاح به‌بار آورد. ظاهراً اشپیگل به سفارش‌دهندگان این گزارش در وزارت اطلاعات اطمینان داده بود که حتماً گزارش را منتشر می‌کند و آنها هم بلافاصله گزارش را ترجمه فارسی کردند و گفتند که ما هم همزمان با شما درج می‌کنیم. اما در روز موعود، رسانه‌های رژیم گزارش اشپیگل را درج کردند، اما اشپیگل منتشر نکرد. آنوقت دم خروس از زیر عبای ملا دیده شد. اما اشپیگل هیچ توضیحی نداد که چطور ترجمه فارسی مصاحبه‌اش قبل از اینکه در مجله خودش چاپ شود، سر از سایت‌های وزارت اطلاعات درآورده بود. آیا کامپیوتر اشپیگل هک شده بود؟! آیا اطلاعات مجله اشپیگل نشر کرده بود؟! یا اینکه آن مقاله به سمت گشتاپوی آخوندی فرستاده و send شده بود؟!

اما علت اینکه چرا گزارش در آن موقع درج نشد و بعد در ماه فوریه و در ۱۶ فوریه در اشپیگل چاپ و منتشر شد، چه بود؟ واقعیت این بود که بعد از کنفرانس ورشو و کنفرانس مونیخ و تظاهرات پی‌درپی مقاومت ایران که دیکتاتوری آخوندی را بسیار به‌ستوه آورده بود و مقاومت ایران به‌عنوان آلترنانیو بسیار مطرح و برجسته شد، اشپیگل آن گزارشی را که مدت‌ها در دست نگه داشته شده بود(و در اصطلاح رایج مردم «در آب نمک» خوابانده شده بود) با اضافه کردن یک جمله که نشان دهد این گزارش، گزارشی به‌روز و جدید است، در تاریخ ۱۶فوریه چاپ کرد تا به رژیم در گل و لای فرورفته امدادرسانی کند.

نکته مهم این است که در همین مدت مجاهدین بارها هیأت‌مدیره اشپیگل را دعوت کردند که به آلبانی و به کمپ مجاهدین برود و همه چیز را از نزدیک ببیند تا حداقل گزارشی که می‌دهد، مستند باشد. اما اشپیگل تصمیمش را گرفته بود و به درخواست‌های مجاهدین توجهی نکرد.

نکته دیگر در مورد به اصطلاح خبرنگار و نویسنده این گزارش یعنی «لوئیزا هومه‌ریش» بود که به گفته خودش ۲ترم یعنی بیش از یکسال در ایران به‌سر برده بود.

 

اعتراف نویسنده گزارش به حضور و تردد به ایران

اعتراف نویسنده گزارش به حضور و تردد به ایران

 

به عنوان مثال او در این توئیت نوشته بود که من می‌توانم حضور ۲نیم‌سال خود در ایران را تأئید کنم. او از طرفداران سرسخت مماشات با رژیم و مذاکره و برجام و هوادار پر و پا قرص باند روحانی است. خودش گفته دوستان زیادی از طیف اصلاح‌طلبان حاکمیت دارد. مثلاً در این توئیت می‌گوید:

 

حمایت نویسنده مقاله از سیاست مماشات با رژیم آخوندی

حمایت نویسنده مقاله از سیاست مماشات با رژیم آخوندی

 

«دوستان لیبرال رفرمیست من در تهران می‌گویند ایران نباید به آمریکا اعتماد کند. اعتبار آمریکا از بین رفته است».

این خبرنگار در انتخابات ریاست‌جمهوری ارتجاع هم در سال ۱۳۹۶ در ایران حضور داشت و برای روحانی تبلیغ می‌کرد. او همچنین از مخالفان خروج برجام بود.

او در مقالاتی از قول مردم ایران نوشته بود که آمریکا با تحریم‌هایش مردم ایران را هدف قرار داده است و نه رژیم را. یا نوشته بود:‌ «آمریکا آینده ۸۰میلیون ایرانی را از بین برد».

او همچنین از مخالفین سرسخت قیام مردم ایران با هدف براندازی در دیماه گذشته بود و در همان روز قیام ۹۶ استدلال کرد که:

 

مخالفت نویسنده مقاله با قیام مردم ایران

مخالفت نویسنده مقاله با قیام مردم ایران

 

«سوم، چرا این قیام ضدرژیم نیست».

یا در همان روز علیه مواضع دولت آمریکا در حمایت از مردم ایران نوشت:

«مردم ایران برنخاستند آن‌طور که ترامپ می‌گوید. بلکه ایران دارای یک جامعه پویا است که فرصت‌های زیادی برای اصلاحات و پیشرفت ایجاد کرده است».

همچنین در مقاله دیگری که در باره قیام تأکید کرده بود که «خیلی از دانشجویان  انجمن اسلامی با او تماس داشته‌اند و گفته‌اند که از این قیام چیزی جز خشونت بیرون نمی‌آید و ما این قیام‌ها را مثبت نمی‌دانیم.»

این خبرنگار در زمان طولانی حضورش در ایران زبان فارسی را هم یاد گرفته بود و در تجمع  حکومتی ۲۲بهمن هم شرکت داشت و از این تجمع تعریف و تمجید کرد. به عنوان مثال در آنجا گفته بود: «اینجا خانم‌ها خیلی اهمیت داشتند. از خارجیان هم خیلی استقبال شد. هیچ کنترل شدیدی هم نبود».

 

خبرنگار اشپیگل همراه با زنان بسیجی فاشیسم آخوندی

خبرنگار اشپیگل همراه با زنان بسیجی فاشیسم آخوندی

 

او همچنین آنقدر به زنان بسیجی نظام آخوندی نزدیک شده بود و اعتمادشان را جلب کرده بود که او را به یک سفر راهیان نور به مناطق مرزی هم برده بودند.   

با این وصف جای تعجب نداشت که چرا اشپیگل این خبرنگار را برای تهیه گزارش انتخاب کرد. آن هم در شرایطی که رژیم ایران بیشتر از هر زمان دیگری منزوی شده است. اشپیگل این جعلیات را سرهم کرد تا تنها آلترناتیو نظام را بدنام کند. اما در عمل این مجله و خبرنگار رسوایش با تهیه این گزارش سفارش‌شده از سوی فاشیسم ولایت تیر خلاص را به رزومه اعتبار مجله و خبرنگاری خود شلیک کردند. چون این گزارش را تقریباً فقط همان سفارش‌دهنده‌ها تحویل گرفتند.

مقاله ۱۶فوریه اشپیگل مورد استقبال وسیع سایت‌های زنجیره‌ای و رسانه‌های حکومتی در ایران قرار گرفت و بی‌آبرویی‌اش برای اشپیگل باقی ماند. خبرگزاری مهر آخوندی و روزنامه خراسان با تیتر «تمرینات مجاهدین در آلبانی هفته‌ای ۳بار بریدن گلو با چاقو»، خبرگزاری فارس سپاه پاسداران با تیتر «گزارش اشپیگل از پایگاه مجاهدین: اعضای این سازمان کشتار را تمرین می‌کنند»، خبرگزاری میزان قضاییه جنایتکار آخوندی با تیتر «مجاهدین در آلبانی بریدن گلو با چاقو، در آوردن چشم و پاره کردن دهان را تمرین می‌کنند»، پایگاه خبری حامیان ولایت با تیتر «گزارش تکان‌دهنده اشپیگل از توحش مجاهدین» و صدها رسانه حکومتی دیگر با تیترهای مشابه، مقاله اشپیگل را به فارسی رله کردند.

کیهان لندن هم به فرموده مقام ولایت! وارد گود شد و به نشخوار جعلیات اشپیگل پرداخت و با پز دمکراتیک مطالب آن را با آب و تاب بازگو کرد و نوشت:

«گزارش مجله اشپیگل در مورد سازمان مجاهدین و پاسخ مجاهدین به آن نمونه‌ای است که نشان می‌دهد این سازمان تا کجا با قواعد زندگی در یک جامعه باز و مناسبات دمکراتیک، بیگانه و حتی دشمن است. با پنهان شدن پشت «قلعه اشرف» در عراق یا اینک در آلبانی، نمی‌توان حقیقت را زندانی کرد و مانع از بیان آن شد».(کیهان لندن  ۶اسفند ۹۷)

عربده و کر هماهنگ کیهان لندن سلطنت مدفون با کیهان شریعتمداری ولایت ملعون که هر دو از مطالب اشپیگل قولنج دمکراسی گرفته بودند، با حکم صریح و بی‌سابقه دادگاه آلمان در محکومیت مطالب سراسر کذب و دروغ مجله اشپیگل به یکباره خاموش شد و هم‌چنان‌که طی سالیان گذشته مقاومت ایران بارها متذکر شده بود، باز هم باید به این سرافکنده‌شدگان گفت: «دیدید که بور شدید»!  

در پایان باید گفت متوسل شدن به این دروغ‌های بزرگ از سوی رژیم فرومانده در گل و نشر و بیان آن توسط نشریات و مجله‌های خارجی با پرداخت پول‌های کلان از جیب ملت ایران به بنگاه‌ها و رسانه‌های اجیرشده جز اینکه بیانگر ضعف و زبونی یک فاشیسم مذهبی در حال مرگ باشد، چیز دیگری نیست و مردم این را خوب فهمیده‌اند؛ همان مردمی که اکنون در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر فریاد می‌کشند: توپ تانک مستند، دیگر اثر ندارد. آری، اینک پرونده‌سازی‌ها، شیطان‌سازی‌ها و مستندسازی‌ها دیگر اثر ندارند و آنچه برای سازندگان آن می‌ماند جز خفت و خواری چیز دیگری نیست.

 

-------------------------------------------------------------

پانویس:

(۱)دویچه وله گزارش کرد:

 اشپیگل خبرنگار معروف خود را به خاطر گزارش‌های دروغ اخراج کرد.

یکی از خبرنگاران مطرح اشپیگل که جوایز متعددی نیز برده است، از این رسانه اخراج شد. کلاس رلوتیوس سال‌ها گزارش‌هایی داده بود که یا ساختگی‌ بوده‌اند یا او برای جذب خواننده در آنها دستکاری آشکار کرده بود.

 

کلاس رلوتیوس، خبرنگار اخراج شده اشپیگل

کلاس رلوتیوس، خبرنگار اخراج‌شده اشپیگل

 

عصر چهارشنبه ۲۹آذر ۹۷(۲۰دسامبر) اشپیگل آنلاین خبر داد که یکی از روزنامه‌نگاران پرسابقه خود را اخراج کرده است. کلاس رلوتیوس ۳۳ساله که همین چند هفته پیش جایزه خبرنگاری سال ۲۰۱۸ آلمان را برد، اعتراف کرده که در موارد متعدد داستان‌های نادرستی را در گزار‌ش‌های خود منعکس کرده است. او سال‌ها برای اشپیگل گزارش‌ها و مقالات متعددی نوشته، تا به حال ۴جایزه مهم خبرنگاری برده است…».(دویچه وله ۸مهر ۱۳۹۷)

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/9f23f0d6-e471-42af-94d3-6b8d395bc6c7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات