728 x 90

عراق؛ نزول شتابان رژیم

سخن روز
سخن روز

از صبح ۱۶آبان یک خبر در صدر خبرها قرار گرفت و واکنش‌های گستردهٔ منطقه‌یی و بین‌المللی را برانگیخت؛ حملهٔ نافرجام پهپادی به خانهٔ نخست‌وزیر عراق.

موج محکومیتها بیدرنگ آغاز شد. آمریکا، مصر، عربستان، اردن، کویت، امارات عربی متحده، دبیرکل اتحادیه عرب، دبیرکل سازمان همکاری اسلامی، دبیرکل شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه اروپا با صدور بیانیه‌هایی این حمله تروریستی را محکوم کردند.

اما در این میان رژیم آخوندی بسیار دستپاچه و بهم‌ریخته بود. خبرگزاری رسمی رژیم ـ ایرنا بند را آب داد و نوشت: «اولین احتمال این است که، عملیات مزبور توسط مقاومت عراق انجام گرفته است!». بیدرنگ وزارت اطلاعات وارد شد و از زبان یکی از سایت‌هایش ایرنا را مورد عتاب و خطاب قرار داد و نوشت: «معلوم نیست چرا ایرنا محور مقاومت را در مظان اتهام قرار داده است!» (دیدبان ایران-۱۶ آبان).

 

پاسدار شمخانی، دبیر شورای امنیت نظام آخوندی هم که از شکست این اقدام تروریستی و عواقب آن وحشت‌زده بود، به فاصلهٔ چند ساعت به صحنه آمد تا با یک فقره ردگم کنی ناشیانه «سوءقصد به جان نخست‌وزیر عراق» را «فتنه‌ای جدید» عنوان کرد که «رد آن را باید در اتاق‌های فکر خارجی جستجو کرد!».

پس از آن هم مزدوران عراقی رژیم طبق روال شناخته شدهٔ رژیم مدعی شدند که کاظمی خودش به خودش پهپاد زده و حالا می‌خواهد آن را به گردن عوامل رژیم بیندازد. اما نشانه‌ها و اثر انگشت رژیم و مزدورانش بیش از آن بود که بتوان آن را پوشاند یا وارونه جلوه داد. از جمله آخوندکی به نام قیس الخزعلی، سرکرده شبه‌نظامیان موسوم به عصائب که پیش از این نیز در حملات موشکی و تروریستی به مجاهدین در اشرف و لیبرتی سر و کله‌اش پیدا می‌شد، روز شنبه الکاظمی را مسئول خشونتها دانست و او را تهدید کرد که با «آتش زنده» به وی پاسخ خواهد داد.

به این ترتیب کمتر کسی تردید داشت که تنها یک‌طرف عامل این ترور است. از جمله وال استریت ژورنال نوشت: «حمله پهپادی به‌محل اقامت نخست‌وزیر عراق به‌دنبال تهدیدهای شبه‌نظامیان وابسته به‌رژیم ایران صورت گرفت».

 

اما چرا رژیم دست به این اقدام تروریستی زد؟

کنکاش در صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی عراق به‌طور خاص؛ و موقعیت کنونی رژیم به‌طور عام، نشان می‌دهد وضعیت رژیم در تعادل‌قوا بسیار شکننده است و مستمراً مسیر نزول و پایین آمدن را طی می‌کند. به‌ویژه در عراق که از دو سال پیش با آغاز انقلاب اکتبر، مردم و جوانان شورشی عراق، به‌ویژه شیعیان و مردم در بغداد و سایر شهرها مانند کربلا، نجف و بصره، بارها به‌خیابان‌ها آمدند و با شعار محوری «رژیم ایران اخراج اخراج» و آتش زدن چندبارهٔ کنسولگریهای رژیم، نشان دادند که تا کجا نسبت به‌رژیم، احزاب و شبه‌نظامیان وابسته به‌آن نفرت دارند.

از سوی دیگر وضعیت بحرانی رژیم در ایران و قیامهای آبان و دی۹۸ و تیر۱۴۰۰ هر چه بیشتر رمق رژیم را گرفته و آن را در تمامیت، از جمله در سیاست‌های صدور بحران ضعیف‌تر کرده است.

همین وضعیت باعث شد در انتخابات اخیر عراق گروه‌های وابسته به‌رژیم شکست سختی بخورند. تا جایی که خود مهره‌های حکومتی اعتراف کردند «مردم عراق در جریان انتخابات «نه» بزرگی به‌طرفداران نظام گفتند... حیرت‌انگیز است که مسئولان ما این همه مخالفت را می‌بینند، اما هم‌چنان به‌همان سیاست‌هایی که این نارضایتی‌ها را به‌وجود آورده، ادامه می‌دهند» (زیباکلام- مهر۱۴۰۰).

البته این مهرهٔ حکومتی یک واقعیت را لاپوشانی می‌کند. این‌که سران رژیم این نفرت عظیم را می‌بینند، اما:

اولا: به‌خاطر ماهیت تمامیت نظام که تنها با سرکوب در داخل و صدور بحران در خارج سرپاست، نه می‌خواهد و نه می‌تواند دست از تروریسم و آدمکشی بردارد.

ثانیاً: این اقدام نشان از شکستها و نزول جدی رژیم در تعادل‌قوا در منطقه و عراق دارد که این‌طور مجبور شده با به‌جان خریدن تشکیل جبهه‌ای منطقه‌یی و جهانی (در محکومیت این سوءقصد)، دست به این اقدام پر ریسک تروریستی بزند.

 

از این رو این اقدام شکست‌خوردهٔ تروریستی رژیم نمود بارز دیگری از ضعف و شکنندگی رژیم است که پیش از این رئیس‌جمهور برگزیدهٔ مقاومت، خانم مریم رجوی هم گفته بود: «دخالت‌های رژیم ایران در منطقه، نه از موضع قدرت، بلکه ناشی از بحرانها و ضعفهای بنیادین آن است» (تیر ۱۳۹۵).

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c2b570c1-9ed0-4f1a-822d-384720616232"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات