اکرم نقابی، مادر سعید زینالی، دانشجوی ناپدیدشده در جریان حوادث ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸، در پاسخ به سخنان اخیر آخوند دژخیم اژهای سخنگوی قضاییه آخوندی که گفته بود: تا کنون سندی مبنی بر بازداشت سعید زینالی به دست نیامده و من در گذشته این موضوع را پیگیری کردم و از مدعیان بازداشت خواستم مدرک یا حتی سرنخی در این موضوع به من ارائه کنند که آنها حتی سرنخی نیز نداشتند با انتشار نامهیی پاسخ داده است: با توجه به جواب آقای اژهای که من را برگرداندند به خانهی اول اعلام میکنم حالا که با شگفتی میبینم جای ما و شما عوض شده و با گذشت ١٧ سال این ما هستیم که باید مدرکی برای بازداشت پسرمان ارائه بدهیم، من هم به خانهی اول و روز اول برگشته و دوباره تمام آن مسائل را توضیح میدهم.
من اکرم نقابی مادر سعید زینالی به چشم خودم دستگیری سعیدم را توسط سه نفر از مأموران مسلح امنیتی که نمیدانم وابسته به کدام ارگان بودند دیدهام، سعید من مفقود نشد بلکه برای ١٠ دقیقه سؤال و جواب توسط مأموران امنیتی بازداشت شد.
حالا از من سند میخواهید؟!
برای بازداشت کدام زندانی سیاسی به خانوادهاش سند مکتوب میدهید که به من داده باشید؟
وقتی خودم و دخترم را دستگیر کردید سند دادید؟
وقتی یک ماه پیش همسرم را دستگیر کردید و من تا شش روز اصلاً نمیدانستم همسرم را کجا برده اید، برای بازداشتش به من سند دادید؟
و در ١٧ سال پیش برای بازداشت سعید به من سند داده شده که حالا من آن را ارائه دهم؟
سند قابل ارائه من به شما اینها است:
چندین تماس با منزلمان از زندان اوین شد که تماس گیرنده خودش را فردی از اطلاعات اوین معرفی کرد و خبر سلامتی سعید را به ما داد، یا در یکی از تماسها در مورد فعالیتهای سعید از من سؤال کردند و تماس خود سعید که حال من خوبه و پیگیر کارم باشید.
سند دیگر، تفتیش غافلگیرانه مأموران مسلح امنیتی که بدون مجوز و اعلام هویت شان، تمام مدارک و کتابهای سعید را بردند و با وجود اصرار ما برای معرفی خودشان و دلیل اینکه چرا منزلمان را تفتیش میکنند تنها چیزی که دستگیرمان شد این بود که شخصی که از طرف همکارانش سید خطاب میشد به ما گفت که پسرتان وارد یکسری مسائل سیاسی شده که باید بررسی شود.
سند دیگر، پیگیریهای مستمر من در این ١٧ سال و جوابهای مسئولان وقت مثل آقایان سالارکیا، نقدی، کوثری، سرهنگ فاطمی و موسوی خوئینی که هر کدام سر بسته و در حد توانشان بازداشت سعید را کتمان نکرده و فقط گفتند تا تکمیل پرونده سعید صبر کنید ما به شما خبر میدهیم فعلاً کاری از دست ما بر نمیآید و افراد دیگری که در آن زمان هر کدام سمت مهمی در حکومت داشتند و به دلایلی از کشور خارج شدند که نهایتاً آن افرادی که در حال حاضر در کشور حضور دارند به دلایلی از زیر بار آن جوابها شانه خالی میکنند و آن افرادی که در کشور نیستند را شما بهرسمیت نمیشناسید.
سند دیگر، اجبارتان به بازخرید کردن پدر سعید، بعد از ٢٨ سال و ۶ ماه خدمت در وزارت صنایع که مدتی پس از بازداشت سعید، پدرش از حراست وزارتخانه احضار و گفته شد شما به کارتان خاتمه بدهید و مجبورش کردند خودش را بازخرید کند کاری که هیچ انسان عاقلی با ٢٨ سال و ۶ ماه سابقه خدمت انجام نمیدهد مگر اینکه واقعاً مجبور شده باشد.
سند دیگر، گفتههای بازجوهایتان در بازداشت خودم و دخترم که: دنبال دو تا پاره استخوان میگردین، ما دیگه چیزی نداریم به شما بدهیم یا پیشنهاد بازجویتان که اگر میخواهی خانوادهات و فرزندان دیگرت را دچار مشکل نکنی خودت را بهنحوی آرام کن، ما سنگقبر نداریم که به تو بدهیم برو قطعهی شهدا، یکی از شهدا را انتخاب کن و به جای سعیدت با او درد و دل کن تا آرامش بگیری.
در نهایت از این دست سندها بسیارند که ارائه کردن تکتک شان بهصورت جزء به جزء هم از حوصله خوانندهی این متن خارج است هم پس ازگذشت ١٧سال ذهن من یاری نمیکند دلایلم را برای اثبات اینکه سعید من را حکومت دستگیر کرده مو به مو بشکافم. الآن هم اشاره مستقیم من بهطور خاص به هیچ کدام از ارگانهای سپاه و وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی نیست بلکه به کل مجموعه است، حتی اگر هر کدام از ارگانها من را جلوی دوربین بنشانند و بخواهند که بگویم من بهطور خاص از آن ارگان شکایتی ندارم و فرزندم را آنها بازداشت نکردهاند و هر کدامشان از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند که فقط خود را مبرا کنند، می گویم که با توجه بهسر نخهایی که در این سالها بهدست آوردهام حتی اگر سند مکتوب نداشته باشم و شما به هر دلیلی از زیر بار مسئولیتتان شانه خالی کنید و تمام این دلایل و سندات من را نادیده بگیرید و منکر فرزندم شوید، من با استناد به همین اسناد از کل مجموعه جمهوری اسلامی ایران و از مسئول این مجموعه خواستار روشن شدن وضعیت و سرنوشت فرزندم سعید زینالی هستم.
اکرم نقابی
مادر زندانی گمشده سعید زینالی.
من اکرم نقابی مادر سعید زینالی به چشم خودم دستگیری سعیدم را توسط سه نفر از مأموران مسلح امنیتی که نمیدانم وابسته به کدام ارگان بودند دیدهام، سعید من مفقود نشد بلکه برای ١٠ دقیقه سؤال و جواب توسط مأموران امنیتی بازداشت شد.
حالا از من سند میخواهید؟!
برای بازداشت کدام زندانی سیاسی به خانوادهاش سند مکتوب میدهید که به من داده باشید؟
وقتی خودم و دخترم را دستگیر کردید سند دادید؟
وقتی یک ماه پیش همسرم را دستگیر کردید و من تا شش روز اصلاً نمیدانستم همسرم را کجا برده اید، برای بازداشتش به من سند دادید؟
و در ١٧ سال پیش برای بازداشت سعید به من سند داده شده که حالا من آن را ارائه دهم؟
سند قابل ارائه من به شما اینها است:
چندین تماس با منزلمان از زندان اوین شد که تماس گیرنده خودش را فردی از اطلاعات اوین معرفی کرد و خبر سلامتی سعید را به ما داد، یا در یکی از تماسها در مورد فعالیتهای سعید از من سؤال کردند و تماس خود سعید که حال من خوبه و پیگیر کارم باشید.
سند دیگر، تفتیش غافلگیرانه مأموران مسلح امنیتی که بدون مجوز و اعلام هویت شان، تمام مدارک و کتابهای سعید را بردند و با وجود اصرار ما برای معرفی خودشان و دلیل اینکه چرا منزلمان را تفتیش میکنند تنها چیزی که دستگیرمان شد این بود که شخصی که از طرف همکارانش سید خطاب میشد به ما گفت که پسرتان وارد یکسری مسائل سیاسی شده که باید بررسی شود.
سند دیگر، پیگیریهای مستمر من در این ١٧ سال و جوابهای مسئولان وقت مثل آقایان سالارکیا، نقدی، کوثری، سرهنگ فاطمی و موسوی خوئینی که هر کدام سر بسته و در حد توانشان بازداشت سعید را کتمان نکرده و فقط گفتند تا تکمیل پرونده سعید صبر کنید ما به شما خبر میدهیم فعلاً کاری از دست ما بر نمیآید و افراد دیگری که در آن زمان هر کدام سمت مهمی در حکومت داشتند و به دلایلی از کشور خارج شدند که نهایتاً آن افرادی که در حال حاضر در کشور حضور دارند به دلایلی از زیر بار آن جوابها شانه خالی میکنند و آن افرادی که در کشور نیستند را شما بهرسمیت نمیشناسید.
سند دیگر، اجبارتان به بازخرید کردن پدر سعید، بعد از ٢٨ سال و ۶ ماه خدمت در وزارت صنایع که مدتی پس از بازداشت سعید، پدرش از حراست وزارتخانه احضار و گفته شد شما به کارتان خاتمه بدهید و مجبورش کردند خودش را بازخرید کند کاری که هیچ انسان عاقلی با ٢٨ سال و ۶ ماه سابقه خدمت انجام نمیدهد مگر اینکه واقعاً مجبور شده باشد.
سند دیگر، گفتههای بازجوهایتان در بازداشت خودم و دخترم که: دنبال دو تا پاره استخوان میگردین، ما دیگه چیزی نداریم به شما بدهیم یا پیشنهاد بازجویتان که اگر میخواهی خانوادهات و فرزندان دیگرت را دچار مشکل نکنی خودت را بهنحوی آرام کن، ما سنگقبر نداریم که به تو بدهیم برو قطعهی شهدا، یکی از شهدا را انتخاب کن و به جای سعیدت با او درد و دل کن تا آرامش بگیری.
در نهایت از این دست سندها بسیارند که ارائه کردن تکتک شان بهصورت جزء به جزء هم از حوصله خوانندهی این متن خارج است هم پس ازگذشت ١٧سال ذهن من یاری نمیکند دلایلم را برای اثبات اینکه سعید من را حکومت دستگیر کرده مو به مو بشکافم. الآن هم اشاره مستقیم من بهطور خاص به هیچ کدام از ارگانهای سپاه و وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی نیست بلکه به کل مجموعه است، حتی اگر هر کدام از ارگانها من را جلوی دوربین بنشانند و بخواهند که بگویم من بهطور خاص از آن ارگان شکایتی ندارم و فرزندم را آنها بازداشت نکردهاند و هر کدامشان از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند که فقط خود را مبرا کنند، می گویم که با توجه بهسر نخهایی که در این سالها بهدست آوردهام حتی اگر سند مکتوب نداشته باشم و شما به هر دلیلی از زیر بار مسئولیتتان شانه خالی کنید و تمام این دلایل و سندات من را نادیده بگیرید و منکر فرزندم شوید، من با استناد به همین اسناد از کل مجموعه جمهوری اسلامی ایران و از مسئول این مجموعه خواستار روشن شدن وضعیت و سرنوشت فرزندم سعید زینالی هستم.
اکرم نقابی
مادر زندانی گمشده سعید زینالی.