728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

بـرای خاطر تو – احمد شاملو

-

احمد شاملو
احمد شاملو
(از آخرین شعرهای شاملو ـ پیاده شده از نوار)
 
دستانم را با درختان گره خواهم زد
و در انتهای سبز رشد
با نور
در افق
         پیامی خواهم نوشت.
 
برای خاطر تو
در چشمانم هزار ستاره می‌کارم
می‌دانم سبز خواهد شد.
برای خاطر تو
بر فراز ستیغ جانهای دوخته
در هرم آتش عشق
معبدی می‌سازم
و ماه را به نگهبانی آن خواهم داشت.
 
برای خاطرتو
در آتشدان صبح
آتشی از ایثار برمی‌افرازم
می‌دانم پایدار خواهد ماند.
 
برای خاطر تو
از شکسته‌های دل
گلدانی می‌سازم
و خود را به تمامی در آن می‌کارم.
می‌دانم
          خون خواهم خورد
                                 رشد خواهم کرد
                                                      سبز خواهم شد.
برای خاطر تو
از صمد خواهم خواست
همه ماهیان قرمز را
به طغیان در برابر تکرار فراخواند.
 
برای خاطر تو
ذره ذره خورشید را
در شب
افشان خواهم‌ کرد.
می‌دانم دوستش خواهی‌ داشت.
 
برای خاطرتو
فضا را از صدا پر خواهم‌کرد
می‌دانم منفجر خواهد شد.
برای خاطرتو
پرندگان جهان را
به مهمانی پرواز
در آسمان آبی اندیشه‌های خود فرا می‌خوانم.
برای خاطرتو
آب دریاها را
به خوابگه مورچگان خواهم بست
و خواب را از دیده‌گان خفته
ـ خفته‌گان این قرن مبتلا ـ
خواهم تکاند.
می‌دانم موج بر خواهد داشت
بیدار خواهد شد.
 
برای خاطر تو
یأس را در مهمانی امید
به «دار» خواهم زد
غم را در سالگرد تولدی دیگر
برای سرور
              وداع خواهم گفت.
برای خاطر تو
امید خواهم داشت
سرود خواهم خواند
شعر خواهم گفت.
 
برای خاطر تو
خود را به «دار» عشق می‌آویزم
و حرف آخرم این است:
دوستت دارم برای همیشه
«آ ز ا د ی.»..
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3c008cd4-375b-4bbc-9b1f-feda1c5801d7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات