سردار شهید خلق، موسی خیابانی:
قسمت بیست و پنجم: فلسفهٴ روزه
حال میپردازیم به مسأله روزه.
«یا أیها الّذین آمنوا کتب علیکم الصّیام کما کتب علی الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون». روزه یک سنت توحیدی است و تنها به ما اختصاص ندارد. بر طبق این آیهٴ قرآن «کما کتب علی الّذین من قبلکم»... آنهایی که پیش از ما بودند (پیروان ادیان توحیدی)، آنها هم آئینی بهنام روزه داشتند.
محتوای روزه چیست؟ در این باره صحبت زیاد میشود. بعضی میگویند از نظر بهداشتی مفید است. خوب ممکن است روزه آثار بهداشتی هم داشته باشد، که حتماً هم دارد. میشود این را تجربه هم کرد. ولی روشن است که هدف و مضمون اصلی روزه، بهداشت نیست؛ یک ریاضتکشی کور و بیهدف هم نیست. در خود قرآن هم اشاره میکند که خداوند نمیخواهد شما را دچار مشکلی کند. برعکس، برای شما راحتی و آسایش میخواهد.
آیا هدف این است که آدم بیاد گرسنگان و محرومان بیفتد؟ حتماً این هم یکی از آثار روزه هست که انسان گرسنگی را تجربه کند. یک روز گرسنگی بکشد تا مفهوم گرسنگی را درک کند و ببیند در چنین وضعیتی حتی تمرکز ذهن مشکل است؛ تا شاید که بر ضد گرسنگی بشورد، بر ضد مسکنت و محرومیت قیام کند. خیلی فرق میکند که آدم درکی از یک مسأله داشته باشد، آن هم درکی عینی و ملموس، تا اینکه نسبت به آن بیگانه باشد. در نامه حضرت علی (ع) به عثمان ابن حنیف میخوانیم: «چگونه اکتفا کنم به اینکه به من بگویند امیر مؤمنان، ولی در رنج زندگی با آنها (با توده مردم) همراه نباشم و من سیر بخوابم. اما شاید در حجاز شخصی باشد که با شکم گرسنه سر به بالین بگذارد». میگویند بروید با تودهها زندگی کنید تا درد آنها را از نزدیک ببینید و لمس کنید؛ زیرا درک عینی، انگیزاننده است.
اما با تمامی این توضیحات، فلسفه روزه صرفاً پیدا کردن درکی عینی از مسأله گرسنگی نیست. بلکه همانطور که قرآن بیان کرده، فلسفه روزه تقوا است. «لعلکم تتقون»... «شاید که تقوا پیشه کنید». روی مسأله تقوا هم تأکیدات زیادی شده است. چه در قرآن و چه در نهجالبلاغه. بیشتر نامهها و سفارشات امام علی (ع) با سفارش به تقوا شروع میشود.
مفهوم تقوا عبارت است از «رهایی»
گفتیم جوهر تکامل رهایی است. رهایی برای تطبیق با ارزشهای متعالیتر و در نهایت برای تطبیق با جوهر هستی. مفهوم تقوا هم همین است. یعنی انسان خودش را از قید و بندها و جبرهای دست و پا گیر و ضدتکاملی رها کند، آزاد کند. گفتیم ارزشهای پست، در یک نظام منحط اجتماعی، ما را تحت تأثیر قرار میدهند و بر اساس سرشت متضاد انسان، آدمی در دو جهت میتواند پیش برود. گیراییهای زندگی و تاثیرات منفی که شرایط روی ما گذاشته است، (نقاط و جنبههای منفی شخصیت ما) چه از نظر فکری (معرفتی) و چه از نظر خصلتی. (خودخواهی، غرور، کینه، حسد و منفعت طلبی) اینها چیزهایی است که شرایط اجتماعی (نظامهای منحط) القاء میکنند.
اینها قید و بندهایی هستند که به پای انسان زده میشوند و مانع حرکت سهل و راحت او در مسیر رشد و تکامل میگردند. باید خودمان را از این زنجیرها رها کنیم. این مفهوم تقوا است. از این جذب و انجذابها گرایشها و کششهای انحرافی و ارتجاعی، کششهایی که میخواهند ما را به عقب برگردانند، باید رها گردیم. باید از گرایشهایی که ما را وابسته به دنیا، به زندگی دنیوی و به ارزشهای دنیوی میکنند، جدا و رها شویم. این یعنی تقوا.
هدف از روزه گرفتن هم همین است. برای کسب تقوا، چکار باید کرد؟ احتیاج به یک مبارزه و یک مجاهدت در درون خود داریم، با خودمان. این چیزی است که معمولاً به آن میگویند «جهاد اکبر»، ستیزه با خود، با جنبههای منفی درون:
«ونفسٍ و ما سوّاها/فألهمها فجورها وتقواها/قد أفلح من زکّاها»...
«رستگار شد آن کس که این نفس را تزکیه کرد، آلودگیها را از آن پاک نمود»،
«وقد خاب من دسّاها»...
ناامید کسی است که آن را آلوده کند، فجور نفس را رشد دهد. یک مبارزه پیگیر، یک مجاهدت همهجانبه برای تزکیه نفس، نیاز رسیدن به تقوا است.
این پیام ماه مبارک رمضان است. ما را به چنین مبارزهای میخواند، به یک تغییر بنیادی در شخصیت خودمان. تغییر بنیادی، تغییری است که احتیاج به کوشش مداوم و نیاز به صرف نیرو دارد.
دقیقاً میبینیم که شکل برگزاری روزه میتواند بهخوبی چنین هدفی را برآورده کند. چون با این زمینهسازی، انسان را در جوی قرار میدهد که امر تغییر ساده میشود. زمینهها خیلی مهم هستند. نظیر همان مسأله شرایط که قبلاً صحبت آن را کردیم. اگر نمیتوانید، هجرت کنید. «جو» و «شرایط» خیلی مهم است. اگر در جو و شرایط مناسب قرار بگیریم، تغییر تکاملی به نسبت سادهتر صورت میپذیرد. بر عکس در شرایط نامساعد، این تغییر دشوار است. بعضی وقتها گفته میشود مسائل را با صرف توصیه نمیتوان حل کرد. توی جامعه، در درون یک سازمان و در یک تشکیلات سیاسی- انقلابی، باید شرایطی فراهم کرد؛ یک شرایط محسوس، ملموس، عینی و مادی. سپس فرد را در آن شرایط قرار داد تا امر تغییر تسهیل گردد. البته در بینش توحیدی، پایه درون انسان است. یعنی همان باورها، همان جهتگیریها. اساس کار اینهاست، شرایط به اعتبار اینها روی ما اثر میگذارد. اگر ما اعتقادی نداشته باشیم، سمت و جهتی نداشته باشیم، چگونه میخواهیم از شرایط تأثیر مثبت و مطلوب بپذیریم؟ امکان ندارد. در این صورت اسیر شرایط میشویم.
یک ماه روزه، هر روز از طلوع فجر تا غروب آفتاب. در این مدت، در این فاصله بعضی کارها باید تعطیل شود. کدام کارها؟ خورد و خوراک، کارهائیکه جنبههای حیوانی دارند. یعنی وجوه مشترک انسان با حیوان است. زندگی حیوانی چیست؟ همین خورد و خوراک، تولید مثل. این قبیل کارها باید تعطیل شوند. منظور از آن چیست؟ هجرت از دنیای حیوانی. یعنی فاصله گرفتن از ویژگیهای حیوانی، رو آوردن به آیندهای متعالی.
آماده میشویم برای تطبیق با آیندهای متعالی که در آن از خورد و خوراک حیوانی خبری نیست. اگر خورد و خوراکی باشد، به این شکل نیست. گفتیم حرکت انسان از کجا شروع شد؛ از گذشتههای حیوانی انسان یاد کردیم. یک مخرج مشترکی بین زندگی حیوانی و زندگی انسانی هست. این جدا شدن از زندگی حیوانی صرفاً نبایستی به نخوردن و نیاشامیدن محدود شود؛ بلکه باید تمامی مظاهر حیات حیوانی را در بر گیرد. بد نیست در این رابطه اشارهیی به دعای 44 صحیفه سجادیه بنماییم:
«پروردگارا به ما کمک کن در ماه رمضان، که تمام اعضاء و جوارح خود را از معصیت تو باز داریم، تمام اعضاء و جوارح خود را در آن چیزهایی که تو را خشنود میکند به خدمت گیریم. طوری که گوشمان را به لغو و چشمان را به لهو نسپاریم. دستمان را به گناه دراز نکنیم و بسوی نارواها قدم برنداریم. لقمهای غیر از حلال نخوریم، زبانمان جز به آنچه که پسند تو است گویا نشود. جز به کارهایی که ما را به تو نزدیک میکند دست نزنیم و از کارهایی که ما را از تو دور میکند، پرهیز کنیم و همه اینها را از شائبهٴ ریا پاک کن».
یعنی با تمام وجود در جهت مضامین روزه جهت بگیریم. نه فقط به ترک خوردن و آشامیدن بسنده کنیم، بلکه ترک تمامی مظاهر حیات حیوانی. در چنین صورتی یک بیمار هم میتواند به اعتباری روزه بگیرد، و ماه رمضانش با ماههای دیگرش متفاوت باشد.
ادامه دارد...
قسمت بیست و پنجم: فلسفهٴ روزه
حال میپردازیم به مسأله روزه.
«یا أیها الّذین آمنوا کتب علیکم الصّیام کما کتب علی الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون». روزه یک سنت توحیدی است و تنها به ما اختصاص ندارد. بر طبق این آیهٴ قرآن «کما کتب علی الّذین من قبلکم»... آنهایی که پیش از ما بودند (پیروان ادیان توحیدی)، آنها هم آئینی بهنام روزه داشتند.
محتوای روزه چیست؟ در این باره صحبت زیاد میشود. بعضی میگویند از نظر بهداشتی مفید است. خوب ممکن است روزه آثار بهداشتی هم داشته باشد، که حتماً هم دارد. میشود این را تجربه هم کرد. ولی روشن است که هدف و مضمون اصلی روزه، بهداشت نیست؛ یک ریاضتکشی کور و بیهدف هم نیست. در خود قرآن هم اشاره میکند که خداوند نمیخواهد شما را دچار مشکلی کند. برعکس، برای شما راحتی و آسایش میخواهد.
آیا هدف این است که آدم بیاد گرسنگان و محرومان بیفتد؟ حتماً این هم یکی از آثار روزه هست که انسان گرسنگی را تجربه کند. یک روز گرسنگی بکشد تا مفهوم گرسنگی را درک کند و ببیند در چنین وضعیتی حتی تمرکز ذهن مشکل است؛ تا شاید که بر ضد گرسنگی بشورد، بر ضد مسکنت و محرومیت قیام کند. خیلی فرق میکند که آدم درکی از یک مسأله داشته باشد، آن هم درکی عینی و ملموس، تا اینکه نسبت به آن بیگانه باشد. در نامه حضرت علی (ع) به عثمان ابن حنیف میخوانیم: «چگونه اکتفا کنم به اینکه به من بگویند امیر مؤمنان، ولی در رنج زندگی با آنها (با توده مردم) همراه نباشم و من سیر بخوابم. اما شاید در حجاز شخصی باشد که با شکم گرسنه سر به بالین بگذارد». میگویند بروید با تودهها زندگی کنید تا درد آنها را از نزدیک ببینید و لمس کنید؛ زیرا درک عینی، انگیزاننده است.
اما با تمامی این توضیحات، فلسفه روزه صرفاً پیدا کردن درکی عینی از مسأله گرسنگی نیست. بلکه همانطور که قرآن بیان کرده، فلسفه روزه تقوا است. «لعلکم تتقون»... «شاید که تقوا پیشه کنید». روی مسأله تقوا هم تأکیدات زیادی شده است. چه در قرآن و چه در نهجالبلاغه. بیشتر نامهها و سفارشات امام علی (ع) با سفارش به تقوا شروع میشود.
مفهوم تقوا عبارت است از «رهایی»
گفتیم جوهر تکامل رهایی است. رهایی برای تطبیق با ارزشهای متعالیتر و در نهایت برای تطبیق با جوهر هستی. مفهوم تقوا هم همین است. یعنی انسان خودش را از قید و بندها و جبرهای دست و پا گیر و ضدتکاملی رها کند، آزاد کند. گفتیم ارزشهای پست، در یک نظام منحط اجتماعی، ما را تحت تأثیر قرار میدهند و بر اساس سرشت متضاد انسان، آدمی در دو جهت میتواند پیش برود. گیراییهای زندگی و تاثیرات منفی که شرایط روی ما گذاشته است، (نقاط و جنبههای منفی شخصیت ما) چه از نظر فکری (معرفتی) و چه از نظر خصلتی. (خودخواهی، غرور، کینه، حسد و منفعت طلبی) اینها چیزهایی است که شرایط اجتماعی (نظامهای منحط) القاء میکنند.
اینها قید و بندهایی هستند که به پای انسان زده میشوند و مانع حرکت سهل و راحت او در مسیر رشد و تکامل میگردند. باید خودمان را از این زنجیرها رها کنیم. این مفهوم تقوا است. از این جذب و انجذابها گرایشها و کششهای انحرافی و ارتجاعی، کششهایی که میخواهند ما را به عقب برگردانند، باید رها گردیم. باید از گرایشهایی که ما را وابسته به دنیا، به زندگی دنیوی و به ارزشهای دنیوی میکنند، جدا و رها شویم. این یعنی تقوا.
هدف از روزه گرفتن هم همین است. برای کسب تقوا، چکار باید کرد؟ احتیاج به یک مبارزه و یک مجاهدت در درون خود داریم، با خودمان. این چیزی است که معمولاً به آن میگویند «جهاد اکبر»، ستیزه با خود، با جنبههای منفی درون:
«ونفسٍ و ما سوّاها/فألهمها فجورها وتقواها/قد أفلح من زکّاها»...
«رستگار شد آن کس که این نفس را تزکیه کرد، آلودگیها را از آن پاک نمود»،
«وقد خاب من دسّاها»...
ناامید کسی است که آن را آلوده کند، فجور نفس را رشد دهد. یک مبارزه پیگیر، یک مجاهدت همهجانبه برای تزکیه نفس، نیاز رسیدن به تقوا است.
این پیام ماه مبارک رمضان است. ما را به چنین مبارزهای میخواند، به یک تغییر بنیادی در شخصیت خودمان. تغییر بنیادی، تغییری است که احتیاج به کوشش مداوم و نیاز به صرف نیرو دارد.
دقیقاً میبینیم که شکل برگزاری روزه میتواند بهخوبی چنین هدفی را برآورده کند. چون با این زمینهسازی، انسان را در جوی قرار میدهد که امر تغییر ساده میشود. زمینهها خیلی مهم هستند. نظیر همان مسأله شرایط که قبلاً صحبت آن را کردیم. اگر نمیتوانید، هجرت کنید. «جو» و «شرایط» خیلی مهم است. اگر در جو و شرایط مناسب قرار بگیریم، تغییر تکاملی به نسبت سادهتر صورت میپذیرد. بر عکس در شرایط نامساعد، این تغییر دشوار است. بعضی وقتها گفته میشود مسائل را با صرف توصیه نمیتوان حل کرد. توی جامعه، در درون یک سازمان و در یک تشکیلات سیاسی- انقلابی، باید شرایطی فراهم کرد؛ یک شرایط محسوس، ملموس، عینی و مادی. سپس فرد را در آن شرایط قرار داد تا امر تغییر تسهیل گردد. البته در بینش توحیدی، پایه درون انسان است. یعنی همان باورها، همان جهتگیریها. اساس کار اینهاست، شرایط به اعتبار اینها روی ما اثر میگذارد. اگر ما اعتقادی نداشته باشیم، سمت و جهتی نداشته باشیم، چگونه میخواهیم از شرایط تأثیر مثبت و مطلوب بپذیریم؟ امکان ندارد. در این صورت اسیر شرایط میشویم.
یک ماه روزه، هر روز از طلوع فجر تا غروب آفتاب. در این مدت، در این فاصله بعضی کارها باید تعطیل شود. کدام کارها؟ خورد و خوراک، کارهائیکه جنبههای حیوانی دارند. یعنی وجوه مشترک انسان با حیوان است. زندگی حیوانی چیست؟ همین خورد و خوراک، تولید مثل. این قبیل کارها باید تعطیل شوند. منظور از آن چیست؟ هجرت از دنیای حیوانی. یعنی فاصله گرفتن از ویژگیهای حیوانی، رو آوردن به آیندهای متعالی.
آماده میشویم برای تطبیق با آیندهای متعالی که در آن از خورد و خوراک حیوانی خبری نیست. اگر خورد و خوراکی باشد، به این شکل نیست. گفتیم حرکت انسان از کجا شروع شد؛ از گذشتههای حیوانی انسان یاد کردیم. یک مخرج مشترکی بین زندگی حیوانی و زندگی انسانی هست. این جدا شدن از زندگی حیوانی صرفاً نبایستی به نخوردن و نیاشامیدن محدود شود؛ بلکه باید تمامی مظاهر حیات حیوانی را در بر گیرد. بد نیست در این رابطه اشارهیی به دعای 44 صحیفه سجادیه بنماییم:
«پروردگارا به ما کمک کن در ماه رمضان، که تمام اعضاء و جوارح خود را از معصیت تو باز داریم، تمام اعضاء و جوارح خود را در آن چیزهایی که تو را خشنود میکند به خدمت گیریم. طوری که گوشمان را به لغو و چشمان را به لهو نسپاریم. دستمان را به گناه دراز نکنیم و بسوی نارواها قدم برنداریم. لقمهای غیر از حلال نخوریم، زبانمان جز به آنچه که پسند تو است گویا نشود. جز به کارهایی که ما را به تو نزدیک میکند دست نزنیم و از کارهایی که ما را از تو دور میکند، پرهیز کنیم و همه اینها را از شائبهٴ ریا پاک کن».
یعنی با تمام وجود در جهت مضامین روزه جهت بگیریم. نه فقط به ترک خوردن و آشامیدن بسنده کنیم، بلکه ترک تمامی مظاهر حیات حیوانی. در چنین صورتی یک بیمار هم میتواند به اعتباری روزه بگیرد، و ماه رمضانش با ماههای دیگرش متفاوت باشد.
ادامه دارد...
مطالب مرتبط:
- فلسفهٴ شعائر- قسمت دوم: رابطه شعائر با جهانبینی
- فلسفهٴ شعائر- قسمت سوم: نگاهی به روند تکامل
- فلسفهٴ شعائر- قسمت چهارم: از روند تکامل، چه نتایجی میتوان گرفت؟
- فلسفهٴ شعائر- قسمت پنجم: انطباق، جوهر تکامل
- فلسفهٴ شعائر- قسمت ششم: تفاوت علم و فلسفه
- فلسفهٴ شعائر- قسمت هفتم: پاسخ توحیدی به هستی
- فلسفهٴ شعائر- قسمت هشتم: انسان چه پدیدهایست؟
- فلسفهٴ شعائر- قسمت نهم: بررسی تاریخی - اجتماعی انسان
- فلسفهٴ شعائر- قسمت دهم: تعریف انسان در دیدگاههای مختلف ایدئولوژیک
- فلسفهٴ شعائر- قسمت یازدهم: تعریف انسان در دیدگاه توحیدی
- فلسفهٴ شعائر- قسمت دوازدهم: انسان، جانشین خدا
- فلسفهٴ شعائر- قسمت سیزدهم: راز پیوند همیشگی با وجود مطلق
- فلسفهٴ شعائر- قسمت چهاردهم: پرستش، اوج آزادی!
- فلسفهٴ شعائر- قسمت پانزدهم: ریشهٴ پرستش در کجاست؟
- فلسفهٴ شعائر- قسمت شانزدهم: پاسخ واقعی چیست؟
- فلسفهٴ شعائر- قسمت هفدهم: پرستش، در راستای آن ارزش مطلق!
- فلسفهٴ شعائر - قسمت هجدهم: تعریف شعائر
- فلسفهٴ شعائر- قسمت نوزدهم: شکل و محتوا
- فلسفهٴ شعائر- قسمت بیستم: دو برخورد انحرافی با شعائر
- فلسفهٴ شعائر- قسمت بیستم و یکم: کارکرد اجتماعی شعائر- سمبلها
- فلسفهٴ شعائر- قسمت بیستم و دوم: کارکرد اجتماعی شعائر- نظم اجتماعی
- فلسفهٴ شعائر- قسمت بیستم و سوم: فلسفهٴ نماز
- فلسفهٴ شعائر- قسمت بیست و چهارم: بررسی شکل نماز و معنای حرکات و آیهها
- فلسفهٴ شعائر - قسمت بیست و پنجم: فلسفهٴ روزه
- فلسفهٴ شعائر- قسمت بیست و ششم (پایانی) : رسیدن به جهشی بزرگ، آماده شدن برای رزمی شورانگیز!