728 x 90

«راز شب» از فروغ گلستان

راز شب ـ فروغ گلستان
راز شب ـ فروغ گلستان

راز شب به قلم فروغ گلستان

... دوران عوض شده بود. از شب ۳۰خرداد به بعد، هرشب خبر دستگیری و اعدام بود.

سراغ هرکس که برای فعالیت می‌رفتم یا دستگیر شده یا تحت تعقیب و فراری بود.

شهریورماه از راه رسید. روزها همراه با خبر اعدامها از پی هم می‌گذشت.

حمید فراری بود، برادرم قاسم که دبیر زبان و چند سال از حمید بزرگتر بود، اخراج شده و از بافت رفته بود.

به نشانه تهدید پاسدار دستش را به آرامی روی کلتش گذاشت و گفت: دخترتان باید با من به سپاه بیاید.

همین که اسم سپاه آمد، رنگ مادرم به‌شدت پرید و با صدای بلند گفت: نه! او هیچ جا نمی‌آید...

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c76f97ee-c64f-4285-8acd-da49d8488252"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات