728 x 90

زندانیان سیاسی,

یک جام زهر دیگر؟!

-

زندان اوین
زندان اوین
روز پنجشنبه 28فروردین بند 350 اوین که محل نگهداری زندانیان سیاسی به‌ویژه هواداران مجاهدین است، مورد یک تهاجم سنگین 5ساعته یکصد تن از شکنجه‌گران خامنه‌ای قرار گرفت.

در این تهاجم جنایتکارانه، بسیاری از زندانیان به‌شدت مجروح شدند که وضعیت جسمی برخی از آنها از جمله غلامرضا خسروی سوادجانی، اسدالله‌هادی، ابوالقاسم فولادوند و اسدالله اسدی وخیم گزارش شده.

زندانیان بی‌دفاع با شعار مرگ بر دیکتاتور، به مقابله برخاستند.

برخی از این زندانیان مانند اسدالله هادی به‌تازگی مورد عمل جراحی قلب باز قرار گرفته و به مراقبتهای ویژه نیاز دارد.

بنا‌ به اخبار بعدی، برخی از این زندانیان که دورهٴ محکومیت خود را می‌گذرانند، با غل و زنجیر به قسمتهای دیگر، سلولهای انفرادی و به گفته یکی از نگهبانان اوین، گروهی نیز به زندان گوهردشت کرج منتقل شده‌اند.

بنا بر برخی گزارشها، دژخیمان اوین 32تن از زندانیان سیاسی را به‌رغم جراحت و نیاز به رسیدگیهای درمانی به سلولهای انفرادی بند 240 اوین منتقل کرده‌اند که از وضعیت آنها اطلاعی در دست نیست.

یکی از نگهبانان زندان اوین به زندانیان بند ۳۵۰ گفته است: «... . ۲۹ نفر به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده‌اند و اکنون در سلولهای انفرادی این زندان نگهداری می‌شوند».
به‌دنبال این تهاجم وحشیانه، زندانیان مجروح، دست به اعتصاب‌غذا زده و خواهان بازگشت به موقعیت قبلی خود شده‌اند.

جمعه شب خانم مریم رجوی با انتشار اطلاعیه‌ای افکار عمومی را در جریان این جنایت ضدبشری رژیم قرار داد و از سازمانهای حقوق‌بشری و نهادهای مسئول بین‌المللی و البته جوانان قهرمان تهرانی خواست که برای کمک به قربانیان این یورش دد منشانه و همدردی با خانواده‌ها فوراً اقدام و مداخله کنند.

بلافاصله زندانیان محبوس در زندان گوهر دشت، نیز با محکوم کردن این جنایت، خواستار دخالت نهادهای جهانی ذیربط شدند.

همزمان خانواده‌های این زندانیان با تجمع در مقابل دادسرای ارتجاع و با برافراشتن پلاکاردهای اعتراضی خواهان رسیدگی به وضعیت بستگان خود و دیدار با آنها شده‌اند.

در همین حال سازمانهای جهانی مانند سازمان عفو بین‌الملل و سازمان گزارشگران بدون مرز نیز با محکوم کردن سرکوب زندانیان بیدفاع، به حمایت از حقوق‌بشر زندانیان سیاسی ایران برخاستند.

موج اعتراضی علیه این یورش ضدانسانی آن‌چنان به سرعت بالا گرفت که انعکاس آن را در رسانه‌های حکومتی و حتی در مجلس آخوندها هم می‌توان دید:
به‌عنوان مثال روزنامه حکومتی اعتماد ۳۰/۱/۹۳ نوشت: این حمله از سوی رئیس سازمان زندانها تکذیب شد.

روزنامه حکومتی جمهوری با یک روز تأخیر نوشت: علی مطهری گفت:
کسانی که این اتفاق را تکذیب می‌کنند اجازه دهند خانواده‌های این زندانیان با آنها ملاقات کنند تا حقیقت روشن شود.

با بالا گرفتن موج ا فشاگریهای جهانی و پا گرفتن اعتراضهای داخلی که با حرکت خانواده‌های زندانیان در بند در خیابانهای مرکز تهران، اوج گرفت، شکنجه‌گران مسئول زندانها مجبور شدند به صحنه آمده و سناریوی مندرس و پاره پارهٴ به یادگار مانده از امام دجالشان را یکبار دیگر روخوانی کنند!

آنها مطابق معمول در اولین گام، کل واقعه و تهاجم و خونریزی را تکذیب کردند!

سناریویی که در وقایع اشرف و تهاجم به مجاهدین هم مکرراً تکرار کرده و می‌کنند.

حرفهای سر دژخیمی که عنوان مدیرکل زندانهای استان تهران را هم یدک می‌کشد، خود گویای همه چیز است.

روزنامه حکومتی ابتکار روز 30فروردین نوشت:
مدیرکل زندانهای استان تهران ادعای رسانه‌های بیگانه مبنی بر وقوع درگیری و ضرب و شتم زندانیان بند 350 زندان اوین تهران را تکذیب کرد.

سهراب سلیمانی... با بیان این‌که هیچ‌گونه درگیری و ضرب و شتمی بین مأموران و زندانیان روی نداده گفت: تنها یک بازرسی ساده انجام شده که این بازرسی به‌صورت ماهانه و نوبتی انجام می‌شود.

مدیرکل زندانهای استان تهران افزود: نباید به فرافکنی‌ها و شایعه سازیهای ضدانقلاب توجه داشت!

جنایت شرم‌آور آخوندها در جدیدترین هجوم آنها به زندانیان بیدفاع، اگر‌چه انتقام کشی کور دژخیمانی است که از زندانی و اسیر دست بسته (مانند قتل‌عام 10شهریور گذشته اشرف) هم وحشت دارند. اما در عین‌حال نشانهٴ استیصال جانوریست که پس از زهر خوران، و مرحله اول عقب‌نشینی اتمی، اینک خود را در سراشیب عقب‌نشینیهای دیگری می‌یابد که نه گریزی از آن دارد و نه گزیری!

و جالبتر آنکه، از یکسو: آخوند روحانی که به اسم اصلاحات و اعتدال آمده بود و این‌روزها خود رکورددار اجرای اعدامهای فله‌ای شده، روز شنبه 30فروردین در جمع سران جنایتکار نیروی انتظامی تا آنجا پیش رفت که قید هر تظاهر دجالگرانه‌ای را هم زد و صراحتاً اعلام کرد: ما حق نداریم در بردن او (یعنی اعدامی) به پای چوبه‌دار فحش دهیم و توهین کنیم! ما مجری قانون هستیم!

و از سوی دیگر، باند مقابل، که او نیز در نوبت زمامداری‌اش رکورددار اعدام در جهان بود،

همانروز در ارگان باند فاشیستی مؤتلفه، رسالت و به قلم امیر محبیان می‌نویسد: پس از اجرایی شدن فاز «گفتگوهای هسته‌ای... بر این باورم که... ادامه وضعیت فعلی حول‌ محور «پروژه حقوق‌بشر» برای ایران ممکن نیست. معنی سادهٴ حرف ستون‌نویس ارگان باند مؤتلفه این است که: باید پس از زهر اتمی، زهر حقوق‌بشر را هم خورد! این الزام دوران جدید است! خودش می‌گوید: ورود نظام به فاز گفتگو! این همان بن‌بست رژیم و به عبارتی ترجمه همان فاز سرنگونی است. فازی که در آن بیشتر از دو راه‌کار برای رژیم وجود ندارد:
یا نوشیدن پی‌درپی جام زهرهای مختلف اتمی و موشکی و حقوق‌بشر و...

یا... .
فازی که از مشخصاتش گسترش اعتراضهای اجتماعی و پیروزیهای سیاسی و دیپلوماتیک مقاومت و پایداری رزمندگان اشرفی و اشرف‌نشانان است.

صحنه‌های پرشکوهی که از اعماق زندانهای ایران تا کوچه کوچهٴ شهرهای میهن و جای جای نقاط جهان، این روزها می‌درخشد و حتی صفحه تلویزیونهای رژیم را هم تسخیر کرده! و آه از نهاد دژخیمان برآورده است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3e42c56e-13f5-4932-92ff-5028dabd785c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات