خانمها و آقایان دوستان عزیز از ایران آزاد، خانم رجوی
من احسان توتونچیان هستم، من یک دانشجوی پزشکی هستم که در تبعید در نروژ زندگی میکنم. من در ایران بدنیا آمدم، وقتی4ماهه بودم پدر و مادرم توسط رژیم ایران دستگیر شدند، تقریباً دو سال از زندگیم را در زندان اوین گذراندم. من راه رفتن و حرف زدن را در زندان در ایران فرا گرفتم. 8 عضو خانوادهام توسط رژیم ایران اعدام شدهاند، طی قتلعام سال 67، 30000 زندانی سیاسی بهخاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند. متأسفانه در آن زمان اینترنتی وجود نداشت.
با هماهنگی سازمان مجاهدین ما قادر شدهایم که بر سانسور رژیم ایران فائق بیاییم. در جریان قیام 2009، اینترنت و رسانههای اجتماعی برای بقیه جهان آشکار ساخت که در ایران چه میگذرد. تظاهر کنندگان در تهران و دیگر شهرهای اصلی ایران دستگیر، و مورد حمله و کشتار قرار میگرفتند. به یمن اینترنت و رسانههای گروهی تمامی جهان شاهد این قضایا بود. طی تنها دو سال، رژیم ایران نیروی سرکوبگر جدیدی به نام پلیس سایبری به وجود آورد که مأموریت آن مانیتور کردن فعالیتهای اینترنتی مردم ایران است. بسیاری از مردم بهدنبال اظهارنظرشان علیه رژیم بر روی اینترنت مورد تعقیب و دستگیری قرار گرفتند. یکی از اولین قربانیان وبلاگ نویس شهید ستار بهشتی بود. یک وبلاگ نویس ضد رژیم که توسط پلیس سایبری رژیم ایران مورد تعقیب و دستگیری قرار گرفت و بعد از یک هفته شکنجههای بسیار توسط رژیم ایران به قتل رسید. کار او اعلام و هشدار به جهان دربارهٴ نقض فزاینده حقوقبشر توسط رژیم ایران بود.
دوستان ایران آزاد. من باید به تمام جهان در مورد خطر فزاینده نقض حقوقبشر در ایران توسط رژیم ایران هشدار بدهم. ما صدای تظاهر کنندگان ایران بودهایم. صدای دانشجویان ایران، ما صدای بیصدایان در ایران بودهایم. ما صدای زندانیان سیاسی در زندان اوین بودهایم. در زندان گوهردشت ، در زندان قزلحصار، در زندان اهواز، در زندان کهریزک، در زندان ارومیه، در زندان تبریز، صدای رزمندگان آزادی که در زندان لیبرتی هستند، بودهایم. ما امروز اینجا هستیم تا قول بدهیم به دانشجویان و تظاهر کنندگان در ایران و نیز همهٴ رزمندگان آزادی در کمپ لیبرتی که به صدای شما بودن ادامه خواهیم داد. تا به آخرین روزهای تمامیت رژیم ایران پایان دهیم.
من احسان توتونچیان هستم، من یک دانشجوی پزشکی هستم که در تبعید در نروژ زندگی میکنم. من در ایران بدنیا آمدم، وقتی4ماهه بودم پدر و مادرم توسط رژیم ایران دستگیر شدند، تقریباً دو سال از زندگیم را در زندان اوین گذراندم. من راه رفتن و حرف زدن را در زندان در ایران فرا گرفتم. 8 عضو خانوادهام توسط رژیم ایران اعدام شدهاند، طی قتلعام سال 67، 30000 زندانی سیاسی بهخاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند. متأسفانه در آن زمان اینترنتی وجود نداشت.
با هماهنگی سازمان مجاهدین ما قادر شدهایم که بر سانسور رژیم ایران فائق بیاییم. در جریان قیام 2009، اینترنت و رسانههای اجتماعی برای بقیه جهان آشکار ساخت که در ایران چه میگذرد. تظاهر کنندگان در تهران و دیگر شهرهای اصلی ایران دستگیر، و مورد حمله و کشتار قرار میگرفتند. به یمن اینترنت و رسانههای گروهی تمامی جهان شاهد این قضایا بود. طی تنها دو سال، رژیم ایران نیروی سرکوبگر جدیدی به نام پلیس سایبری به وجود آورد که مأموریت آن مانیتور کردن فعالیتهای اینترنتی مردم ایران است. بسیاری از مردم بهدنبال اظهارنظرشان علیه رژیم بر روی اینترنت مورد تعقیب و دستگیری قرار گرفتند. یکی از اولین قربانیان وبلاگ نویس شهید ستار بهشتی بود. یک وبلاگ نویس ضد رژیم که توسط پلیس سایبری رژیم ایران مورد تعقیب و دستگیری قرار گرفت و بعد از یک هفته شکنجههای بسیار توسط رژیم ایران به قتل رسید. کار او اعلام و هشدار به جهان دربارهٴ نقض فزاینده حقوقبشر توسط رژیم ایران بود.
دوستان ایران آزاد. من باید به تمام جهان در مورد خطر فزاینده نقض حقوقبشر در ایران توسط رژیم ایران هشدار بدهم. ما صدای تظاهر کنندگان ایران بودهایم. صدای دانشجویان ایران، ما صدای بیصدایان در ایران بودهایم. ما صدای زندانیان سیاسی در زندان اوین بودهایم. در زندان گوهردشت ، در زندان قزلحصار، در زندان اهواز، در زندان کهریزک، در زندان ارومیه، در زندان تبریز، صدای رزمندگان آزادی که در زندان لیبرتی هستند، بودهایم. ما امروز اینجا هستیم تا قول بدهیم به دانشجویان و تظاهر کنندگان در ایران و نیز همهٴ رزمندگان آزادی در کمپ لیبرتی که به صدای شما بودن ادامه خواهیم داد. تا به آخرین روزهای تمامیت رژیم ایران پایان دهیم.