هر روز که از امضای توافقنامه ژنو میگذرد جنگ گرگها در زمینه مذاکرات رژیم با کشورهای 1+5 و امضای توافقنامه افزایش پیدا میکند.
تا کنون باند ولیفقیه از مذاکره و تیم مذاکرهکننده رژیم حمایت میکردند و به تبعیت از ولیفقیهشان مذاکرهکنندگان رژیم را بچههای انقلاب میدانستند، اما در تقابل با باند رفسنجانی- روحانی نسبت به این توافقنامه و مفاد آن اما و اگر داشتند و توافقنامه را زمینهیی برای جدال با این باند میکردند.
در یکی دو هفته اخیر وخصوصاً زمانی که آمریکا تحریمهای جدیدی علیه رژیم اعمال کرد و به ناگزیر رژیم تیم مذاکرهکننده را از وین بیرون کشید، جنگ گرگها در زمینه مذاکرات و توافقنامه ژنو شدت و حدت بیشتری پیدا کرده است.
در این زمینه آخوند احمد خاتمی امام نمره موقت تهران و عضو هیأترئیسه خبرگان ارتجاع از سرانجام مذاکرات ژنو بین رژیم و کشورهای 1 + 5 ابراز ناامیدی کرد و با حمله به باند رفسنجانی و روحانی که منتقدان از نظام ولیفقیه را افراطی میدانند گفت: ”چشممان آب نمیخورد که از این مذاکرات چیزی عاید ملت ما بشود، در پرونده آمریکا هر چه هست، خیانت است“.
آخوند خاتمی که در بهشهر سخن میگفت خطاب به باند رقیب گفت: ”افراطی خواندن کسانی که نقد بر مذاکرات دارند جفا به فضای آزاد است. اینکه هر کس به دولت گفت گوشه چشم دولتمردان ابروست یا اگر کسی مقالهیی نوشت، نقدی کرد؛ پس اینها افراطی اند، افراطی خواندن اینها، ضد خط مقام رهبری است“.
وی با نگرانی از عواقب زهر خوران اتمی رژیم گفت: ”قصه این است که نظام اسلامی ما نباشد، اوباما دروغ گفت که ما در پی براندازی نظام ایران نیستیم. ما در پاسخ میگوییم که شما در پی براندازی نظام اسلامی بودید و هستید و خواهید بود“.
آخوند خاتمی همچنین به سوز و گداز از قطعنامه مجمع عمومی مللمتحد پرداخت و گفت: ”روز پنجشنبه، قطعنامهیی علیه ملت ما تصویب کردند با 86 رأی که ایران حقوقبشر را زیر پا میگذارد و یکی از نمونههای آن را در بحث زنان معرفی کردند“.
یکی از اعضای ارشد باند فاشیستی مؤتلفه به نام غلامرضا انبارلویی در مقالهیی در روزنامه رسالت ارگان این باند به کلی زیر آب توافقنامه ژنو را زده است و آن را همانند بیانیه الجزایر بیارزش دانسته و 1 دی 92در مقالهیی تحت عنوان بیانیههای بیارژش از الجزایر تا ژنو مینویسد: ”آنچه که امروز به توافق ژنو موسوم گشته یک سند غیرالزامآور حقوقی است که اولاً امضای هیچیک از اعضای 1+5 را در ذیل خود ندارد و عنوان واقعیش برنامه اقدام مشترک یا همان JOINT ACTION PLAN است که حقوق بهرسمیت شناخته شده ایران را بهعنوان یک عضو رسمی NPT بهصورت داوطلبانه از سوی مذاکرهکننده ایرانی نقض کرده است. در بیاعتباری این سند همین بس که صدر و ذیلش فاقد اقدام مشترک است بدین نحو که طرف ایرانی در تعطیلی و توقف فعالیت هستهیی
فی المجلس اقدام کرده، اما طرف خارجی هیچ اقدامی در رفع تحریمها و توقف آن مبذول نکرده که هیچ آنها را تشدید هم کرده است. آیا چنین رویدادی را میتوان اقدام مشترک نامید؟“
روزنامه نویس رسالت در ادامه مطلب خود فعالیتهای ظریف وزیرخارجه کابینه آخوند حسن روحانی در زمینه مذاکرات هستهیی رژیم را شلاقکش کرده و با بیتدبیر دانستن دولت آخوند روحانی اقدامات این دولت را با اقدامات بهزاد نبوی مذاکرهکننده دولت موسوی با آمریکا در الجزایر مقایسه کرده و مینویسد: ”این راهی که امروز دکتر ظریف خوشباورانه در مسئولیت وزیر امور خارجه پنهانی بهصورت محرمانه طی میکند همان راهی است که مهندس بهزاد نبوی در مسئولیت وزیر مشاور در امور اجرایی دولت 3 دهه پیش در
پیچ و خم گفتگوهای محرمانه و با امضای الحاقیههای متعدد و الصاق آن به بیانه الجزایر بدون اطلاع مجلس وقت طی کرده و کار را عمداً یا سهواً به نتیجه نرسانده است.
قدم گذاشتن جواد ظریف در جای پای بهزاد نبوی و آزمودن آزمودهها وصف دولت روحانی را از تدبیر تهی کرد“.
اگر چه مقالهنویس روزنامه رسالت به ظاهر حرفش روی بینتیجه بودن مذاکرات ژنو است و این مذاکرات را دستمایهایی برای جنگ و جدال با باند رفسنجانی و روحانی کرده، و لبه تیز حمله او وزیر امور خارجه کابینه روحانی است؛ اما حرف اصلی و نوک تیز حملهاش رابطه دولت آخوند روحانی با آمریکا است. به همین خاطر است که قرارداد الجزایر را که سی سال است از تاریخ انعقاد آن میگذرد از انبان خاطرات کهنه نظام بیرون میآورد و توافق ژنو و رابطه دولت آخوند روحانی را با این قرارداد مقایسه میکند و دستمایهیی برای حمله به دولت آخوند روحانی فراهم میسازد. البته این کارگزار باند ولیفقیه به یک مطلب اساسی و مهم نیز ناگزیر به اعتراف میشود که نشان میدهد دود و دمهای روزهای اول نظام و آخوند روحانی در مورد دست آورد ”مهم نظام“ چقدر بیپایه واساس بوده است و به قول او ”هیچ چیزی به دست نیاوردند“
انبارلویی در ادامه مطلبش در مورد قرارداد الجزایر مینویسد: ”آن روز طرف ایرانی به جای اجرای تام و تمام مر بیانیه الجزایر که یک معادله یک مجهولی بود، با ورود به هزار توی مذاکرات محرمانه متعدد و امضای الحاقیههای منضم به بیانیه با وزیر خزانهداری آمریکا و سایر مقامات مالی و بانکی طرف آمریکایی اجرای تعهدات صریح آمریکا را در پیچ و خم مادهها و تبصرههای متعدد، عمداً یا سهواً چنان گیج و گنگ کرد که امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه تمام دعاوی آمریکا علیه ایران حل و فصل شده و مطالبات آمریکا از محل تنخواه 500 میلیون دلاری بانک مرکزی الجزایر که مرتباً طی این سه دهه پر و خالی گردیده، تادیه شده اما هنوز دیوان داوری لاهه به دعوای ایران رسیدگی نکرده تا حکمی له یا علیه آمریکا، در مورد مطالبات ایران، که اکنون بیش از 40میلیارد دلار برآورد میشود، صادر نماید“.
بخش دیگر از مطلب مقالهنویس باند ولیفقیه را میتوان بهعنوان نتیجهگیری حرفهای او و باندش نسبت بهعملکرد دولت روحانی در زمینه مذاکرات ژنو و رابطه با آمریکا تعبیرکرد که مذاکره با آمریکا را بیهوده میداند و بهشدت دولت روحانی و اعضای دستگاه دیپلوماسی دولت او را را نیز مورد حمله قرارمیدهد و مینویسد: ”مگر از یک سوراخ چند بار باید گزیده شویم؟ قرارداد الجزایر که محرمانه نبود با اقدامات محرمانه و عملکرد تاریکخانهای به چنین سرنوشتی دچار شد که بعد از 30سال رفت آمد و هزینه هنوز در مرز FMS و B61 و انبار“ ویکتوری ون ”نقطه سر خط هستیم. چند سال باید بگذرد تا سیاستمداران و گروههای سیاسی حامی رابطه و مذاکره با آمریکا در مذاکرات هستهیی به این درک برسند که در مورد بیانیه الجزایر پس از سه دهه رسیدهایم. و هزینههای فرصت از دست رفته را بر مالیه عمومی کشور تحمیل کردیم؟
آقای روحانی آیا میدانید مردم با همه تنگناهای معیشتی به دست آوردهای عملی و علوم هستهیی افتخار میکنند و از وادادگی و تحقیری که دستگاه دیپلوماسی ما در تعامل با بیگانگان و تقابل با مردم در نامحرم دانستن ولی نعمتان یقه سفیدها در رنج هستند و نمیدانند چرا از سوی آنانی که تابوی مذاکره با آمریکا و معامله با شیطان برزگ را شکستند ولی هیچ چیزی به دست نیاوردند و برای اطلاع از مفاد مذاکرات و مکالمات طرف ایرانی با طرف آمریکایی نامحرم تلقی شدهاند، چه حسی به دولت و اعضا و ارکان سبز و بنفش آن دارند؟“
جنگ گرگها و باندهای درونی رژیم بر سر توافقنامه ژنو و مذاکرات آمریکا را میتوان نتیجه سحر قطرهای از مراسم زهرخوران ولایت دانست، وای به روزی که صبح دولتش بدمد و ولیفقیه جام زهر را بهطور کامل بخورد، آن وقت است که وضعیت زار و نزار رژیم فلاکتزده ولیفقیه و شخص خودش بهطور کامل آشکار میشود.
تا کنون باند ولیفقیه از مذاکره و تیم مذاکرهکننده رژیم حمایت میکردند و به تبعیت از ولیفقیهشان مذاکرهکنندگان رژیم را بچههای انقلاب میدانستند، اما در تقابل با باند رفسنجانی- روحانی نسبت به این توافقنامه و مفاد آن اما و اگر داشتند و توافقنامه را زمینهیی برای جدال با این باند میکردند.
در یکی دو هفته اخیر وخصوصاً زمانی که آمریکا تحریمهای جدیدی علیه رژیم اعمال کرد و به ناگزیر رژیم تیم مذاکرهکننده را از وین بیرون کشید، جنگ گرگها در زمینه مذاکرات و توافقنامه ژنو شدت و حدت بیشتری پیدا کرده است.
در این زمینه آخوند احمد خاتمی امام نمره موقت تهران و عضو هیأترئیسه خبرگان ارتجاع از سرانجام مذاکرات ژنو بین رژیم و کشورهای 1 + 5 ابراز ناامیدی کرد و با حمله به باند رفسنجانی و روحانی که منتقدان از نظام ولیفقیه را افراطی میدانند گفت: ”چشممان آب نمیخورد که از این مذاکرات چیزی عاید ملت ما بشود، در پرونده آمریکا هر چه هست، خیانت است“.
آخوند خاتمی که در بهشهر سخن میگفت خطاب به باند رقیب گفت: ”افراطی خواندن کسانی که نقد بر مذاکرات دارند جفا به فضای آزاد است. اینکه هر کس به دولت گفت گوشه چشم دولتمردان ابروست یا اگر کسی مقالهیی نوشت، نقدی کرد؛ پس اینها افراطی اند، افراطی خواندن اینها، ضد خط مقام رهبری است“.
وی با نگرانی از عواقب زهر خوران اتمی رژیم گفت: ”قصه این است که نظام اسلامی ما نباشد، اوباما دروغ گفت که ما در پی براندازی نظام ایران نیستیم. ما در پاسخ میگوییم که شما در پی براندازی نظام اسلامی بودید و هستید و خواهید بود“.
آخوند خاتمی همچنین به سوز و گداز از قطعنامه مجمع عمومی مللمتحد پرداخت و گفت: ”روز پنجشنبه، قطعنامهیی علیه ملت ما تصویب کردند با 86 رأی که ایران حقوقبشر را زیر پا میگذارد و یکی از نمونههای آن را در بحث زنان معرفی کردند“.
یکی از اعضای ارشد باند فاشیستی مؤتلفه به نام غلامرضا انبارلویی در مقالهیی در روزنامه رسالت ارگان این باند به کلی زیر آب توافقنامه ژنو را زده است و آن را همانند بیانیه الجزایر بیارزش دانسته و 1 دی 92در مقالهیی تحت عنوان بیانیههای بیارژش از الجزایر تا ژنو مینویسد: ”آنچه که امروز به توافق ژنو موسوم گشته یک سند غیرالزامآور حقوقی است که اولاً امضای هیچیک از اعضای 1+5 را در ذیل خود ندارد و عنوان واقعیش برنامه اقدام مشترک یا همان JOINT ACTION PLAN است که حقوق بهرسمیت شناخته شده ایران را بهعنوان یک عضو رسمی NPT بهصورت داوطلبانه از سوی مذاکرهکننده ایرانی نقض کرده است. در بیاعتباری این سند همین بس که صدر و ذیلش فاقد اقدام مشترک است بدین نحو که طرف ایرانی در تعطیلی و توقف فعالیت هستهیی
فی المجلس اقدام کرده، اما طرف خارجی هیچ اقدامی در رفع تحریمها و توقف آن مبذول نکرده که هیچ آنها را تشدید هم کرده است. آیا چنین رویدادی را میتوان اقدام مشترک نامید؟“
روزنامه نویس رسالت در ادامه مطلب خود فعالیتهای ظریف وزیرخارجه کابینه آخوند حسن روحانی در زمینه مذاکرات هستهیی رژیم را شلاقکش کرده و با بیتدبیر دانستن دولت آخوند روحانی اقدامات این دولت را با اقدامات بهزاد نبوی مذاکرهکننده دولت موسوی با آمریکا در الجزایر مقایسه کرده و مینویسد: ”این راهی که امروز دکتر ظریف خوشباورانه در مسئولیت وزیر امور خارجه پنهانی بهصورت محرمانه طی میکند همان راهی است که مهندس بهزاد نبوی در مسئولیت وزیر مشاور در امور اجرایی دولت 3 دهه پیش در
پیچ و خم گفتگوهای محرمانه و با امضای الحاقیههای متعدد و الصاق آن به بیانه الجزایر بدون اطلاع مجلس وقت طی کرده و کار را عمداً یا سهواً به نتیجه نرسانده است.
قدم گذاشتن جواد ظریف در جای پای بهزاد نبوی و آزمودن آزمودهها وصف دولت روحانی را از تدبیر تهی کرد“.
اگر چه مقالهنویس روزنامه رسالت به ظاهر حرفش روی بینتیجه بودن مذاکرات ژنو است و این مذاکرات را دستمایهایی برای جنگ و جدال با باند رفسنجانی و روحانی کرده، و لبه تیز حمله او وزیر امور خارجه کابینه روحانی است؛ اما حرف اصلی و نوک تیز حملهاش رابطه دولت آخوند روحانی با آمریکا است. به همین خاطر است که قرارداد الجزایر را که سی سال است از تاریخ انعقاد آن میگذرد از انبان خاطرات کهنه نظام بیرون میآورد و توافق ژنو و رابطه دولت آخوند روحانی را با این قرارداد مقایسه میکند و دستمایهیی برای حمله به دولت آخوند روحانی فراهم میسازد. البته این کارگزار باند ولیفقیه به یک مطلب اساسی و مهم نیز ناگزیر به اعتراف میشود که نشان میدهد دود و دمهای روزهای اول نظام و آخوند روحانی در مورد دست آورد ”مهم نظام“ چقدر بیپایه واساس بوده است و به قول او ”هیچ چیزی به دست نیاوردند“
انبارلویی در ادامه مطلبش در مورد قرارداد الجزایر مینویسد: ”آن روز طرف ایرانی به جای اجرای تام و تمام مر بیانیه الجزایر که یک معادله یک مجهولی بود، با ورود به هزار توی مذاکرات محرمانه متعدد و امضای الحاقیههای منضم به بیانیه با وزیر خزانهداری آمریکا و سایر مقامات مالی و بانکی طرف آمریکایی اجرای تعهدات صریح آمریکا را در پیچ و خم مادهها و تبصرههای متعدد، عمداً یا سهواً چنان گیج و گنگ کرد که امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه تمام دعاوی آمریکا علیه ایران حل و فصل شده و مطالبات آمریکا از محل تنخواه 500 میلیون دلاری بانک مرکزی الجزایر که مرتباً طی این سه دهه پر و خالی گردیده، تادیه شده اما هنوز دیوان داوری لاهه به دعوای ایران رسیدگی نکرده تا حکمی له یا علیه آمریکا، در مورد مطالبات ایران، که اکنون بیش از 40میلیارد دلار برآورد میشود، صادر نماید“.
بخش دیگر از مطلب مقالهنویس باند ولیفقیه را میتوان بهعنوان نتیجهگیری حرفهای او و باندش نسبت بهعملکرد دولت روحانی در زمینه مذاکرات ژنو و رابطه با آمریکا تعبیرکرد که مذاکره با آمریکا را بیهوده میداند و بهشدت دولت روحانی و اعضای دستگاه دیپلوماسی دولت او را را نیز مورد حمله قرارمیدهد و مینویسد: ”مگر از یک سوراخ چند بار باید گزیده شویم؟ قرارداد الجزایر که محرمانه نبود با اقدامات محرمانه و عملکرد تاریکخانهای به چنین سرنوشتی دچار شد که بعد از 30سال رفت آمد و هزینه هنوز در مرز FMS و B61 و انبار“ ویکتوری ون ”نقطه سر خط هستیم. چند سال باید بگذرد تا سیاستمداران و گروههای سیاسی حامی رابطه و مذاکره با آمریکا در مذاکرات هستهیی به این درک برسند که در مورد بیانیه الجزایر پس از سه دهه رسیدهایم. و هزینههای فرصت از دست رفته را بر مالیه عمومی کشور تحمیل کردیم؟
آقای روحانی آیا میدانید مردم با همه تنگناهای معیشتی به دست آوردهای عملی و علوم هستهیی افتخار میکنند و از وادادگی و تحقیری که دستگاه دیپلوماسی ما در تعامل با بیگانگان و تقابل با مردم در نامحرم دانستن ولی نعمتان یقه سفیدها در رنج هستند و نمیدانند چرا از سوی آنانی که تابوی مذاکره با آمریکا و معامله با شیطان برزگ را شکستند ولی هیچ چیزی به دست نیاوردند و برای اطلاع از مفاد مذاکرات و مکالمات طرف ایرانی با طرف آمریکایی نامحرم تلقی شدهاند، چه حسی به دولت و اعضا و ارکان سبز و بنفش آن دارند؟“
جنگ گرگها و باندهای درونی رژیم بر سر توافقنامه ژنو و مذاکرات آمریکا را میتوان نتیجه سحر قطرهای از مراسم زهرخوران ولایت دانست، وای به روزی که صبح دولتش بدمد و ولیفقیه جام زهر را بهطور کامل بخورد، آن وقت است که وضعیت زار و نزار رژیم فلاکتزده ولیفقیه و شخص خودش بهطور کامل آشکار میشود.