افراد تیم ابو رشید در یک گشت شناسایی هستند. ارتش سوریه برای بیرون راندن شورشیان از کوهستانها، این جنگلها را آتش میزند. آنها در مسیر خود به ابو رمضان، یک افسر سابق ارتش سوری میرسند که شش ماه پیش از ارتش جدا شد…
ابو رمضان میگوید هلیکوپترها روزانه کوهستان را بمباران میکنند تا رزمندگان نتوانند در آنجا مستقر شوند. این کوهستانها برتری استراژیک بهدلیل دید به منطقه را میدهد…
ابو رشید میگوید بسیاری از کسانی که اینجا زندگی میکنند، تنها برای مبارزه با نیروهای اسد اینجا ماندهاند. ارتش میخواهد مردم را بترساند و کنترل ارتفاعات را دوباره بهدست آورد.
بهدلیل بمباران و توپباران مستمر توسط ارتش اسد، شرایط زندگی برای خانوادههایی که باقی ماندهاند، سخت است. یک زن میگوید ما باید با چوب غذا بپزیم، زیرا گاز و برق را قطع کردهاند. هر ده روز فقط یک بار تانکر آب از اینجا عبور میکند. کودکان از صدای انفجارها هراسان میشوند و گریه میکنند. بیماران را هم نمیتوانیم به بیمارستان ببریم، زیرا ماشین و سوخت برای ماشین نداریم…
موشکی که در دست یک مرد است، ساخت روسیه است. او میگوید من در ارتش 25سال با این سلاحها کار کردم. این سلاحها از پول مالیات ما تهیه شده است، ولی امروز روی سر خود ما فرود میآید. این است آنچه در این کشور میگذرد، رژیم بشار با این سلاحها مردم خودش را میکشد…
مردم اینجا از ارتش آزادی سوریه حمایت میکنند. این گروه به پایگاه خود باز میگردد. آنها اکنون تجهیزات و تسلیحات بهتری دارند و مستمر سلاحهای جدید دریافت میکنند. فقط سلاحهای سنگین است که به آنها نمیرسد. سلاح از طریق مرز ترکیه میآید. بخشی از سلاحها هم از خود ارتش سوریه بهدست میآید…
هنگام برگزاری نماز، اذان از طریق بیسیم خوانده میشود تا پایگاههای دیگر هم بتوانند نماز برپا دارند.
قبل از انقلاب تعداد کمی نماز میخواندند، ولی اکنون ایمان به خداوند بخش اصلی زندگی و نبرد این رزمندگان برای اتحاد شده است.
یک رزمنده میگوید؛ قبل از اعتماد به خود، اعتقاد است. ما معتقدیم که خداوند در سمت ما، و علیه دشمن است، زیرا آنها جنایتکار هستند. ما عمیقاً به حمایت خداوند اعتقاد داریم. درست است که سلاحهای ما ابتدایی هستند، ولی مقاومت میکنیم، میجنگیم و دشمن را نابود میکنیم. ما طی یک سال گذشته تجربه زیادی کسب کردهایم. نیروهای دشمن ترسو هستند و در جنگ رو در رو قدرت ایستادگی ندارند، به همین جهت از هواپیما و هلیکوپتر علیه ما استفاده میکنند… .
ابو رمضان میگوید هلیکوپترها روزانه کوهستان را بمباران میکنند تا رزمندگان نتوانند در آنجا مستقر شوند. این کوهستانها برتری استراژیک بهدلیل دید به منطقه را میدهد…
ابو رشید میگوید بسیاری از کسانی که اینجا زندگی میکنند، تنها برای مبارزه با نیروهای اسد اینجا ماندهاند. ارتش میخواهد مردم را بترساند و کنترل ارتفاعات را دوباره بهدست آورد.
بهدلیل بمباران و توپباران مستمر توسط ارتش اسد، شرایط زندگی برای خانوادههایی که باقی ماندهاند، سخت است. یک زن میگوید ما باید با چوب غذا بپزیم، زیرا گاز و برق را قطع کردهاند. هر ده روز فقط یک بار تانکر آب از اینجا عبور میکند. کودکان از صدای انفجارها هراسان میشوند و گریه میکنند. بیماران را هم نمیتوانیم به بیمارستان ببریم، زیرا ماشین و سوخت برای ماشین نداریم…
موشکی که در دست یک مرد است، ساخت روسیه است. او میگوید من در ارتش 25سال با این سلاحها کار کردم. این سلاحها از پول مالیات ما تهیه شده است، ولی امروز روی سر خود ما فرود میآید. این است آنچه در این کشور میگذرد، رژیم بشار با این سلاحها مردم خودش را میکشد…
مردم اینجا از ارتش آزادی سوریه حمایت میکنند. این گروه به پایگاه خود باز میگردد. آنها اکنون تجهیزات و تسلیحات بهتری دارند و مستمر سلاحهای جدید دریافت میکنند. فقط سلاحهای سنگین است که به آنها نمیرسد. سلاح از طریق مرز ترکیه میآید. بخشی از سلاحها هم از خود ارتش سوریه بهدست میآید…
هنگام برگزاری نماز، اذان از طریق بیسیم خوانده میشود تا پایگاههای دیگر هم بتوانند نماز برپا دارند.
قبل از انقلاب تعداد کمی نماز میخواندند، ولی اکنون ایمان به خداوند بخش اصلی زندگی و نبرد این رزمندگان برای اتحاد شده است.
یک رزمنده میگوید؛ قبل از اعتماد به خود، اعتقاد است. ما معتقدیم که خداوند در سمت ما، و علیه دشمن است، زیرا آنها جنایتکار هستند. ما عمیقاً به حمایت خداوند اعتقاد داریم. درست است که سلاحهای ما ابتدایی هستند، ولی مقاومت میکنیم، میجنگیم و دشمن را نابود میکنیم. ما طی یک سال گذشته تجربه زیادی کسب کردهایم. نیروهای دشمن ترسو هستند و در جنگ رو در رو قدرت ایستادگی ندارند، به همین جهت از هواپیما و هلیکوپتر علیه ما استفاده میکنند… .