جاودانگی قهرمان مجاهد خلق علی شریفی در آلبانی
پس از ۴۴سال همراهی و نبرد در صفوف مجاهدین و ارتش آزادی
قهرمان مجاهد خلق علی شریفی پس از یک عمل سنگین جراحی قلب در بیمارستان دیگر به هوش نیامد، تلاش پزشکان به نتیجه نرسید و او به یاران شهید و صدیقش پیوست.
علی شریفی متولد ۱۳۳۹ از فرزندان مردم درچهٴ اصفهان در سال۱۳۵۷ هنگامی دانشآموز بود در جریان قیام مردم علیه دیکتاتوری سلطنتی با نام و آرمان مجاهدین آشنا شد و بهفعالیت پرداخت. او خودش در مورد این دوران از زندگیاش نوشته است:
«بهمنظور راهیابی بهاهداف آرزوها و دست یافتن بهآنها و جریانی که بتواند ما را بهآن برساند شروع بهکنکاش و جستجو کردیم و با مطالعهٴ تمام عملکردها و شعارهای هر گروه و سازمانی را که خواستهیی مطرح میکرد، دنبال میکردیم که چه کسی چه میگوید و چه میخواهد و در این راستا بود که خود را و گمکردهٴ خو را در ایدئولوژی سازمان یافتم و دیدم که از طریق ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق است که میتوانیم بهسر منزل مقصود برسیم و در این جهت شروع به فعالیت کردم و بیشتر بهمطالعه اثرات و جزوات پرداختم و آنچه که میآموختم سعی میکردم که در میان مردم ببرم و مردم را نسبت آن آگاه کنم»
مجاهد قهرمان علی شریفی پس از انقلاب از سال۱۳۵۸ در ارتباط با مجاهدین به مبارزه برضد ارتجاع و سارقان انقلاب مردم پرداخت. او که یک میلیشیای پرشور مجاهد بود، در سال۱۳۶۰ پس از دوبار دستگیری و یک محاکمهٔ فرمایشی بهمدت ۲سال و ۷ماه در زندان ارومیه در اسارت دژخیمان خمینی به سر برد و پس از آزادی برای وصل ارتباطش با مجاهدین حداکثر تلاش را با قبول خطرات بسیار بهعمل آورد. در سال۱۳۶۵ پس از وصل ارتباط به اشرف اعزام شد و با پوشیدن لباس رزم و شرف در ارتش آزادی به مبارزه خود ادامه داد. او در بسیاری عملیات ارتش آزادیبخش از جمله عملیات بزرگ آفتاب و چلچراغ و حماسهٔ عقیدتی و میهنی فروغ جاویدان شرکت داشت.
علی قهرمان انقلاب ایدئولوژیک مریم رهایی را سرفصل یک تحول عمیق در زندگی تشکیلاتی و انقلابی خودش میدانست.
مجاهد خلق علی شریفی:
«با آزادی و نام برادر مسعود شروع کردم و برای رسیدن به آزادی مردم و کشورم و نیل به آرمانهای آزادیخواهانه با تمسک به انقلاب خواهر مریم طی طریق کردم و تا تحقق نهایی امر سرنگونی با عزمی جزم و اراده آنرا محقق خواهم کرد».
این قهرمان صدیق در دوران پایداری پرشکوه مجاهدین در اشرف همواره در صفوف مقدم بود. از جمله در جریان حملهٔ وحوش نیروی تروریستی قدس در ۱۹فروردین ۱۳۹۰ نبردی جانانه با جنایتکاران مهاجم داشت. این حمله توسط جلاد قاسم سلیمانی با مالکی نخستوزیر دستنشانده عراق همآهنگ شده بود.
او در این مورد در نقشهمسیر سال۹۰ خود نوشته است:
«نقشهمسیر راه پر پیچ و خم تاریخ و تکامل برای رسیدن به آزادی بوده و هست و میباشد. راهی خونبار پر قیمت و پر بها. مسیری که هیچ شکافی وجایی برای ذلت و تسلیم نداشته و ندارد و درست به همین خاطر است که برای رقم خوردن قدر اشرف و خلق قهرمان و اشرفنشان راهی و نقشه مسیری به غیر از پایداری و مقاومت و جنگ صد برابر با عزم حد اکثر باقی نمانده و نمیماند بهخصوص پس از این همه تجربه و راههای طی شده و کارزارهای فشرده سیاسی، اجتماعی، بینالمللی.
در یک کلام برای نیل به آزادی خلق قهرمان هیچ راهی به غیر از مقاومت و پایداری و ثبات قدم در راه سیاستهای مدبرانه و راهگشایانه رهبری نبوده و نیست چون هم بهلحاظ تجربی و هم بهلحاظ ایدئولوژی همواره رهبری مقاومت با اتخاذ اصولیترین خط و خطوط این مقاومت و این مبارزه را تا این مرحله رسانده الآن هم در این شرایط فتنهانگیز و پر پیچ و خم و بغرنج تنها مسیری و نقشه مسیری که راه به آزادی خلق قهرمان میبرد سیاستهای مدبرانه رهبری میباشد و پیروی از این مسیر لازمه آن و اسباب کار جنگ صد برابر با عزم حداکثر می باشد و هر بهایی که در این مسیر لازم است باید پرداخت».
مجاهد خلق علی شریفی تا آخرین روزهای حیاتش با روحیهٔ شاداب و سرشار در نبرد ایدئولوژیک حاضر به جنگ و فعال بود و در پذیرش مسئولیتها پیشقدم میشد.
یکی از یاران مجاهدش نوشته است:
«تعهدپذیری او بسیار آموزنده بود. ۵سال پیش یک مسئولیت مشترک را با هم شروع کردیم، او پیشقدم شده و آن را پذیرفته بود. در این مدت بدون کوچکترین وقفهیی حتی در شرایط تشدید بیماری این مسئولیت را انجام میداد. همان روزی که مسئولیت را پذیرفت گفت تا روزی که زنده هستم در اینکار کوتاهی نخواهم کرد و واقعاً تا آخرین لحظه بهرغم تشدید بیماری با تمام توانش را کار را پیش میبرد. یادم نمیآید که در این ۵سال حتی یک مورد در کارش تأخیر داشته باشد. او همیشه در فکر نوسازی و ارتقای مسئولیتش بود و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد»
یکی دیگر از یاران همراه علی قهرمان نوشته است:
«در این مدت که نزدیک به سه ماه مجاهد صدیق علی شریفی در بیمارستان بستری بود و من افتخار داشتم که روزانه در مناسبات نزدیک با او باشم او را برادری دیدم با چهره دوست داشتنی، آرام صبور، با حوصله، صبح زود بیدار میشد و سراغ تعهدات خود پشت کامپیوتر میرفت بیشتر اوقات وقتش را پشت کامپیوتر سپری میکرد و هر بار میگفتم علی چکار میکنی بیا وقت غذا است با لبخند و لهجه شیرین اصفهانی میگفت: دارم تعهدات خودم را انجام میدهم.
مجاهدی بود که از کوران و سختیهای سالیان از جمله ۱۴سال پایداری عبور کرده و سختیها مبارزه را خوب چشیده بود و از همه آنها به یمن انقلاب خواهر مریم با قدرت عبور کرده بود زرق و برقها و بوق و کرناهای بورژوازی برایش پشیزی ارزش نداشت. آنچه برایش همه چیز بود فکر و عزم سرنگونی رژیم جنایتکار و آزادی خلق و میهنش بود».
پیام تسلیت خانم مریم رجوی
به مجاهد صدیق علی شریفی فرزند شجاع مردم «درچه» اصفهان که با بیش از چهار دهه سابقه مبارزاتی در برابر رژیم تبهکار آخوندی، جاودانه شد درود میفرستم.
این قهرمان پاکباز اشرفی نمونه دیگری از رشیدترین فرزندان ایران است که در نبرد با ارتجاع و استبداد دینی حاکم، سراز پا نمیشناسند، از همه چیز خود میگذرند تا آزادی و عدالت و همه چیز را برای مردم ایران به ارمغان بیاورند.
او خود در تعهدی پرمعنا نوشته بود: آنچه سرنوشت ما را تعیین میکند، شرایط نیست. بلکه تصمیمها و انتخابهایی است که بر سر بزنگاه گرفته میشود و با ایمان و پشتکار و جدیت به آن عمل میشود.
یقین دارم که همرزمان مجاهدش جای خالی او را با نبرد مضاعف پر میکنند و زندگی مبارزاتی پرافتخارش، الهامبخش شورشگران برای آزادی در اصفهان خواهد بود.