روزی نیست که پزشکیان یا معاونش یا دیگر نفراتش جلوی دوربین نیایند و درباره بحران بنزین و مصرف زیاد مردم سخنسرایی نکنند، اقدامات هماهنگ شدهای که زمینهسازی سازمانیافته برای گران کردن قیمت بنزین است.
همین وضعیت بهصورت اعلام نشده درباره گازوییل هم وجود دارد. اما بدتر از همه وضعیت گاز مصرفی مردم ایران است.
دومین ذخایر گازی جهان در ایران وجود دارد، اما اکنون مردم ما همراه با صنایع بهویژه نیروگاههای حرارتی کشور پیوسته با کمبود گاز روبهرو هستند.
در همین مورد، روزنامه اعتماد رژیم خبر از یک بحران جدی در تأمین گاز مصرفی مردم داد و نوشت: ایران بهعنوان دومین ذخیره گازی جهان به شکل تأسفباری دچار ناترازی گاز است. در سال ۱۴۰۱ ناترازی در اوج مصرف سرمای زمستان روزانه ۳۱۵ میلیون مترمکعب (م.م.م) بود. مطابق برآوردها این رقم امسال به حدود ۵۰۰ م.م.م خواهد رسید.
همین رسانه حکومتی افزوده با استمرار این وضعیت، در آینده فقط قادر به تأمین گاز مصرفی بخش مسکونی و عمومی خواهیم بود ولی برای نیروگاهها، پتروشیمیها، صنایع و تزریق گاز به چاههای نفت و غیره، گازی نخواهیم داشت و باید از هماکنون برای ایجاد سرمایهگذاری خارجی در این زمینه اقدام کنیم وضعیت، اورژانس است. و وضعیت برق و بنزین و گازوییل هم به همین شکل است.
حرف روزنامه اعتماد روشن است؛ رژیم برای بازسازی صنایع استخراج، تصفیه و تولید گاز نیاز به سرمایهگذاری دارد، اما خامنهای توان سرمایهگذاری در صنایع گاز کشور را ندارد، چرا که تمامی درآمدهای نفتی و مالیاتی کشور را هزینه جنگهای منطقهیی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و غزه میکند و دیگر پولی برای سرمایهگذاری در زیرساختهای داخلی ایران و نیازهای عمومی ایران باقی نمیماند بهویژه که باید هزینه عیاشیهای پاسداران و آقاها و آقازادههای نظامش را هم فراهم کند تا چرخ دستگاه سرکوب داخلیاش را همین خوشنشینهای دیکتاتوری بچرخانند!
ظاهراً یکی از علل انتصاب پزشکیان به ریاستجمهوری از سوی خامنهای، جلو انداختن او برای ترغیب غربیها برای سرمایهگذاری در ایران است!
اما اشتباه خامنهای آنجاست که؛ وقتی در جنگهای منطقهای، بسیاری مرز سرخهای جهانی را رد میکند، و از سوی دیگر در جنگ اوکراین هم مرز سرخ صدور سلاح و مرز سرخ مداخله در جنگ اوکراین را رد میکند، بسیار روشن و منطقی است که هیچ سرمایهگذار دولتی یا غیردولتیای پیدا نشود که ریسک کار در سرزمینی را بپذیرد که سرنوشتش بسته به چند جنگ نیابتی در خارج است و در داخل کشور هم احتمال روبهرو شدن ناگهانی با یک قیام بزرگ اجتماعی، کابوس شبانه روزیاش است.
با این مقدمات روشن است که؛
نه تنها مسأله گاز حل نخواهد شد، بلکه مشکل فرسودگی صنعت نفت هم روزبهروز بیشتر خواهد شد، مشکلی که در مورد دیگر زیرساختهای ضروری اقتصادی اجتماعی ایران هم صدق میکند.
اما پیشاپیش روشن است که تا اطلاع ثانوی هیچ خبری از سرمایهگذاری خارجی در ایران آخوندزده نخواهد بود و به همین علت، تمامی بحرانهای ناشی از فرسودگی صنایع انرژی تشدید خواهد شد.