علی خامنهای ولیفقیه خونآشام ارتجاع روز دوشنبه 16اسفند 95 پس از مدتها سکوت به صحنه آمد و در دیدار با گروهی از نیروهای رژیم، در مورد مسائل مختلفی صحبت کرد که هر کدام از نکاتش جای تأمل دارد اما در میان صحبتهایش، دربارهٴ جنگ ضدمیهنی 8ساله تعابیری بهکار برد که تاکنون کمتر مقام مسؤلی در رژیم (به استثنای خمینی) بیان کرده است. وی دربارهٴ جنگ و اینکه جنگ 8ساله ثروتی عظیم و ملی است، داد سخن داد و گفت: ”دوران دفاع مقدس در واقع مقولهیی حیاتی و همچون نَفَس کشیدن برای ملت ایران بود و اگر این نَفَس کشیده نمیشد، ملت میمُرد“
وی در ادامه به مخالفان کنونی جنگ که اصل راهاندازی خائنانهٴ آن جنگ ضدمیهنی را نقد میکنند تاخت و گفت: ”این افراد همانند کسانی هستند که کتابهای خطی نفیس یک ملت را آتش بزنند و یا ثروت نفت یک ملت را به دریا بریزن“.
تعریف و تمجید خامنهای از جنگ در حالی است که نکبت آن جنگ شریرانه اینک بیش از هر زمان دیگر بر کوچک و بزرگ ایرانی روشن شده و کمتر کسی است که از نیات شوم و ضدمیهنیای که باعث برافروخته شدن آتش آن جنگ شد، بیخبر باشد.
یکبار رفسنجانی گفته بود: خمینی با فنون جنگ آشنایی نداشت، وقتی عملیات والفجر شکست خورد گفت اسم این را بگذارید عملیات والفجر مقدماتی و دوباره آن را تکرار کنید!
امسال پاسدار جنایتکار محسن رضایی که خود فرمانده پاسداران در آن جنگ ویرانگر بود، در یک مصاحبه تلویزیونی بر آنچه که رفسنجانی گفته بود صحه گذاشت و گوشههای دیگری از آن جنایت را لو داد و گفت: آن عملیاتها نباید انجام میشد در ”سلسله عملیات والفجر“ همان مرحله اول، کافی بود و نباید مراحل بعدی اجرا میشد!
در حالیکه هم پاسداران و ارتشیها میدانند و هم مردمی که آن سالها فرزاندانشان هیزم آتش جنگ میشد خبر دارند پس از والفجر مقدماتی، 10 رشته عملیات دیگر به اسم والفجر 3، 2، 1... تا 10 انجام شد! در آن 11 عملیات، نزدیک به 200هزار عراقی (بنا بر آمار اعلام شده از سوی رژیم) کشته شدند. منابع رژیم دربارهٴ تعداد کشتهشدگان خود سکوت کردهاند، اما با توجه به استفادهٴ خمینی از تاکتیک امواج انسانی، تنها خدا و همین سران جنایتکار رژیم میدانند تعداد کشتههای ایران چندصد هزار نفر بوده؟!
عملیاتی که اینک با خونسردی تمام گفته میشود: نباید انجام میشد!
دربارهٴ همین عملیات والفجر مقدماتی، رفسنجانی در تاریخ 7مهر 1379 در گفتگویی با روزنامه جمهوری اسلامی گفته بود: ”امام بهعنوان فرمانده کل قوا، با مسائل نظامی آشنا نبود... . وقتی عملیاتی مانند والفجر، شکست میخورد و ناموفق میشد، اسمش را والفجر مقدماتی گذاشتند که در عملیات بعد جبران کنند!
نظر امام بر ادامه جنگ، قاطع بود. حتی اجازه نمیدادند که این بحثها خدمت ایشان مطرح شود“.
در همان مصاحبه، محسن رضایی یک مورد دیگر از جنایات جنگی خود و امامش را لو داده و گفته: ”در کربلای 4 هم باید گردانها را کم میکردیم! “
ژنرال عبدالحلیم ابوغزالة وزیر دفاع اسبق مصر در کتابش (جنگ ایران و عراق) تلفات طرف ایرانی را در کربلای 4، حدود 12هزار نفر ذکر کرده و آن را بدترین جنگ از نوع خود در دنیا دانسته. (برخی کارشناسان نظامی همان سالها، آن عملیات را خودکشی دیوانهواری نامیدند که تنها از یک فرماندهٴ احمق قابل سر زدن است). اسناد رژیم مانند دانشنامه جنگ ایران و عراق ذکر میکنند که آن عملیات در همان ابتدا ”از کنترل و هدایت فرماندهی“ خارج شده بود. همین سند ذکر کرده: ”بسیاری از صاحبنظران نظامی معتقدند که فرار یکی از نظامیان بلندپایه به عراق و خیانت او باعث لو رفتن و اطلاع عراق از این عملیات و آمادگی او برای مقابله دقیق با مانور ایران شده بود“.
اینک شیادی دو قبضهٴ آخوندها را نگاه کنید که تتمه جنازهٴ همین غواصهای کشته شده در آن عملیات جنایتکارانه را بعد از سه دهه به تهران آورده و در جریان یک نمایش سخیف خیابانی به اسم شهدایی که منافقین عملیاتشان را لو دادند، در کوی و برزن میگردانند تا از محبوبیت روزافزون مجاهدین خلق در میان جوانان و دیگر اقشار جامعه جلوگیری کنند!
البته خامنهای از موضع خودش درست میگوید، آن جنگ برای او و امام پلید و نظام خبیثش آب حیات بود، اکسیژن خالص بود، راه تنفسی برای زنده ماندن بود تا هم سر دشمنشان یعنی مجاهدین را زیر آب کنند و هم قدرت حکومتی خود را حفظ کنند و هم بهوسیله جنگ، یک ماشین عریض و طویل سرکوب به اسم سپاه پاسداران درست کنند که بتوانند بر ملت ستم کنند. به همین علت هم بود که از کشته شدن کرور کرور جوانان میهن نه تنها ناراحت نمیشدند بلکه آن را ضروری هم میدانستند. به این جملهٴ پاسدار جنایتکار اسماعیل کوثری از فرماندهان آن جنگ ضدمیهنی نگاه کنید که در تاریخ 8تیر 94 از قول یک پاسدار دیگر نقل کرده و گفت: ”پاسدار باقری بعد از تلفات عملیات رمضان گفته بود: اول جنگ در دهلاویه 70 شهید دادیم همه تنشان میلرزید حالا هزارتا، دو هزارتا، سه هزارتا... و اصلاً انگار نه انگار! “
بیشک روزی نه چندان دور تمامی آخوندهای جنایتکار و پاسدارانشان باید حساب تک به تک خونهای جوانان این مملکت را پس بدهند. چه آنان را که اعدام کردند و چه آنان را که زنده زنده به تنور جنگ ریختند.
وی در ادامه به مخالفان کنونی جنگ که اصل راهاندازی خائنانهٴ آن جنگ ضدمیهنی را نقد میکنند تاخت و گفت: ”این افراد همانند کسانی هستند که کتابهای خطی نفیس یک ملت را آتش بزنند و یا ثروت نفت یک ملت را به دریا بریزن“.
تعریف و تمجید خامنهای از جنگ در حالی است که نکبت آن جنگ شریرانه اینک بیش از هر زمان دیگر بر کوچک و بزرگ ایرانی روشن شده و کمتر کسی است که از نیات شوم و ضدمیهنیای که باعث برافروخته شدن آتش آن جنگ شد، بیخبر باشد.
یکبار رفسنجانی گفته بود: خمینی با فنون جنگ آشنایی نداشت، وقتی عملیات والفجر شکست خورد گفت اسم این را بگذارید عملیات والفجر مقدماتی و دوباره آن را تکرار کنید!
امسال پاسدار جنایتکار محسن رضایی که خود فرمانده پاسداران در آن جنگ ویرانگر بود، در یک مصاحبه تلویزیونی بر آنچه که رفسنجانی گفته بود صحه گذاشت و گوشههای دیگری از آن جنایت را لو داد و گفت: آن عملیاتها نباید انجام میشد در ”سلسله عملیات والفجر“ همان مرحله اول، کافی بود و نباید مراحل بعدی اجرا میشد!
در حالیکه هم پاسداران و ارتشیها میدانند و هم مردمی که آن سالها فرزاندانشان هیزم آتش جنگ میشد خبر دارند پس از والفجر مقدماتی، 10 رشته عملیات دیگر به اسم والفجر 3، 2، 1... تا 10 انجام شد! در آن 11 عملیات، نزدیک به 200هزار عراقی (بنا بر آمار اعلام شده از سوی رژیم) کشته شدند. منابع رژیم دربارهٴ تعداد کشتهشدگان خود سکوت کردهاند، اما با توجه به استفادهٴ خمینی از تاکتیک امواج انسانی، تنها خدا و همین سران جنایتکار رژیم میدانند تعداد کشتههای ایران چندصد هزار نفر بوده؟!
عملیاتی که اینک با خونسردی تمام گفته میشود: نباید انجام میشد!
دربارهٴ همین عملیات والفجر مقدماتی، رفسنجانی در تاریخ 7مهر 1379 در گفتگویی با روزنامه جمهوری اسلامی گفته بود: ”امام بهعنوان فرمانده کل قوا، با مسائل نظامی آشنا نبود... . وقتی عملیاتی مانند والفجر، شکست میخورد و ناموفق میشد، اسمش را والفجر مقدماتی گذاشتند که در عملیات بعد جبران کنند!
نظر امام بر ادامه جنگ، قاطع بود. حتی اجازه نمیدادند که این بحثها خدمت ایشان مطرح شود“.
در همان مصاحبه، محسن رضایی یک مورد دیگر از جنایات جنگی خود و امامش را لو داده و گفته: ”در کربلای 4 هم باید گردانها را کم میکردیم! “
ژنرال عبدالحلیم ابوغزالة وزیر دفاع اسبق مصر در کتابش (جنگ ایران و عراق) تلفات طرف ایرانی را در کربلای 4، حدود 12هزار نفر ذکر کرده و آن را بدترین جنگ از نوع خود در دنیا دانسته. (برخی کارشناسان نظامی همان سالها، آن عملیات را خودکشی دیوانهواری نامیدند که تنها از یک فرماندهٴ احمق قابل سر زدن است). اسناد رژیم مانند دانشنامه جنگ ایران و عراق ذکر میکنند که آن عملیات در همان ابتدا ”از کنترل و هدایت فرماندهی“ خارج شده بود. همین سند ذکر کرده: ”بسیاری از صاحبنظران نظامی معتقدند که فرار یکی از نظامیان بلندپایه به عراق و خیانت او باعث لو رفتن و اطلاع عراق از این عملیات و آمادگی او برای مقابله دقیق با مانور ایران شده بود“.
اینک شیادی دو قبضهٴ آخوندها را نگاه کنید که تتمه جنازهٴ همین غواصهای کشته شده در آن عملیات جنایتکارانه را بعد از سه دهه به تهران آورده و در جریان یک نمایش سخیف خیابانی به اسم شهدایی که منافقین عملیاتشان را لو دادند، در کوی و برزن میگردانند تا از محبوبیت روزافزون مجاهدین خلق در میان جوانان و دیگر اقشار جامعه جلوگیری کنند!
البته خامنهای از موضع خودش درست میگوید، آن جنگ برای او و امام پلید و نظام خبیثش آب حیات بود، اکسیژن خالص بود، راه تنفسی برای زنده ماندن بود تا هم سر دشمنشان یعنی مجاهدین را زیر آب کنند و هم قدرت حکومتی خود را حفظ کنند و هم بهوسیله جنگ، یک ماشین عریض و طویل سرکوب به اسم سپاه پاسداران درست کنند که بتوانند بر ملت ستم کنند. به همین علت هم بود که از کشته شدن کرور کرور جوانان میهن نه تنها ناراحت نمیشدند بلکه آن را ضروری هم میدانستند. به این جملهٴ پاسدار جنایتکار اسماعیل کوثری از فرماندهان آن جنگ ضدمیهنی نگاه کنید که در تاریخ 8تیر 94 از قول یک پاسدار دیگر نقل کرده و گفت: ”پاسدار باقری بعد از تلفات عملیات رمضان گفته بود: اول جنگ در دهلاویه 70 شهید دادیم همه تنشان میلرزید حالا هزارتا، دو هزارتا، سه هزارتا... و اصلاً انگار نه انگار! “
بیشک روزی نه چندان دور تمامی آخوندهای جنایتکار و پاسدارانشان باید حساب تک به تک خونهای جوانان این مملکت را پس بدهند. چه آنان را که اعدام کردند و چه آنان را که زنده زنده به تنور جنگ ریختند.