728 x 90

فلسفهٴ شعائر- قسمت بیستم: دو برخورد انحرافی با شعائر

سردار کبیر خلق موسی خیابانی
سردار کبیر خلق موسی خیابانی
سردار شهید خلق، موسی خیابانی:

قسمت بیستم: دو برخورد انحرافی با شعائر
... در برخورد با مسألهٴ شکل و محتوا، معمولاً با دو گرایش مواجه هستیم. یک گرایش عمومی است که از طرف توده مردم (توده نا آگاه) دیده می‌شود. این گرایش کم بها دادن به محتوا و پر بها دادن به شکل است. یعنی زمانیکه سطح آگاهی پایین باشد، نوعاً مردم، شکل را می‌چسبند و محتوا را فراموش می‌کنند. فقط به این مقید هستند که شکل را خوب رعایت کنند. حال محتوا هر چه می‌خواهد باشد. توجهی به آن ندارند. به‌اصطلاح دچار یک نوع قشری‌گری و ظاهر بینی هستند.

داستان خوارج را شنیده‌اید؛ خصیصهٴ ویژه خوارج دگماتیسم و قشری‌گری بود. در جنگ صفین وقتی سپاه معاویه شکست خورد، عمروعاص آن نیرنگ معروف را بکار برد. قرآنها را سر نیزه کردند و گفتند بیایید به قرآن رجوع کنیم. این حیله در توده کثیری که به شکل و ظاهر توجه داشتند، مؤثر واقع شد و گفتند که وقتی دشمن حاضر است به قرآن تن دهد باید پذیرفت. هر چه حضرت علی (ع) گفت که این نیرنگ است، قبول نکردند. دیده‌اید که معمولاً در همین خانه‌های خودمان چقدر به قرآن احترام می‌گذارند. اما صرفاً به ظاهر آن. این‌که مثلاً تمیز نگه‌داشته شده و کسی بی‌وضو بدان دست نزد. ولی این‌که محتوای آن چیست، توجهی به آن نمی‌شود.

باز حضرت علی (ع) گفت: «زمانی می‌رسد که از قرآن جز رسمش و از اسلام جز اسمش باقی نمی‌ماند. محتوایش از بین می‌رود، تعطیل می‌شود، اما اسمش و ظاهرش را می‌چسبند». در آنجا در جنگ صفین هم حرف امام این بود که باید به محتوا توجه کرد. خود حضرت علی قرآن ناطق بود که می‌گفت: «بزنید قرآنها را هم بریزید». ولی آن مقید بودن به شکل (بدون توجه به محتوا)، آن قشریت و آن دگماتیسم، مانع کار شد.

برای نمونه، قرآن می‌گوید: «ارأیت الّذی یکذّب بالدّین/فذلک الّذی یدعّ الیتیم/ ولا یحضّ علی طعام المسکین/ فویل للمصلّین / الّذین هم عن صلاتهم ساهون» (سورهٴ ماعون- آیات 1 تا 5)

دین را تعریف می‌کند. دین چیست؟ می‌خواهی بدانی دیندار کیست؟ مکذب دین کیست؟ می‌دانید که هر چیزی را با ضد خودش می‌شناسند. «ارأیت الّذی یکذّب بالدّین»... «آیا تکذیب کننده دین را دیده‌ای؟ آیا او را می‌شناسی؟»... «فذلک الّذی یدعّ الیتیم» و...

معانی این آیات بسیار عمیق و جالب است و از آن نبایستی تعابیر ظاهربینانه به‌عمل آورد. تفسیر بسیار عالی و عمیقی دارد، که واقعاً مفاهیم انقلابی اسلام در آن نهفته است.

«ولا یحضّ علی»...، برنمی‌انگیزد، برنمی‌انگیزاند برای طعام مساکین، محروم‌ها. محروم‌ها گرسنه‌اند، ولی (مکذب دین) حرکت نمی‌کند و مردم و جامعه را به حرکت در نمی‌آورد؛ اما نماز می‌خواند، حسابی و مرتب و مفصل نماز می‌خواند: «فویل للمصلّین»... «وای بر نماز گزاران (این قبیل نماز گزاران) ». «الّذین هم عن صلاتهم ساهون»... «آنها که از نمازشان غافل‌اند، از محتوای نماز غافل‌اند».

نمی‌شود نماز گزارد و در برابر محرومیت و گرسنگی توده محروم سکوت کرد؛ از محتوای نماز غافل‌اند و شکل را چسبیده‌اند. «ویمنعون الماعون» (ماعون-7)... تولید و ابزار تولید را انحصاری کرده‌اند. ماعون به‌طور ساده و خلاصه، یعنی ابزار تولید.

این‌ها مظاهری هستند از فراموش کردن محتوا و پرداختن به شکل. این گرایش عمومی توده مردم است. می‌توانیم نمودهایش را در زندگی عمومی مردم ببینیم. هم در برخورد با مفاهیم مذهبی و هم در برخورد با امور اجتماعی.
بدین‌ترتیب، در برخورد با قرآن، با روزه و با نماز، رعایت شکل و غافل شدن از محتوا، رایج است. غفلت از مضامین اجتماعی دین، یعنی همان مضامین نماز، مضامین اجتماعی نماز.

گرایش دیگر، مربوط به روشنفکران است. درست در مقابل گرایش عمومی توده مردم است. عارضه این گرایش، پربها دادن به محتوا و کم بها دادن به شکل است. برای نمونه، مگر در نماز، اصل ذکر خدا نیست؟ پس چرا مجبوریم به این ترتیب مشخص، مثلاً صبح دو رکعت، ظهر چهار رکعت، عصر چهار رکعت و مغرب سه رکعت نماز بخوانیم؟ این‌که مهم نیست مثلاً وضو را اینطور بگیریم و یا عوض وضو غسل کنیم. این شکل کار است، اصل محتوا است.

با این منطق پس ممکن است نماز هم نخواند، و همینطوری خدا را یاد کرد. چون اصل محتوا است. اینهم یک گرایش است، پربها دادن به محتوا و کم بها دادن به شکل. در حالیکه این شکل خود معنی و مفهوم، وظیفه و کارکرد خود را دارد. همین‌طور بی‌جهت آن را وضع نکرده‌اند. بدون شک، اینطور برخورد با شکل، خودش محتوا را هم نفی می‌کند. چرا؟ زیرا بدون شکل که محتوا تحقق نمی‌پذیرد. بعد هم به تدریج همه‌اش فراموش می‌شود.

حالا ببینیم ما معمولاً با شعائر چگونه برخورد می‌کنیم. عموماً به محتوا توجه نداریم. از این‌رو، چندان نتیجه‌یی از انجام و اجرای شعائر نمی‌بریم. شاید تا کنون همه ما از خود پرسیده باشیم که از اینهمه نماز که می‌خوانیم و روزه‌ایکه می‌گیریم، چه فایده‌ای برده‌ایم؟ بعد متوجه شده باشیم که نماز و روزه‌مان تأثیر چندانی روی ما نمی‌گذارد.

علت این امر چیست؟ علت همان عدم توجه به محتوا است. علت فقدان آمادگی درونی جهت تأثیرپذیری است. شنیده‌اید که می‌گویند عبادت بدون «نیت» قبول نمی‌شود. نیت یعنی چه؟ غالباً از «نیت» این تصور و برداشت وجود دارد که مثلاً هنگام نماز خواندن و شروع نماز بگوییم: «سه رکعت نماز مغرب می‌خوانم قربه الله». اما این یک برداشت کاملاً صوری است؛ در حالیکه این حرف مضمون عمیقی دارد.


«نیت» چیست؟
نیت در واقع همان آمادگی درونی است، چه به‌لحاظ معرفتی (یعنی این‌که انسان به‌عملی که انجام می‌دهد. به فلسفه آن آگاه باشد) و چه به‌لحاظ خصلتی (ایمان و عاطفه) آمادگی درونی انسان، و ایمان و باور بدان.

زمانیکه که انسان با آگاهی، با حضور قلب و با تمام وجود نماز می‌خواند، آثار مورد نظر نماز در او ظاهر می‌شود. معنی قبول هم همین است. قبول شدن یک فریضه، یعنی این‌که آثاری که از آن منظور بوده، ظاهر شود. ما نماز می‌خوانیم، روزه می‌گیریم، اگر آن آثار در ما ظاهر شد، پس عمل ما قبول شده است؛ در غیراینصورت قبول نشده است. قبول شدن یا نشدن یک چیز اعتباری نیست، بلکه مظاهر عینی و واقعی دارد. وقتی می‌گوییم خدا قبول کند، یعنی این‌که طوری عمل کنیم و طوری عمل کرده باشیم که آثار مترتب بر فریضهٴ مورد نظر، در مورد ما تحقق بپذیرد.

اگر روزه‌ای که می‌گیریم تقوای ما را، رهایی و رستگاری ما را اضافه کند و ما را به خدا نزدیک‌تر کند (قربه الی الله) قبول شده، در غیراینصورت مورد قبول واقع نشده است.

امام علی (ع) فرمود: «کم ممن صا‌ئم لیس له من صیامه الا الجوع والظماً، و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء» (حکمت 137 - صفحه 1154).

امام شبی از محلی رد می‌شد، شنید که کسی نماز شب می‌خواند؛ فرمود: «بسا روزه‌گیری که از روزه گرفتن جز گرسنگی و تشنگی نصیبی نمی‌برد، و بسا شب بپا‌خیزنده‌ای که از این شب زنده داری، جز بیداری و بی‌خوابی و رنج، بهره‌ای نمی‌برد». گویا آن دو از خوارج بودند. باز هم یک بار دیگر امام در نیمه‌های شب، در کوچه‌های شهر راه می‌رفت و یکی از یارانش همراه او بود. صدای گیرای قرا‌ئت قرآن آمد، به‌طوری‌که همراه امام متوقف شد (صوت خواننده قرآن چنان گیرا بود که او را متوقف کرد). امام به او گفت: «چرا ایستاده‌ای؟»، گفت: «نمی‌بینی چقدر زیبا قرآن می‌خواند؟». امام طوریکه نشانه بی‌اعتنایی بود، گفت: «بیا، بیا برویم».

مدتی بعد، جنگ نهروان اتفاق افتاد. امام در بین کشته‌های دشمن می‌گشت، باز هم آن فرد همراهش بود. بالای سر جسدی رسیدند. حضرت علی (ع) به آن جسد اشاره‌یی کرد و گفت: «می‌دانی این کیست؟! همان است که آن شب قرآن می‌خواند!». این‌ها شکل است (شکلی که‌ای بسا فاقد محتوا و بی‌اثر است). تاثیر متقابل عمل روی عمل کننده. مستلزم آمادگی درونی است. می‌دانید پدیده‌ها روی هم تأثیر متقابل دارند. تأثیر یک پدیده روی پدیده دیگر، بر مبنای شرایط و ویژگیهای درونی آن پدیده به‌عمل می‌آید. همین طور تأثیر عمل روی عمل کننده، بر مبنای شرایط درونی ظاهر می‌شود، یعنی همان نیت.

بنابراین از یک عمل واحد ممکن است نتایج مختلف گرفته شود. چون ممکن است کیفیت درونی عمل کننده‌ها، یعنی همان مبنای درونی، یعنی برداشت‌ها، مقاصد و نیتها متفاوت باشد. در قرآن می‌خوانیم: «والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا... (عنکبوت- آیه 69)... «کسانی که در راه ما مجاهدت می‌کنند، آنها را به راههای خود هدایت می‌کنیم».

شاید تا کنون با مواردی برخورد کرده و متوجه شده‌اید، که وقتی انسان می‌خواهد حرکتی کند، کاری انجام بدهد، تا وقتیکه وارد کار نشده، به نظرش آن کار چقدر مشکل می‌رسد (دشواریها خودنمایی می‌کند)، ولی وقتی وارد کار شد، می‌بیند راه باز می‌شود و مشکلات برطرف می‌گردد. راه را برای او باز می‌کنیم، او را به راههای خود هدایت می‌کنیم. این تأثیر عمل روی عمل کننده است.
ما معمولاً به محتوا نظر نداریم و از آن غافلیم. گفتم محتوا، منظورم محتوای عمومی و مضمون اجتماعی نماز و کلاً دین است، باید به آن معتقد و مقید باشیم و به آن عمل کنیم، تا نماز و روزه و دیگر مناسک و شعائر بر روی ما تأثیر بگذارند.

از طرف دیگر چنانکه گفتم برخی دیگر (به‌ویژه میان روشنفکرها) به شکل بی‌توجه‌اند. برای نمونه، در مورد غسل کردن ممکن است گفته شود، حالا چرا باید به آن ترتیب غسل کرد؟! مگر منظور پاکیزگی و تمیزی نیست؟ و یا این‌که مثلاً چرا باید از دست راست وضو بگیریم؟ نمی‌شود از دست چپ وضو گرفت؟ یا همین‌طور دست و صورت را شست (بدون ترتیب). چرا باید با این ترتیبات عمل کرد؟ گفتم که چگونه این‌گونه برخوردها، در نهایت به نقض محتوی منجر می‌شود.

از طرف دیگر اشکالی که در این برخوردها وجود دارد، توجه نکردن به کارکردهای اجتماعی شعائر است. یعنی این شعائر یک نقشی هم باید در جامعه ایفا کنند، که درست از طریق همین اشکال است که این نقش عملی می‌شود. نقش چیست؟ گفتیم در برخورد عامیانه، قشری‌گری (پرداختن به شکل) ایجاد می‌شود؛ و در برخورد روشنفکرانه، بی‌توجهی به شکل (به اصطلاح روحیه لیبراستی) ایجاد می‌گردد. ولی همان‌طوریکه می‌دانیم این اشکال بی‌جهت وضع نشده‌اند. از این‌که نماز باید به این ترتیب خوانده شود و روزه به این ترتیب گرفته شود، هدفی در کار بوده است.

ادامه دارد...
 
مطالب مرتبط:
 
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/95524112-a45f-4cbb-8850-b6d7cf6f5a8d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات