فرزندان عزیز مجاهدم
سلام
کاش میتوانستم در چنین روز عزیزی کنارتان باشم. ولی اجازه بدهید سی دیماه روز آزادی مسعود عزیزم را به همه شما از صمیم قلبم تبریک بگویم.
بدون شک این روز مهمترین روز و روزی فراموشی ناپذیر در تاریخ میهن اسیر ماست.
هیچگاه از یاد نمیبرم روزی را که مسعود عزیزم با سایر فرزندانم از زندان مخوف شاه خائن به یمن ایستادگی مردممان آزاد شدند. واقعاً آن شب تنها شبی بود بعد از سالیان دلهره و انتظار و سالهای سختی که او را در شکنجهگاه کمیته شهربانی دیده بودم، آرامش پیدا کردم. در واقع آن شب پایان همه رنجهایم بود، چرا که او میراث حنیف و سعید و اصغر و فرزندان شهیدم بود.
خدایا شکرت که او هست. او امید خلقی اسیراست.
مسعود عزیز م خیلی خوشحالم که جوانان رزمنده و مجاهد در کانونهای شورشی با نام و رسم تو آشنا شدهاند و بعد از ۵۴سال رزم بیامان تو و یارانت، نام تورا فریاد میکنند.
مسعود جان پسرم
چگونه خدا را سپاس بگویم که بعد از این همه ابتلائات سخت و سنگین چون ابراهیم از آتش گذر کردی و اینک در بلندترین قله صدق و فدا چون خورشیدی فروزان میدرخشی.
اگر حضور تو در راس مقاومت ما نبود، معلوم نبود که شب تیرهای که خمینی ملعون و حکومت ننگین آخوندی بر میهن ما گسترده است کی پایان مییافت.
اگر امروز چشمانداز پیروزی نزدیک و نزدیکتر شده است،
و اگر شاهد خروش مداوم جوانان دلیر میهن عزیز مان ایران و کانونهای شورشی قهرمان علیه جور و ستم آخوندها هستیم
همه و همه را مدیون حضور و وجود تو میدانیم.
بقو ل آن سرود زیبای رایت مسعود که گفت:
راه و رسم مسعود افتخار ماست
او امید خلقی خسته از جفاست
از تبارش اینک ارتشی بپاست
از نبرد او شب کهکشان سراست
اگر فدای بیکرانهاش نبود
اگر وفای صادقانهاش نبود
افق چگونه چهره میگشود.
بله اقعا افق چگونه چهره میگشود.
درودبر مسعود عزیز و رزم جانانهاش
مادرتان عزیز رضایی سی دیماه ۱۳۹۸