تعهد میدم مجاهدی بدهکار تا آخر عمرم باشم
من مرتضی قره اوغلان مجاهد لم یرتابوا حاضر حاضر حاضر
جاودانگی قهرمان مجاهد خلق مرتضی قرهاوغلانی
قهرمان پاکباز مجاهد خلق مرتضی قرهاوغلانی پس از ۴۴سال مبارزه با دیکتاتوری آخوندی در صفوف مجاهدین و ارتش آزادی، در آلبانی درگذشت و بهیاران شهید و صدیقش پیوست.
مرتضی قرهاوغلانی متولد ۱۳۴۲ فرزند دلاور مردم ارومیه در جریان تظاهرات ضدسلطنتی با نام و آرمان مجاهدین آشنا شد و پس از انقلاب در سال ۱۳۵۸ هنگامی که در دبیرستان در رشتهٔ ریاضی فیزیک مشغول تحصیل بود به مجاهدین پیوست و در ۴۴سال گذشته چه در دوران زندان و زیر وحشیانهترین شکنجهها و چه در دوران سخت بیماری تا روز وفای به پیمان لحظهای از پا ننشست.
خودش در این باره نوشته است:
«از سال ۵۶ و۵۷ با شروع تظاهراتهای مردمی علیه رژیم شاه... در تمامی تظاهراتهای مردمی شرکت داشتم... بعد از پیروزی ۲۲بهمن و با شروع سال۵۸ توسط مجاهد شهید حسن وحدت و چند نفر دیگر جذب سازمان شدم و تمام وقت شدم و پایم به میتینگها و جنبش ملی مجاهدین باز شد و انگار گمشدهٔ خودم را پیدا کردم»
مرتضی قهرمان از جمله برگزار کنندگان تظاهرات پراکنده در خرداد ماه سال ۶۰ بود. تظاهراتی که مسیر برگزاری تظاهرات ۳۰خرداد را هموار میکرد. او سپس همراه با تیمی از مجاهدان در برگزاری تظاهرات بزرگ ۳۰خرداد در شهر ارومیه نقش تعیینکنندهیی داشت.
قهرمان مجاهد خلق مرتضی قرهاوغلانی:
«با سلام خدمت خواهر مریم عزیز و همه یاران و مجاهدان
من مرتضی قره اوغلان هستم متولد ارومیه هستم در سالهای ۶۰ تا ۶۳ بهخاطر هواداری از سازمان دستگیر و زندانی شدم. میخواستم چند کلام در رابطه با تظاهرات ۳۰ خرداد در ارومیه برایتان بگویم. صبح روز ۳۰ خرداد مسئول و فرماندهام مجاهد قهرمان سید حسین موسوی به ما مسئولیت تظاهرات بزرگ ۳۰ خرداد در شهر ارومیه را ابلاغ کرد. در ساعت ۴ بعدازظهر قرار شد این تظاهرات را در خیابان اصلی شهر برگزار کنیم. همزمان در چند نقطه شهر تظاهراتهای پراکنده هم نیز قرار شد بهعنوان فریب برگزار شود. نزدیک ساعت ۴ تیم های خواهران سیمین داداش زاده و زهرا یگانه پلاکاردها را با عادیسازی به محل تظاهرات آورده و تحویل من دادند. رأس ساعت ۴ تیم نه نفره ما با دادن شعار جرقه اولیه تظاهرات را زدیم.
مردم و هواداران بلافاصله با دادن شعارها به ما پیوستند و سیل خلق راه افتاد. نیروهای کمیته با تیراندازی هوایی برای سرکوب و ارعاب مردم میخواستند تظاهرات را متفرق کنند اما مردم ایستادگی و مقاومت کردند و چند نفر از آنها را گوش مالی دادند و آنها را خلعسلاح کردند و سلاحها را به پشتبام انداختند تا دوباره نتوانند استفاده کنند.
بعد از مدتی در این لحظه شدت تظاهرات خیلی زیاد بود و چندین نفر زخمی شده بودند مردم درهای خانههایشان را برای فرزندان مجاهدشان باز کردند و بعد از مدتی تیم ما توسط پاسداران شناسایی شد. به فرمان فرماندهام قرار شد تیم ما از صحنه خارج شود. من به یک خانه پناه بردم از شدت دویدن وقتی وارد خانه شدم بیهوش افتادم. بعد از مدتی به هوش آمدم دیدم چند نفر بالای سرم هستند و به من کمک میکنند یک خانواده مسیحی هوادار سازمان بود. من دو روز آنجا بودم و به کمک آنها توانستم از منطقه خارج بشوم.
این مجاهد قهرمان پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در واحدهای عملیاتی و عملیات متعدد در برابر یورشهای وحشیانهٔ کمیتهچیها و پاسداران و مأموران دادستانی دلیرانه جنگید.
مرتضی قرهاوغلانی در روز ۱۰ مرداد ۱۳۶۰ دستگیر شد و پس از شکنجههای شدید در یک دادگاه چند دقیقهیی به حبس ابد محکوم شد اما هرگز سر خم نکرد.
مرتضی قهرمان در مورد این دوره از زندگی انقلابیاش نوشته است:
«انتخابات مجلس و ریاستجمهوری پیشآمد و بعد از آن دوباره مرزبندیها تیزتر شد و مسألهٔ مصاحبههای برادر در نشریهٔ ۱۱۴ پیش آمد و سخنرانی «چهباید کرد»... اگر از انگیزههایم در این پروسه بگویم فقط و فقط برادر بود... سال ۶۰ آغاز شد و تظاهراتها شروع شد. دیگر در این مرحله سراز پا نمیشناختم و احساس میکردم که همهاش باید بدوم، اصلاً خستگی نمیفهمیدم... در تاریخ دهم مردادماه ۶۰ دستگیر شدم... به حبس ابد محکوم شدم و بعد در روابط و مناسبات زندان بودم»
مرتضی در تشکیلات زندان ارومیه نقش برجستهیی داشت و به همین دلیل در سال۶۳ دژخیمان او را بار دیگر بهزیر بازجویی بردند و تا سرحد مرگ شکنجه کردند بهطوری که مجبور شدند او را بهبیمارستان منتقل کنند.
قهرمان مجاهد خلق در حالی که مجروح و حتی بینیاش هم شکسته بود با کمک هواداران مجاهدین از بیمارستان و از اسارت دژخیمان فرار کرد و خود را به منطقه مرزی رساند.
قهرمان مجاهد خلق مرتضی قرهاوغلانی:
«من روز ده مرداد در حال اجرای قرار مورد شناسایی قرار گرفتم و دستگیر شدم و در یک بیدادگاه چند دقیقهای رژیم به حبس ابد محکوم شدم. در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۶۳ بهخاطر وخامت حالم رژیم مجبور شد مرا به یک بیمارستان منتقل کند برای عمل جراحی که با کمک یک پزشک شریف هموطن و همچنین غفلت نگهبان توانستم فرار کنم.
و با کمک یک هوادار کرد سازمان به منطقه مرزی آمدم و به ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوستم.
خواهر مریم عزیز ما مجاهدین اشرف سه و همه کانونهای شورشی در سراسر میهن و همه یاران شورشگر در سراسر جهان برای این زندهایم و نفس میکشیم که با هدایت شیر همیشه بیدار برادر مسعود و شما آزادی را برای مردم محروممان به ارمغان ببریم. و بیتردید چنین خواهد شد حاضر حاضر حاضر».
مرتضی قرهاوغلانی در بسیاری از عملیات ارتش آزادیبخش از جمله عملیات پیرانشهر، آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان و مروارید شرکت داشت. در عملیات فروغ از ناحیه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
قهرمان پاکباز مجاهد خلق در ۱۴سال پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی در برابر حملات پیاپی وحوش ولایت فقیه و مالکی و جلاد قاسم سلیمانی، حداکثر رشادت و جنگاوری را از خود نشان داد. در حمله مزدوران نیروی تروریستی قدس در ۶ و۷ مرداد ۱۳۸۸ به اشرف در محاصرهٔ مزدوران قرار گرفت، اما با پایداری و رشادت توانست از محاصره و تور دشمن خارج شود.
او پس از حماسهٔ فروغ اشرف در ۱۹فروردین۹۰ که طی آن ۳۶تن از زنان و مردان مجاهد جان خود را فدا کردند تا مجاهدین بتوانند مهاجمان وحشی از نیروی تروریستی قدس بهسرکردگی جلاد قاسم سلیمانی را که با زرهی و رگبار گلوله حمله کرده بودند، متوقف کنند، در ۳۰مرداد ۹۰ در نقشه مسیرش نوشت:
«قسم به خونهای به ناحق ریخته شده مجاهد خلق در ۶ و ۷ مرداد و ۱۹ فروردین قسم.
به خون خدا و به ناحق ریخته شده و انتقام ناگرفته شده تا یک قطره خون در بدن دارم میکشم میکشم هر آن که خواهرم کشت و برادرم کشت
یک حرف هم دارم که بعد از سی و چند سال زیر پرچم راهبری برادر مسعود و خواهر مریم بعد از ۶و ۷ مرداد و ۱۹ فروردین تنها و تنها یک مسئولیت داریم و یک نقشهمسیر داریم و آن گسستن بند از بند این رژیم ضدبشری و بردن این امانت خلق به دامان خلق و در این مسیر همه اسباب را داریم از انقلاب خواهر مریم و تکتک بندهای آنکه با اینها روئین تن شدیم و با عزم حداکثر و جنگ صد برابر که بسا بسا بالاتر از ۱۹ فروردین هستیم برای سرنگونی این رژیم پلید حاضر و آماده هستم و در این مسیر هر بهایی را تمامعیار با جان و دل برای پرداخت آن اعلام آمادگی میکنم و هر چه به غیر از این جنگ صد برابر و عزم حداکثر است عین بیشرافتی است. هیهات من الذله حاضر حاضر».
مرتضی قهرمان در زندان لیبرتی نیز در صف مقدم رویارویی با وحوش خامنهای بود که بارها مجاهدان را بهقصد نابودی موشکباران کردند. او یکبار در مقابل خودرو مزدورانی که برای خارج کردن حفاظهای سیمانی بنگالها وارد لیبرتی شده بودند خوابید تا از اقدام جنایتکارانهٔ آنها که آمده بودند تا با بردن این حفاظها شرایط را برای کشتار هر چه بیشتر در هنگام موشکباران آماده کنند، جلوگیری کند. مرتضی در نقشهمسیر خود بهتاریخ ۸مرداد ۹۲ در این مورد نوشت:
«من مرتضی قرهاوغلانی بهعنوان یک عضو سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، به این عضویت افتخار میکنم و تا آخرین قطره خونم پای آن خواهم بود و این عضویت را رستگاری دنیا و آخرت ام میدانم و هیچکس نمیتواند در هر قدرت و هر مقامی ذرهای خدشه روی آن بیاندازد و تا ابد با او در جنگ و جهاد خواهم بود و خون و نفسم را برای این ارزش برتر و این شرافت و ایمان ام خواهم گذاشت.
و هر لحظه در آمادگی کامل در مقابل هر شلیک و موشکباران دشمن هستم و در حداقل زمان آمادگی کسب خواهم کرد»
قهرمان پاکباز مجاهد خلق مرتضی قرهاوغلانی بارها بهیارانش میگفت که خود را زادهٔ انقلاب مریم رهایی میداند. انقلابی که سر چشمهٔ همهٔ داراییها و تواناییهای مجاهدین خلق ایران است.
قهرمان مجاهد خلق مرتضی قره اوغلانی:
خیلی خوشحال و سرفراز هستم که جزیی از نسل خجسته برادر مسعود نسل ۵۸ هستم و الآن در مقابل شما ایستادهام. و تعهداتم را میدهم و خدا را شاکر هستم درد شما که همان سرنگونی هست را فهم کردم و بر دوشم گذاشتم
خواهر مریم ایمان دارم بدون انقلاب سرنگونی متصور نیست و هیچ راهی غیر از انقلاب نیست. خواهر مریم ایمان دارم و یاد گرفتم که از روی نیاز مطلق خودم برای اینکه بتوانم مجاهد خلق باشم و بار مسئولیتم را بردارم قبل از خودم باید قیمت تعهد بیرون از خودم را بدهم و تعهدات بالاتر را پاسخگو باشم.
خواهر مریم در آخر انتخاب میکنم جنگ ایدئولوژیک با اول من را از روی نیاز مطلق خودم
مرتضی حاضر حاضر»
او همچنین در فروردین ۱۴۰۲ در این مورد نوشته است:
«یا علی... تعهد میدهم که صحنهٔ سیاسی را از جرثومههای شاه و شیخ و ساواک پاک کنم و بذرافشان کانونها و یکانهای بنیانکن شاه و شیخ در سراسر میهنم ایران با کانونهای شورشی و ارتش آزادیبخش ملی باشم و در این مسیر هر لحظه عهد و پیمانم را سفتتر و محکمتر و فولادینتر و خللناپذیرتر میکنم... . و در آخر یککلام هم دارم که لحظه لحظه حیات ام را مدیون انقلاب خواهر مریم هستم و این دینم را در کار و مسئولیت ماده خواهم کرد.
به یاد محمد گرجی ایستادهایم تا پایان
هیهات مناالذله
درخشانترین فصل زندگی انقلابی و تشکیلاتی مرتضی قهرمان دوران نبرد با بیماری بود که خودش آن را عبور از ابتلا و نبردی در راستای نبرد آزادیبخش سرنگونی میدانست. او ۴ماه قبل از پرواز جاودانگیاش در شرایط اوج بیماری و دردهای طاقتفرسا برای خانم رجوی نوشته است:
«خواهر مریم عزیزتر از جان
فکر میکنم که خدا در این مسیر انقلاب برای من مثل هر مجاهد خلق دیگر ابتلای جدیدی قرار داده است و مثل خواهر مریم با تمام وجودم و با تکتک سلولهایم با آن میجنگم تا جنگندهیی لایق انقلاب خواهر مریم و پیک و قاصدی برای انقلاب باشم... و این را برای خودم صحنهٔ جدیدی از انقلاب و مبارزه با دشمن پلید قرار میدهم... خواهر مریم خیلی به انقلابتان سر میسایم
مرتضی قرهاوغلان حاضر حاضر حاضر»
پیام تسلیت خانم مریم رجوی
به مجاهد صدیق مرتضی قرهاوغلانی که بعد از ۴۴سال پیکار آزادی برای رهایی خلق و میهن محبوبش از چنگال استبداد دینی، رستگار و جاودانه شد؛ درود!
خوشا به سعادتش که از شکنجهگاههای خمینی ضدبشر تا میدانهای نبرد آزادیبخش و کارزارهای پایداری در اشرف و لیبرتی، در همهٔ میدانهای رزم و آزمون انقلابی، با صدق و فدا، سرفراز شد.
با تسلیت به همرزمان و بستگان مجاهد صدیق مرتضی قرهاوغلانی، یقین دارم که یارانش با نبرد صد برابر برای آزادی میهن، جای او را پر میکنند.
جنگاوری این قهرمان مجاهد خلق امروز الگو و راهنمای جوانان شورشگری است که در شهر زادگاهش ارومیه برای آزادی ایران از چنگال رژیم جلادان بهپامیخیزند.
من مجاهد خلق مرتضی قره اوغلان حاضر حاضر حاضر
تعهد میدهم مجاهدی بدهکار تا آخر عمرم باشم
خانم مریم رجوی: درود
من مرتضی قره اوغلان مجاهد لم یرتابوا حاضر حاضر حاضر