وقتی یکمشت آخوند بیسواد و پاسدار وحشی بر مملکتی حکومت کنند، حاکمیت به غنیمتی تبدیل میشود که هر کسی بهدنبال سهم بیشتر است. فرقی نمیکند شخص خامنهای با بیش از ۲۰۰میلیارد دلار داراییهای زیردستش باشد یا دونپایهترین مزدور این رژیم، هرکس به فراخور امکانی که در دسترسش باشد مشغول چپاول است.
یکراه آن چند شغله بودن سران و آقازادههای آنهاست، که در چندین شرکت و کارخانه مناصب بالا دارند و فقط برای دریافت حقوق اقدام میکنند. مثل پسر حداد عادل و نمونههای بسیار دیگر
راه دیگر آنکه امکان چپاول بیشتری برای مهرههای رژیم فراهم میکند گماشتن اقوام در مناصب و پستهای پردرآمد است. هر چه پول بیشتری در حیطهٔ زیردستشان در جریان باشد این وضعیت شدیدتر میشود. یکی از این مناصب شهرداری تهران است.
پاسدار قالیباف همسرش را وارد کرد بعد مدعی شد که همسرش اصلاً حقوق نمیگیرد. و البته داستان آن مؤسسه و وامها و املاک اهدایی به آنکه نیاز به شرح و توضیح ندارد که چگونه صدها میلیارد تومان را به جیب زدند.
اما اکنون که پاسدار زاکانی شهردار رژیم در تهران است اوضاع چطور است؟ زاکانی گفته بود: «دیگر خبری از باندبازی، رانتبازی و فامیلبازی نیست. حتی انجام خدمات بهطور رایگان یا افتخار در شهرداری تهران ممنوع است»
اما یکدفعه لو رفت که زاکانی دامادش را به منصب مشاور و دستیار ویژه خود منصوب کرد؛ یعنی جایی که بیشترین امکان زد و بند و چپاول و کارچاقکنی وجود دارد را به دامادش داد که بهجای خودش وارد زد و بند و رشوه و رانت و اختلاس شود.
رفتار حکومت آخوندی این شعر را تداعی میکند
ماهی از سر گنده گردد نی زدم
فتنه از عمامه خیزد نی ز خم