آخوند روحانی صبح روز دوشنبه اول مهر ۹۸ برای حضور در مجمع عمومی ملل متحد به نیویورک رفت و طی سخنانی در آستانهٔ پرواز گفت در این سفر طرحی به نام امید مطرح خواهد کرد.
روحانی چرا با وجود شرایط خفتباری که به رژیم تحمیل شده، اقدام به این سفر کرد؟
او در این سفر بهدنبال چیست؟
و این هدف تا چه اندازه قابل دستیابی است؟
سفر روحانی در چه شرایط داخلی و بینالمللی انجام میشود؟
در وهلهٴ اول این سفر در فضایی از تردید و دودلی انجام شد و این تردید قبل از همه از جانب شخص روحانی بود. ربیعی روز دوشنبه اول مهر در نشست خبری خود گفت: «روحانی تردید داشت که این سفر انجام شود یا نشود و در جلسات متعدد نیز این تردید خود را بیان کرد». بنابراین سفر در تاریکی تردید و دودلی انجام شد، چرا که شرایط برای رژیم بعد از حملهٔ تجاوزکارانهاش به عربستان که یک اقدام جنگی محسوب میشود، بهشدت علیه رژیم است. هر سال هنگامی که روحانی در جلسهٔ مجمع عمومی صحبت میکرد، اکثریت قاطع هیأت نمایندگی کشورها تالار را ترک میکردند، امسال این شدیدتر از هر سال خواهد بود و انزوای بینالمللی را نمایانتر خواهد کرد.
بهعلاوه صدور ویزای یکروزه برای روحانی، آن هم بهقول خودشان در دقیقهٔ ۹۰ و امتناع از صدور ویزا برای همراهان روحانی هم شرایط بسیار خفتباری را به رژیم تحمیل کرد و حتماً آه و فغان باند خامنهای و دلواپسان را بلند خواهد کرد و آنها از روحانی طلبکاری خواهند کرد که چرا به این همه خفت که موقعیت بهشدت ضعیف رژیم را منعکس میکند، تن داد.
علت پذیرش شرایط خفتبار سفر
رژیم بهدلیل انزوای مفرط، نمیخواهد هیچ فرصتی را برای حضور در یک مجمع بینالمللی که در آن امکانی برای چند ملاقات هر چند بیمحتوا از دست بدهد و آن را به زخم انزوای سیاسی خفهکنندهاش بزند. ربیعی، سخنگوی دولت روحانی هم روز دوشنبه در نشست خبری که داشت ادعا کرد روحانی در این سفر قرار است با سران و مقامات ۱۳کشور ملاقات و گفتگو کند و چنین ملاقاتهایی برای رژیم در وانفسای انزوا و محکومیتهای بینالمللی فرصت مغتنمی است که رژیم به آن چشم دوخته است. ولی از آنطرف این مجمع فرصتی برای طرفهای مقابل هم هست که تجاوزکاری و جنگطلبی رژیم را مورد حمله و افشا قرار بدهند و حضور روحانی در مجمع این حملات را تند و تیزتر خواهد کرد.
بهعلاوه رژیم با آن لگدپرانی تروریستی به عربستان که دغلکارانه و زبونانه جرأت بهعهده گرفتن مسئولیت آن را هم ندارد، به خیال خودش یک برگ قدرت روی میز گذاشته و اکنون با این سفر میخواهد با ژست دوستی و صلحخواهی هم نان قدرتنمایی پوشالی خود را بخورد و هم بهمنظور کاهش فشارهای بینالمللی و منطقهای مانور صلحخواهی بدهد. اما اگر واقعاً در موضع قدرت بود و اگر اقدام ماجراجویانهاش در حمله به عربستان، در زمینهٔ قدرت، درآمدی برایش داشت نمیباید با این همه تحقیر و خفت تن به این سفر میداد.
ملاقاتها و احتمال کاهش انزوا
برخی ناظران مطرح میکنند روحانی در این سفر با مقامهای ۱۳کشور ملاقات میکند که یکی از آنها نخستوزیر انگلستان است، آنها نتیجه میگیرند که همین ملاقاتها نشانهٔ این است که این سفر بههرحال فرصتی برای رژیم است و رژیم یک گام قابلتوجه برای خروج از انزوا برداشته اما این صرفاً تبلیغات حکومتی برای گرم کردن سر پاسداران وارفته رژیم است زیرا قبل از هر چیز باید دید که در آن ملاقاتها رژیم چه چیزی بهدست میآورد؟
آیا امتیازی میگیرد یا توسری و تودهنی میخورد؟ بهعنوان نمونه ملاقات با نخستوزیر انگلستان را میتوان در نظر گرفت.
در این مورد رژیم بهعنوان پیشپرداخت ملاقات، نفتکش انگلیسی را آزاد کرد و این موضوع را ربیعی در نشست خبری دوشنبه خود اعلام کرد.
ضمن اینکه منابع خبری روز اول مهر اعلام کردند بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا، حین پرواز از لندن به نیویورک اعلام کرد که مسئولیت حمله به آرامکو برعهده رژیم ایران است. همین منابع خبری(آسوشیتدپرس) این اعلام صریح را تغییر در مواضع این کشور در قبال حملات رژیم دانستند؛ چرا که تا بهحال انگلستان از اعلام موضع صریح خودداری کرده بود.
بوریس جانسون همچنین به خبرنگاران گفته است: «ما با دوستان آمریکایی خود و همچنین با دوستان اروپایی خود سرگرم هماهنگ کردن پاسخی برای این موضوع هستیم که ناظر بر کاهش تنش در خلیجفارس باشد».
علاوه بر این اعلام شد که انگلستان به ائتلاف آمریکا پیوسته و یکی از کشورهایی است که در مأموریت دریایی تضمین امنیت خلیجفارس تحت فرماندهی آمریکا شرکت دارد».
در ملاقات با روحانی هم روشن است که نخستوزیر انگلستان به او گل و شیرینی تعارف نخواهد کرد!
طرح صلح منطقهای رژیم
نکته دیگر این است که روحانی هم در سخنرانی خودش، در مراسم سالروز آغاز جنگ و هم در آستانهٔ پروازش گفت که در این سفر طرح خود برای صلح و همکاری در منطقه را مطرح خواهد کرد؛ این طرح چه چشماندازی دارد؟
شرط موفقیت طرح روحانی این است که رژیم چیزی بپردازد و حداقل یک گام عقبنشینی کند. البته در لفظ یک چنین عقبنشینی و غلط کردم گویی مشاهده میشود، اما اینکه تا چه حد بتواند این را عملی کند و واقعاً به همان معنا که همیشه گفته شده، زهر بخورد که البته زهر این بار هم خیلی کاریتر از برجام است، آیا میتواند چنین کاری بکند؟ اگر چنین توانی داشت، بایست در همان اردیبهشت ۹۷ که لودریان به ایران رفت که توان پذیرش کوتاهآمدن موشکی و منطقهای رژیم را به ماکرون و از آن طریق به آمریکا منتقل کند، میپذیرفت.
آن هنگام بهترین فرصت بود زیرا آمریکا هنوز از برجام خارج نشده بود و پاسخ مثبت چنین عقبنشینی یا زهرخوردنی احتمالاً میتوانست باعث باقیماندن آمریکا در برجام هم بشود. اما رژیم نتوانست پاسخ مثبت بدهد و این در واقع یک مانور مسخره در بنبست است. بهرغم این نمایشها و ظاهرسازیها، این سفر و طرحی که روحانی از آن صحبت میکند، منشأ هیچ اثر مثبتی بهنفع رژیم نخواهد بود. چرا که بهرغم این ژستهای توخالی صلح و دوستی، رژیم هیچ چارهای جز افزایش تنش و سرکوب و استمرار انقباض در داخل و صدور بحران در خارج ندارد، هرگونه کوتاهآمدن از این ۲عامل لطمه به کیان نظامی میزند که بنیادش بر سرکوب مردم خود و صدور تروریسم و بنیادگرایی به خارج است. بدترین دشمن رژیم، ماهیت ضدتاریخی خود رژیم است!