728 x 90

حالِ خوزستان، آینده و فردای کل ایران

خوزستان در بی‌آبی
خوزستان در بی‌آبی

قیامهای مردمی آشکار کننده حقیقتند. در قیام خوزستان تشنه، حقیقت پیکار و نبرد مردم ایران با حاکمان ستمگر و پاسدارانشان، چون آفتاب در آسمان میهن جلوه‌گرست. از یک‌سو چهل سال سرکوب آرزوها و امید مردم ایران به‌منظور غارت و چپاول سرمایه‌ها و دارایی‌هایشان و از سوی دیگر مردم و پیشتازانشان در پیکار برای به زیر افکندن تباهی و جهل و شیاد و دجالیت. اکنون دیگر فریبکاری و پنهان‌کاری همه پلشتیها و سیاه کاری‌ها، کارکرد و خاصیت خود را از دست داده است. رشد آگاهیهای عمومی چنان بارور شده است که میوه و ثمر آن را در خیابانهای اهواز و ایذه و بهبهان و رامهرمز و حمیدیه و ماهشهر و سوسنگرد و دهها شهر و کوی و محله شورشی می‌توان دید. در آن سوی میدان کارگزاران رژیم آخوندی خسته از پنهان سازیهای اعمال فجیع خود، دست به مقصر سازیهای مضحک می‌زنند. دولت پا به گور آخوند روحانی می‌گفت احمدی‌نژاد باعث ویرانی هاست. او هم پیشینیان ملعون تر از خود را مقصر می‌دانست. دژخیم ۶۷ هم هنوز نیامده از خامنه‌ای درس می‌گیرد که «دژمن» فرضی مسبب جلوگیری از رهنمودهای ابلهانه «آقا» ست. آنان و اینان هستند که نمی‌گذارند تتمه و باقی مانده نفت و گاز و دیگر ذخائر و ثروت یک ملت را بالا کشید و بمب و موشک و نیروهای نیابتی ساخت.

«در همه شش دهه گذشته سیاستمداران ایرانی از هر حزب و گروه سیاسی و در دولتهای گوناگون با تصوری خام و بی‌رحمانه سوار بر اسب درآمدهای نفت و سایر دارایی‌های ارزشمند این سرزمین گودال‌ها و بیراهه‌هایی بر سرراه اقتصاد کندند و کشیدند و با بهره‌برداری از ثروت عظیم این مرز و بوم خون اقتصاد ایران را به زمین ریختند» (سرمقاله جهان صنعت۲مرداد۱۴۰۰)

همین شرمنامه‌نویسان اعتراف می‌کنند «صدها میلیارد دلار درآمد به دست آمده از صادرات نفت خام و هزاران هزار میلیارد تومان از ثروتها و دارایی‌های ایران‌زمین دور ریخته شد و هدر رفت».

سرزمین سوخته اقتصاد ایران

همگی‌شان سرزمین ایران را به باد فنا دادند اما هنوز در پی مقصر نمایی‌های کذایی از آمریکا و استکبار و برجام و تحریم تا گروه‌های مخالف صد بار از بین رفته! و تا این و آن رقیب و شریک سابقی که سوگلی ولی‌فقیه بود.

«منتقدان روحانی معتقدند شرایط اقتصاد ایران در پایان دولتهای یازدهم و دوازدهم «زمین سوخته» است و علت آن، هشت سال گره زدن تمام امور کشور به مذاکرات هسته‌یی، برجام و مسائل سیاست خارجی است... اما تجربه دولتهای اصول‌گرای نهم و دهم نشان از رانت و فساد گسترده حکومتی داشت. این روزها در جامعه ایران ثروت عمومی تولید نمی‌شود و آنچه با عنوان نقدینگی و ثروت رشد می‌کند، دارایی وابستگان رانت، نظام دلالی و فساد اقتصادی است. ضمن آن که در حال حاضر در استانهایی مانند ایلام، کردستان، سیستان و بلوچستان و مناطقی از خوزستان بیش از ۷۰درصد افراد با فقر مطلق درآمدی مواجه‌اند» (ایندیپندنت۳۰تیر۱۴۰۰)

امروزِ خوزستان ۶ماه بعد کل ایران است

کارشناسان اقتصادی رژیم آخوندی با مشاهده بحران‌هایی که هر یک از پیش، کم‌ و بیش هشدارش را داده بودند، با صدای بلندتری از فردای بدتر از امروز خبر می‌دهند. «وضعیت بحرانی آب حداقل چهار استان، کمبود و قطعی برق در کل کشور، قطعی همزمان گاز و برق به‌صورت همزمان در زمستان و آلودگی شدید محیط‌زیست و از بین رفتن اکو سیستم... مشکل برنامه‌ریزی نیست! مشکل مدیریت نیست! بحران سیاست‌گذاری و حکمرانی است.

امروزِ خوزستان ۶ماه بعد کل ایران است. بارها هشدار داده شده اما هیچکس به‌دنبال حل مسأله نیست. در این دهه‌ها در ایران فقط صورت مسأله پاک شده است؛ گاهی به بهانه امنیتی، زمانی به‌دلیل انتخابات و... امروزِ سیستان و حالِ خوزستان، آینده و فردای کل ایران است. ». (اقتصادآنلاین۱مرداد۱۴۰۰).

اقتصاد زیرفشار مافیا، سوء مدیریت و دلالی

تحلیل‌گران حکومتی وحشت‌زده از اوضاع انفجاری کشور، از کارگزاران رژیم می‌پرسند چرا به این وضعیت خاتمه نمی‌دهید؟!هیچ کس پاسخ نمی‌دهد که چرا یک سال سیل می‌آید و سال بعد خشکسالی می‌شود و باعث می‌گردد مردم با شدیدترین فشارها روبه‌رو شوند و باز هم معلوم نیست چه کسی مسئول است. اصحاب قدرت و ثروت و صاحبان سرمایه بیشترین نفوذ را در کنترل دولت و سیاست‌های بخش عمومی دارند و همین امر هم موجب رشد بی‌سابقه‌ٔ فساد در داخل کشور شده است. «اما منافع غارت‌گری گروه‌هایی که در داخل قدرت به چپاول ثروتهای ملی پرداختند اجازه نداد اخطارها و تذکرات شنیده شود. قیمت مرغ از ۷هزار تومان به ۳۰هزار تومان می‌رسد. جوجه یک روزه را به شنیع‌ترین وضعی از بین می‌برند و دوره بعد با کمبود جوجه یک روزه روبه‌رو می‌شویم. خوراک دام در گمرک ها فاسد می‌شود اما اجازه ترخیص آن را نمی‌دهند و همین کمبود خوراک دام باعث افزایش قیمت گوشت کیلویی ۱۸۰هزار تومان می‌شود. از سوی دیگر واردات ۲هزار تن موز از گمرک رقم می‌خورد ولی به هیچ عنوان مشخص نشده ارز این موزها در شرایط بحران ارزی کشور چگونه تأمین شده است. در نتیجه قطعی برق و حضور گسترده مافیا در مصالح ساختمانی قیمت هر پاکت سیمان به ۷۰ تا ۱۰۰هزار تومان می‌رسد و پروژه‌های ملی مسکن دچار اختلال می‌گردد. تولیدکنندگان سیمان از چنبره زدن ۳۰نفر در بازار محصولات خود سخن می‌گویند. در بازار آهن عده معدودی هستند که قیمت را تعیین می‌کنند و بازار را بنا بر سود خودشان تنظیم می‌کنند. همه این موارد در حالی است که معلوم نیست چرا در حالی که عوامل این بحرانها بسادگی قابل شناسایی و حتی شناخته شده هستند، با این مافیا برخورد نمی‌شود» (تجارت۲مرداد۱۴۰۰)

دژخیمی که پارادایم فکری ندارد!

در این وضعیت بحرانی که از همه سو توفانها و سونامی‌های اقتصادی و سیاسی در حال تکان دادن اریکه پوسیده قدرت ولایت است، کارشناسان اقتصادی دلسوز حکومت از نبود پارادایم فکری (؟!) و احتمال عدم هماهنگی مدیران اقتصادی، نگرانند و از این کمبود ها تأسف می‌خورند!

نیلی کارشناس ارشد اقتصادی حکومت می‌گوید: «قبل از آن که درباره تیم اقتصادی هماهنگ صحبت کنیم، باید بررسی شود آیا رئیس‌جمهوری یک پارادایم فکری مشخصی را دنبال می‌کند که افرادی را انتخاب کند که در آن پارادایم، ایفای نقش کنند؟» (!) (اقتصادنیوز۱مرداد۱۴۰۰)

وی خام‌خیالانه تصور می‌کند رئیسی برای رشد و رونق اقتصادی از سوی ولی‌فقیه ارتجاع منصوب شده است. بنابراین به‌دنبال حفره‌ها و تناقض‌های برطرف نشده می‌گردد. «وعده‌های دولت جدید در کنار چالشهای اقتصاد ایران یک تناقض را تصویر می‌کند. تناقضی که از یک‌طرف کمبود منابع و چالشهای فعلی اقتصاد ایران را نشان می‌دهد و از سمت دیگر، وعده‌های دولت آینده که عمدتاً نیازمند منابع جدید هستند. قرار است وضعیت بدتری پیشروی اقتصاد ایران باشد؟» (همان)

وی با اندوه فراوان می‌گوید «انبوه مشکلات کشور باعث شده تا مجموعه تصمیم‌گیران ما درگیر موضوعاتی شوند که تنها گذران از امروز به فردا است. همین اتفاق که برای آب افتاده، برای گاز در حال تکرار است. از دهه۹۰ وارد دوره جدیدی از حیات کشورمان شدیم که منابع مالی و طبیعی انگار به پایان رسیده است. کشوری که رشدش وابسته به منابع بوده و نه بهره‌وری، وقتی منابع به پایان برسد، رشدش هم به پایان می‌رسد».

‌شرایط انسدادی نیازمند کاتالیزور است!

البته تنها کارشناسان اقتصادی رژیم آخوندی نیستند که غرق در توهمند بلکه مهره‌های امنیتی سابق و تحلیلگران سیاسی حاضر هم دنبال راه علاج برای نظام ولایتند. عباس عبدی می‌گوید: «وضعیت ویژه انتخابات بسیاری از فعالان سیاسی را به این نتیجه رساند که ادامه مسیر فعلی ناممکن است. امروز همه نیروهای سیاسی حتی کسانی که برنده انتخابات شدند از وضعیت سیاسی راضی نیستند؛ وضعیتی که او از آن به «بن‌بست» یاد می‌کند. منظور از بن‌بست چیست؟ یعنی شیوه‌هایی که تابه‌حال به آن عمل می‌کرده‌اند به نتیجه مورد انتظارشان منجر نشده است. بنابراین‌ شرایط انسدادی نیازمند کاتالیزور است» (شرق۲مرداد۱۴۰۰)

رژیم آخوندی در سراشیب سقوط، نه می‌تواند مانند دهه۶۰ سرکوب خونین راه بیندازد و نه می‌تواند قیامهای هر روز و شب مردم و جوانان دلیر و شورشی میهن را تاب بیاورد. مستاصل از هر گونه ایده و راه علاجی در خود می‌پیچد، اما دمی از توطئه و دجال گری دست برنمی‌دارد. شوخی که نیست، مردم در خیابانند. اگر کارشناسان رژیم آخوندی به‌دنبال پارادایم و کاتالیزور می‌گردند، می‌توانند سری به اهواز و ایذه و خرم‌آباد و اصفهان و میدانهای مملو از جوانان قهرمان میهن بزنند. آنجا حقیقت را در می‌یابند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/43ac802c-efed-4476-9737-48837e62c646"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات