پنجاه و هشت سال است که رسماًً یک کشور مستقل شد. از آن زمان درگیر جنگهای داخلی شد تا اینکه سال ۲۰۰۲با دخالت خارجی و خلعسلاح گروههای مسلح سرو سامانی گرفت. ۶میلیون جمعیت دارد و بنا بر اعلام سازمان ملل متحد ۹۰درصد مردمش زیر خط فقر هستند و در سال ۲۰۰۰فقیرترین کشور جهان اعلام شد. نه چاه نفت دارد، نه تولید و صنعت قابل وصف. اینها چند آمار کوتاه دربارهٔ کشور کوچکی است در آفریقا؛ سیرالئون. حتی نامش هم مال خودش نیست؛ بلکه پرتغالیها رویش گذاشتند. اما استقلالش را از انگلستان گرفت.
اینها چه ربطی به ایران و ایرانی دارد؟ اصلاً چه بستری برای مشابهت تاریخی یا فرهنگی یا سیاسی میان ایران و سیرالئون هست؟ پاسخ تلخ است و تأسف بار و بسیار شایان تامل
«ایران در میان ۱۹۰کشور دنیا، از نظر عدم ایمنی از جهت تصادفاًت رانندگی رتبه ۱۸۹را به خود اختصاص داده است و تنها کشور سیرالئون وضعیت نامناسبتری از ایران داشته است.» (سایت حکومتی «پژوهشکده بیمه» وابسته به بیمه مرکزی رژیم)
همین ردهبندی میتواند ملاک ارزیابی نسبی برای یک حکومت باشد. آیا چنین جایگاهی شایستهٔ نام «ایران» با همهٔ منابع و امکانات و پتانسیلهایش هست؟
«مرگبارتر از جنگ، خسارتبارتر از زلزله»
برای واکاوی دلایل یک تصادف، صرفنظر از پیچیدگیهای خاص کارشناسی، در کلیترین نگرش سه عامل کلی بیشتر وجود ندارد. خودرو، جاده، راننده. هر تحقیق و بررسی هم که انجام گیرد نهایتاً به یکی از سه وجه این مثلث مربوط میشود و اگر باز هم فارغ از وارد شدن به جزئیات فنی، نگاه اجمالی به کیفیت این مثلث داشته باشیم؛ شمایی کلی از دلایل اصلی و پایهیی این پدیدهٔ شوم بهدست خواهیم آورد.
به اقرار رسانهها و مقامات همین حکومت ضد ملی، خسارت و تلفات تصادفاًت در کشور مان متأسفانه حتی از زلزله و جنگ هم بیشتر است. در این زمینه سایت حکومتی انتخاب ذیل مطلبی که در آن بنوعی به غارت و دزدیهای حکومتی اشاره دارد؛ آورده است: «طی سالیان گذشته اثرات سوانح رانندگی، مرگبارتر از جنگ و خسارت بارتر از زلزله بوده است.» (انتخاب ۲۷دی۹۷)
«هر۱۹دقیقه یک مرگ»، آمارها سخن میگویند
با یک نگاه گذرا به آمارهای داده شده و مقایسهٔ این آمار با کشورهای خارجی، بهسادگی معضل بزرگی برجسته میشود و آن اینکه از کشور غنی و مملو از پتانسیلهای واقعی برای پیشرفت این میزان تلفات انتظار نمیرود.
«نرخ تصادفهای جادهیی در ایران ۲۰برابر بیشتر از میانگین جهانی است.» (روزنامه حکومتی ایران۲۵بهمن۹۷-به نقل از آمار یونیسف)
روشن است که چنین آماری متناسب با سطح کشوری که حاکمانش عربده کشان، مدعی اقتصاد پانزدهم دنیا هستند، نمیباشد. یکی از افتخارات حرامیان حاکم در تهران و سینهچاکان لابیکننده این حکومت در کشورهای غربی این است که ایران تنها کشور خاورمیانه است که «صادرات خودرو» دارد. ببینیم که این برگ افتخار(!) که از آن سخن میگویند، چیست.
کمال هادیانفر رئیس پلیس راهور رژیم ضمن انتقاد به خودرو سازها گفت: «امروز سهم خودرو سازها کم نیست، ارابه مرگ تولید میکنند، پراید و پژو RD نباید در جادههای کشور تردد کرد» (سایت حکومتی خبرفارسی ـ ۱۹تیر ۹۸)
بهرام پارسایی نماینده مجلس ارتجاع از شیراز هم مشابه همین ردهبندی را میدهد: «...پراید در رأس همه و بعد از آن پژو و سمند و وانت پیکان...» (رادیو فرهنگ رژیم۲۹فروردین۹۷)
علاوه بر مقامات غارتگر حکومت، با یک مراجعه به صفحات اجتماعی اینترنت میتوان نظرات عامه مردم را هم دید که به خودروی پراید لقب «ارابه مرگ» یا «تابوت چرخدار» دادهاند.
بهرام پارسایی برای تظاهر به همسویی با درد مردم، اینچنین به شعار «حمایت از کالای داخلی» که توسط ولیفقیه رژیم داده شد لگد میزند: «صنعت عقب مانده و ناتوان خودرو، که میتوان از آن بهعنوان داعش آهنین و ارابههای مرگ یاد کرد صنعتی که آمار و ارقام نشان میدهد هیچ توجیهی برای حمایت از آن وجود ندارد... »
صنعت تولید خودرو؛ «به ازای ایجاد هر یک شغل یک کشته، دو معلول، دو یتیم و ده مصدوم»
وی در ادامه ادعاهای مسخرهٔ دولت برای ایجاد اشتغال با تولید خودروی داخلی را زیر علامت سؤال میبرد: «... به ازاء ایجاد هر شغل یک کشته! این چه اشتغالزایی ست؟ به ازاء ایجاد هر شغل دو معلول به ازاء ایجاد هر شغل ده مصدوم و به ازاء ایجاد هر شغل دو زن سرپرست خانوار و به ازاء ایجاد هر شغل دو کودک یتیم...» و در نهایت هم ناگزیر میشود اعتراف کند که هدف از تمرکز روی «حمایت از کالای داخلی» و خودروی ایرانی سرکیسه کردن مردم بودهاست: «آیا این کالای ایرانی افتخار برای ما میآفریند؟... چند انسان زنده زنده در آتش خودروهای ما سوختند؟...اگر در دنیا یک خودرو باعث مرگ ۵نفر شود اون کمپانی و اون شرکت تمام خودروهای خود را جمعآوری... در سال گذشته به واسطه ایجاد یک انحصار یکشبه میلیاردها پول وارد جیب سودجویان شد...»
بله حقیقت همین است که اولین و اصلیترین عامل مرگ و میر را باید در تولید انحصاری خودروی بیکیفیت و بیاستاندارد و ناایمن شرکتهای وابسته به ارگانهای حکومتی جستجو کرد. ساز و کاری که باز هم به اعتراف همین نمایندهٔ مجلس ارتجاع، در اختیار یک باند مافیایی است. «ملت محکوم اند به استفاده از خودروی بیکیفیت و قاتل داخلی یا اگر بخواهند از خودروی خارجی استفاده کنند باید جریمه استفاده از خودرو را پرداخت کنند. من با اطمینان میگویم که این یا شبه مافیاست یا مافیاست...» (رادیو فرهنگ رژیم ۲۹فروردین۹۷)
و باز هم دزدی
نکته جالب توجه اینجاست که در کشوری که خودش منابع عظیم نفتی دارد، تولید آسفالت بسیار ارزان تمام میشود. پس بالمآل هر عقل سلیمی توقع دارد که ایران دارای با کیفیتترین جادهکشیها باشد. اما هر کس در شهرها و بین شهرهای ایران تجربه رانندگی داشته باشد، بهخوبی تجربه دارد که با استانداردهای جهانی هم از نظر کیفیت جادهها و هم از نظر سایر امکانات و علائم و دیگر شاخصها فاصلهٔ زیادی وجود دارد. چرا؟ پاسخ ساده است. در این نظام سرتاپا فاسد، هر مقامی و مسئولی بیش از آن که به فکر مشکلات مردم و حل آنها باشد، دنبال راههای تازه برای غارت و دزدی میگردد. دزدیهایی که گاه و بیگاه در نتیجه جدالهای بیپایان باندی بیرون میزند. به یک نمونه که مستقیماًً به همین بحث مربوط میشود توجه کنید: «فرهنگ سازی برای کاهش تصادفاًت، موضوعی است که در بودجه سال ۹۶کشور به آن موضوع توجه جدی شد، بهطوری که ۵درصد از جرایم رانندگی (مبلغی بالغ بر ۱۴۰میلیارد تومان) به همین منظور و با هدف کاهش آسیبهای این حوزه به صدا و سیما اختصاص یافت. اما به درستی مشخص نیست صدا و سیما با آن چه کرده است.» (سایت حکومتی انتخاب ۲۷بهمن۹۷)
این جدال را سایت انتخاب در همان مقاله خود به ناگزیر اینچنین لو میدهد: «...جالب اینکه دژپسند، وزیر کنونی اقتصاد که آن زمان معاون سازمان برنامه و بودجه بود، بهعنوان نماینده دولت ایراداتی به این طرح داشت، اما با حمایت جدی رئیس مجلس از پیشنهاد جعفرزاده، این تبصره با ۱۱۹رأی موافق به تصویب رسید...رئیس مجلس در دفاع از تصویب این بودجه ۱۴۰میلیارد تومانی برای صدا و سیما گفت: “پنج درصد این دو ردیف را به صدا و سیما برای کاهش آسیبهای تصادفاًت میدهند، بلکه چهارتا سریال درست و درمان بسازند که جلوی آسیبها را بگیرد».
در هزار توی دزدیهای حکومتی، در پایان مقاله نویسنده عاجز از پاسخ میماند: «...آیا صدا و سیما این بودجه را دریافت کرده است؟ و اگر پاسخ مثبت است در کجا صرف شده است؟ این سریالها نامشان چیست و در کدام شبکهها پخش شده است؟ اگر این سریالها تهیه و پخش شدهاند، میزان اثرگذاری آنها چه میزان بوده است و چرا آثار آن در کاهش تلفات جادهای در سال جاری دیده نشده است؟»
پیشگیریها و راهحل نهایی
برای مسائل فنی کارشناسی میتوان وقتهای کلان گذاشت واز آمارهای مختلف برگههای زیادی را سیاه کرد. اما در نهایت آنچه که باید تغییر کند تا این آمار دهشتناک و تأسفبار مرگ ومیر جادهیی کاهش یابد، ارتقا همان سه فاکتور است که در ابتدای بحث مطرح شد:
۱- افزایش کیفیت خودورها از نظر سازه و ایمنی و ارتقا استانداردهای ایمنی تولید خودرو
۲- بهبود کیفیت جادههای درون شهری و بیرون شهری و علائم راهنمایی و نور و روشنایی خیابانها
۳- قوانین مناسب رانندگی و اجرای آنها و کارهای فرهنگی در راستای ارتقا فرهنگ رانندگی
از آنجا که مشکل محوری در نهایت به ساختار و مدیریت کلان کشوری برمیگردد، تنها پاسخ درست و استراتژیک برای رسیدن به چشمانداز واقعی بهبود این استانداردها فقط و فقط سرنگونی غارتگران ایران است زیرا که خانه از پایبست ویران است.