ایل جورناله ایتالیا روز سهشنبه ۱۵ خردادماه در مقالهای به قلم مایک پمپئو وزیر خارجه سابق آمریکا درباره رژیم ایران نوشت: چرا زمان منزوی کردن ایران فرا رسیده است
مرگ اخیر ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران در پی سقوط هلیکوپتر در شمال ایران موجی از شوک در سراسر خاورمیانه و جهان برانگیخت.
در حالی که بعید است مرگ ناگهانی او منجر به تغییر فوری در ایران شود، این رویداد فرصتی را به اروپا میدهد تا رویکردشان را نسبت به جمهوری اسلامی تغییر دهند و با انجام این کار، آینده بهتری را برای خاورمیانه پیریزی کنند.
در چنین زمانی، ما باید صادق و صریح باشیم. رژیم ایران عضوی مسئول در جامعه جهانی نیست. این کشور حامی اصلی ترور و در سراسر جهان مطرود است. دلسوزی ما فقط باید برای مردم رنج کشیده ایران باشد.
رئیسی نشان وحشیگری رژیم بود. او پس از خدمت بهعنوان جلاد در جریان کشتار دستهجمعی دهها هزار ایرانی بیگناه در سال ۱۹۸۸، لقب "جلاد تهران" را به خودش اختصاص داد.
بهعنوان رئیسجمهور، او چیزی بیشتر از قاضی اصلی آیتاللهها بود. او مردم ایران را سرکوب میکرد، زیرا رژیم همچنان به غارت و سرکوب کشور ادامه میدهد.
واقعیتی که اخیراً جهان با سرکوب وحشیانه رژیم در واکنش به اعتراضات گسترده در سالهای ۲۰۲۲و ۲۰۲۳ شاهد آن بوده است.
یاد رئیسی اگر روزی حفظ شود باید به تاریکترین فصلهای تاریخ بشریت سپرده شود. دنیا بدون او جای بهتری است.
متأسفانه پس از مرگ او، رژیم سرکشی که رئیسی نماینده آن بود، همچنان احترام بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا را برانگیخت. کشورهایی که همچنان تهران را عضوی برحق جامعه بینالمللی میدانند. و [حاکمانی که] شایسته احترام ما هستند. پس از مرگ رئیسی، اروپا و جهان باید یاد و خاطره قربانیان بیشمار این رژیم را گرامی بدارند. مادران، دختران، پدران و پسرانی که به آیندهای بهتر برای کشورشان اعتقاد داشتند و به شیوههای وحشتناکی توسط رئیسی و نوچههایش کشته شدند.
ما باید به یاد زنان جوانی مانند مهسا امینی باشیم که بهدلیل خودداری از رعایت حجاب بر اساس موازین رژیم توسط گشت ارشاد ایران، کشته شد. ما باید احترام و دلسوزیمان را برای خانواده او و بسیاری دیگر که همچنان عزیزانشان را در اثر ظلم وحشیانه و قرونوسطایی رژیم از دست میدهند حفظ کنیم.
از آنجایی که بهدنبال مرگ رئیسی، تغییرات اجتنابناپذیری در رژیم ایران رخ میدهد، ضروری است که هم اروپا و هم آمریکا رویکردشان را در قبال ایران دوباره تنظیم کنند، تا آینده روشنتری را برای مردم ایران و کل منطقه تضمین کنند.
اول، ما باید از مماشات با رژیم دست برداریم و به آن مشروعیتی بدهیم که هیچ کاری برای بهدست آوردن آن انجام نداده است.
باید اقدامی سریع و مشترک برای از بین بردن حضور حوثیها در دریای سرخ انجام شود و مسیر جهانی کشتیرانی ایمن و قابل دسترسی دوباره برای کشتیهای تجاری باشد.
برداشتن این گامها پیام روشنی به رژیم و هر کسی که آیتالله خامنهای بهعنوان جانشین خود معرفی کند، خواهد بود:
وضعیت موجود قبلی - با اروپا و آمریکا که دائماً در تلاش برای کاهش تنش و دستیابی به توافق هستند - متعلق به گذشته است.
علاوه بر این، ما باید با هم برای حمایت از جنبش سازمانیافته اپوزیسیون در ایران تلاش بیشتری انجام دهیم.
این مردم ایران هستند و نه رژیم که واقعاً خواهان آیندهای آرام و شکوفا برای کشورشان هستند. مخالفتهای داخلی دلیل امکان اعتراضات گسترده و سراسری است، مانند آنچه در سالهای اخیر در ایران شاهد آن بودهایم.
تا زمانی که این گروههای سازمانیافته به پیشبرد چشمانداز یک ایران آزاد ادامه میدهند، ما باید با مقابله با رژیم وحشی که قصد نابودی آنها و چپاول ثروت آنها را دارد، تمام تلاشمان را برای کمک به آنها انجام دهیم.
ایران بزرگترین حامی ترور در سطح جهان است، از طریق تعمیق روابط با کشورهایی شروری مانند روسیه و چین بهطور فزایندهیی قدرتمند میشود و مانع اصلی دستیابی به صلح در خاورمیانه است.
زمان آن فرا رسیده است که اروپا این حقایق اساسی را بشناسد و برای ایجاد صلح و رفاه در خاورمیانه تلاش کند، نه برای پوشش دادن به رژیمی وحشی که درد و رنج را بر مردم خودش و کل جهان تحمیل میکند.